eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
470 دنبال‌کننده
255 عکس
25 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 شب قدر 🍃🏴 میان بندگانت بدتر از من نیست! تنها من! تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو تا من تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟! چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من به جایِ آبروریزی همیشه آبرو دادی فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من- تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه! مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش-ترها من شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🌺🍃 نذر سفره داری خداوند کریم و 🍃🌺 پایانِ مهمانی و دیگر فرصتی نیست دل کندن از این سفره کار راحتی نیست از خوب هایِ خوب تا بدهایِ بد را قلباً پذیرفتی و گفتی: دعوتی نیست! در سجده هایِ شکر، چشمانم پر از اشک دل بردن از چشم تو هم بد-عادتی نیست وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت داری هوایم را و جایِ حسرتی نیست ذکرِ «لکَ صمتُ» دم افطار یعنی؛ «أنت إلهی» پس به شیطان رغبتی نیست از استجابت های تو بعد از شبِ قدر؛ می گردم و در دست هایم حاجتی نیست «ألغوث» هایم نذرِ «خلصنا من ٱلنار» جوشن به تن دارم! خیالِ وحشتی نیست آوردم و بخشیدی و شرمنده کردی در اینکه «غفّار ٱلذنوبی» صحبتی نیست پس بعد از این هم خط بزن با دست رحمت هر گونه عصیان را اگر که زحمتی نیست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃🍃🏴 خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم گریه کردم گوشۂ دلگیرِ باب المجتبی(ع) سوختم...یک خیمۂ ماتم برایش ساختم در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین(ع) مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر(ع) فقط- عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم اشک را در روضه های حضرت صادق(ع) شبی در نگاه زائران نم نم برایش ساختم آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
بستم چه دخیل به ضریحش علنی کنج حرمش نوشته ام عشق منی عمریست به قصد کربلا رفتم به پابوسی سیّدالکریم الحسنی(ع)! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر آبروی دو عالم 🌺🍃 تا می نشینم زیر پرچم کنجِ هیئت در سینه ام داغ تو میگیرد حرارت شکر خدا هستم غلام خانه زادت از کودکی در روضه ها دارم اقامت از تو، به من خیرِ فراوانی رسیده از من به تو تنها فقط عرض ِ ارادت در حیرتم از لطف و از آقاییِ تو از بخشش دستان ِ تو وقت شهادت پیراهن و انگشترت را دادی آقا حاجاتِ قلب دشمنت هم شد اجابت بر پیکرت یک جای بوسیدن نمیدید سرنیزه ها انداخت زینب(س) را به زحمت دیدم برای کشتنت ای عشقِ مظلوم شمشیرها کردند با نیزه رقابت در قتلگاهِ تو «بُنیّ» گفت مادر من را به هم میریزد عمری این عبارت! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت با سعادت کریمۂ اهل بیت(ع) 🌺🍃 چه تشهّد و سلامی، چه نماز بی ریایی چه حجابِ دلنشینی، چه وقارِ دلربایی شده سرگرم به تفسیرِ زوایایِ تو خورشید به صلابتِ تو به به! چه نجابت و حیایی به تو رو کرده برادر شده مشتاق حضورت که فقط خواهر سلطانی و معصومۂ مایی شده مشغول به ذکر تو و گل کرده سحرها به لبِ خادم صحنت غزلِ شیخِ بهایی همه شب ذکر لبش بوده در ایوانِ تو «بهجت» چه رواق و آستان و حرم ِ گره گشایی شُعرا گوشۂ ایوانِ تو آیینه سرودند چه غزلوارۂ آیینی و چه حال و هوایی همه مشغول به پابوس تو پیچیده در این صحن چه مناجاتِ دل انگیزی و چه مدح و ثنایی طلبیدی و شنیدم به خدا حینِ ورودم که تو ای زائر من، دیر رسیدی و کجایی؟! پدرت بابِ حوائج، تو کریمه، منِ سائل- به خودت رو زده ام! آمده ام محض گدایی سرِ راه تو نشستم به امیدی که به من هم کمی از سمتِ قنوتت برسد خیلِ دعایی بده در راهِ خدا و برسان برگِ براتِ سفرِ سوریه! یا که نجف و کرب و بلایی ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر ولادت امام مهربانی ها 🌺🍃 کاری برای این بدِ بی آبرو کنید با صحن انقلاب مرا روبرو کنید قلب مرا گرفته و در گوشۂ حرم با تکّه های آینه لطفا رفو کنید بعدش کمی به دست بگیرید و باز هم آمرزش گناه مرا آرزو کنید قلب شفا گرفتۂ من خانۂ شماست در آن مباد عشق دگر جستجو کنید اذن دخول خواندم و اشکم روانه شد در این دقیقه کاش که قصد وضو کنید با من شبیه دعبل و ریّان پس از نماز در حدّ یک سلام شده گفتگو کنید لبخند را به روی لبانم بیاورید بغض مرا گرفته جدا از گلو کنید امشب در ازدحام کنار ضریح تان شاخه گل سفیدِ مرا نیز بو کنید! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر سرور زنان دو عالم 🌺🍃 با لحن عاشقانه و زیبا خطاب کن کوثر بخوان و أمّ أبیها خطاب کن نام قشنگ مادرمان را به احترام با نغمه ای ملیح و خوش آوا خطاب کن مرضیّه و رضیّه و حَورا و فاطمه(س) ریحانةُ النّبی! گلِ طاها خطاب کن ذکر قنوتِ حضرت حوّا و آسیه مشکل گشای مادرِ عیسا خطاب کن عینِ علی(ع) ست! وقت غضب تا که اخم کرد- حیدر بخوان و «قاهرالأعدا» خطاب کن قطعاً برای شیعه شفیعه ست، پس تو هم مادر بگو و عشقِ دو دنیا خطاب کن گوشه نشینِ چادر مشکیِ او شدیم اصلا گدای هر شبه ما را خطاب کن نام شناسنامۂ ما جعلِ مطلق است ما را گدای حضرتِ زهرا(س) خطاب کن!د ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر زیارت مخصوص ِ حضرت 🌺🍃 زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و زائری میگفت آقاجان! سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت امام ِ جوانم 🍃🏴 سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت... برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛ به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد تنت می سوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 🌺🍃 عرش را با ماه و با خورشید روشن کرده اند آسمانی ها لباس نور بر تن کرده اند عالم افلاک را گلزار و گلشن کرده اند با حریرِ ابرها راهی معیّن کرده اند شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر(ص) است لحظۀ پیوستن نادعلی و کوثر است سر به زیر و عشق دارد در نگاهش انعکاس با وقاری فاطمی، محجوب! با احساسِ خاص می درخشد بر سرش یک تاج گل از جنس یاس کوری چشمانِ بدخواهان بخوان توحید و ناس گفت پیغمبر(ص) برای من همین شد افتخار لافتی الّا علی(ع) لا سیف الّا ذوالفقار زیر لب میگفت زهرا(س): هست همتایم علی(ع) شد ولیُ ألله و یار هر دو دنیایم علی(ع) قامتش ألله اکبر دارد آقایم علی(ع) رخت دامادی چه می آید به مولایم علی(ع) خواند أنکحتُ و زوّجتُ پیمبر(ص) خطبه را حضرت زهرا(س) بلی را گفت به شیرخدا لحظۀ دیدار بود و عشق، نابِ ناب شد دست پیغمبر(ص) وساطت کرد و فتح الباب شد مصحف و نهج البلاغه عاشق و بیتاب شد قندِ عالم در دلِ زهرا(س) و حیدر آب شد دست در دست هم آوردند و شد حبل المتین حضرتِ أمّ أبیها(س) با أمیرالمؤمنین(ع) در زمین پیچید عطر عود و اسپند و گلاب در نخستین لحظۀ پیوند غیرت با حجاب چشم زهرا(س) خیره شد بر چشم های بوتراب شد جهازش آینه، مهریه اش قران و آب دست خالی آمدم! آمد خدا عیدی به دست یک نخ از چادر عروسش را بگیرم کافی است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ 🍃🏴 یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری جان دادن خون خدا یادش نمیرفت بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت بردند بی صبرانه بعد از گوشواره- گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد! زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت هنگام غارت بود و در بین شلوغی... افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام... شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت ¤ در کنج حجره، داشت جان میداد امّا کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅