eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
470 دنبال‌کننده
255 عکس
25 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
ایکاش که زائر شوم و یک شبه ناگاه راهم بدهد جاده به جاده بکشم آه تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ویزا و گذرنامه بهانه ست به والله! #صلی_ٱلله_علیک_یا_أباعبدٱلله #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر 🍃🏴 چشم‌ هایت به همه گفت بیا الّا من باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من مادرت داده براتِ همه را میدانم کرده در حقّ همه خلق دعا؛ الّا من باز هم برگ ‌براتم به کناری افتاد وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند از نجف تا به حرم، خیلِ گدا الّا من دردم این بود که زائر شوم و خیلی ها با دعای تو گرفتند شفا الّا من بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم؛ حرمت داشت برای همه جا... الّا من؟! من به جا ماندن از این قافله عادت دارم بطلب! عیب ندارد همه را... الّا من! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
اربعین پیوندعاشوراست باصبح ظهور رفته تامحکم نگهدارد وفای عهد را خوش بحال زائری که خوانده و برداشته قبلِ ویزا باخودش اول دعای عهد را! #لبیک_یاحسین_ع #أللهم_عجل_لولیک_ٱلفرج #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🏴🍃 نذر کربلا و حضرت قدیم الإحسان 🍃🏴 دلم گرفته برای غمی که میدانی برای وسعتِ آن ماتمی که میدانی دوباره آمده ام سر به زیر و شرمنده دچار حال بد و مبهمی که میدانی چقدر گریه کنم تا به من محل بدهی قبول کن! منم آن محرمی که میدانی مرا به حال خودت واگذار کن آقا دعا بکن نشوم آدمی که میدانی دوباره بغض دلم را گره زدم محکم به روی حاشیهٔ پرچمی که میدانی فراق کرب و بلا جان سپردن محض است تو را خدا برسان مرهمی که میدانی سکوتِ کنج ضریحت چه عالمی دارد مرا ببر به همان عالمی که میدانی به پای بوسیِ شش گوشه ات مرا بطلب نخواه جان بدهم از غمی که میدانی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر کربلا و قبلهٔ حاجات؛ 🍃🏴 از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته «أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده: با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو» درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته یک عده با چه شوقی زائر شدند اما؛ من تحبس الدّعایم، خیلی دلم گرفته دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته «دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
#یا_رسول_ٱلله_ص رفتی و پناه عالمیْنت می سوخت قلب حسن(ع) و جان حسینت(ع) می سوخت قران و تمام عترتت خورد زمین در شعله حدیث ثقلینت می سوخت! #ألسلام_علیک_یافاطمة_الزهرا #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت اسوۂ صبر و بصیرت 🍃🏴 کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت در همان ثانیه های اوّل افطار بود زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت حجره شد مقتل برایت! سوخت سر تا پای تو تشت را آورد زینب(س)؛ خون دهانت را گرفت پاره پاره از جگر می ریخت و با لرزش ِ دست هایش؛ لرزش ِ در بازوانت را گرفت خون به خوردِ شال سبزت رفت و تار و پودِ آن ضجّه زد! افتاد...دستِ مهربانت را گرفت روزه بودی سهم لبهایت به جای آب شد؛ آهِ جانسوزی که عمقِ استخوانت را گرفت یارِ خانه مار شد در آستینت عاقبت؛ زهرِ خود را ریخت! نور از دیدگانت را گرفت زهر در ظاهر! ولیکن در حقیقت سال ها لحظه لحظه ماجرای کوچه، جانت را گرفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ 🍃🏴 دلم میسوخت از داغت، غزل را شعله ور میگفت تو را تنهاترین سردارِ بی یار و سپر میگفت فدای غربتت آقا که حتی همسرت جعده(لع) جوابِ هر سلامت را به همراهِ تشر میگفت به یادت بود مادر بهترین «ألعفو» هایش را برای تک تکِ همسایگان شب تا سحر میگفت تمام عمر بغضی در گلویت بود و هر لحظه نگاهت از هجوم ِ آتش و از میخِ در میگفت شنیدم یک حرامی زاده روی منبرِ جدّت زبانم لال! پیش چشم تو سبّ پدر میگفت تو مشغول نماز و بیهوا سجّاده را دستی- کشید از زیرِ پایت! روضه خوان با چشم تر میگفت دلت از داغ پنهانی که در خود داشت با سرفه؛ به تکّه تکّه های غرقِ در خونِ جگر میگفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر ساحت مقدس 🍃🏴 از دستهای تو گرفتم حاصلم را از آستانِ قدس تو آب و گِلم را سلطانِ رأفت هستی و گفتی از این صحن بیرون نخواهم کرد هرگز سائلم را حینِ ورودم در حرم میگفتی ایکاش شیخ طبرسی دوست دارم دعبلم را می آیم از آرامش ِ باب ٱلجوادت(ع) قابل بدان پابوسیِ ناقابلم را فریاد خواهم زد شبی پایِ ضریحت اینکه به عشقت در دو عالم مایلم را بی سرپناهم، چند سالی می شود که آورده ام دورِ حریمت منزلم را آقا گره افتاده در کارم...نگاهی... حل کن تو را جانِ جوادت(ع) مشکلم را جاری شد اشکم تا که کردی نقش ِ بر آب در صحنِ گوهرشاد، غم هایِ دلم را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت حضرت 🍃🏴 خودش تنها خبر از داغ های بیکرانَش داشت که مانند علی(ع) خنجر میانِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر بلا و خونِ دل، در لقمه هایِ خشکِ نانش داشت به خود از درد می پیچید و لب رو به کبودی رفت به جای آب، زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت سیاهی رفت چشمانش! چه محکم بر زمین خورد و به یاد کوچه، «وا أُمّاه» بر آهِ دهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب، موج ِ گریه راه انداخت سحر شد...آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که قصدِ سلبِ جانش داشت به مهدی(عج) خیره شد با اشک، در بین نفس هایش فشاری دردمندانه به رویِ بازوانش داشت اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر گمانم ذکر «لا یومَ کَیومَکْ...» بر زبانش داشت به یاد ظهر عاشورا، به یاد شام و ویرانه دم ِ آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پسر پیش پدر در کربلا...اما به سامرّا؛ پدر پیش پسر جان داد! سر بر زانوانش داشت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
گذشت ایّام اشک و آه و ناله شکفته در مسیرش یاس و لاله تماشایی ست در سرداب امشب؛ مناجات امام ِ پنج ساله! @marziyehatefi
اول-مسلمان بعدِپیغمبر(ص)خدیجه(س) حامی دین و مسجد و منبرخدیجه(س) قرانِ ناطق شد أمیرالمؤمنین(ع) و شأنِ نزول سورۂ کوثرخدیجه(س)! #پیوندآسمانی_مبارکباد #شادباش_صلوات #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi