eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
471 دنبال‌کننده
255 عکس
25 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
بودند به زجر دادنِ تو مایل بستند به زنجیر دو پا را کامل میسوختی از تب و سوارت کردند بر یک شتر لنگ بدونِ محمل! @marziyehatefi
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
یک عمر چه بی منّت و سهل و ساده چشمت به منِ غمزده حاجت داده یاضامن آهو نظری آقاجان اینبار گره به اربعین افتاده! @marziyehatefi
🍃🏴 به شوق زیارت اربعین 🏴🍃 باید که داغت پا بگیرد در کنج قلبم جا بگیرد ایکاش در چشمم پس از بغض کار غمت بالا بگیرد باید برای روضه اشکم یک چشمه از دریا بگیرد با دستِ خالی رو زدم تا سائل شدن معنا بگیرد زائر برای اربعین کاش از مادرت ویزا بگیرد تا جرعه ای چایِ عراقی از دستِ موکب ها بگیرد گریان و لب تشنه بیاید یک روضه در صحرا بگیرد تا روضۂ شش ماهه ات را با حضرت زهرا(س) بگیرد محض شهادتنامۂ خود در کربلا امضا بگیرد آقا نگاهی کن که قلبم آرامشی زیبا بگیرد یک بیت ازاین ابیات ایکاش یکروز چشمت را بگیرد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 در عزای ورود آل الله(ع) به شام 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بازارِ شام و بغض ِ ناب ای وای زینب(س) یک عدّه نامردِ خراب ای وای زینب(س) سرهای روی نیزه چوب و سنگ میخورد با هلهله محض ثواب ای وای زینب(س) اشک و هراس ِ بچّه های دست-بسته ذکر لبِ بی بی رباب(س) ای وای زینب(س) یک عدّه غرق پایکوبی پایِ نیزه با عشوه و با آب و تاب ای وای زینب(س) کف میزدند و بود پرچم های رنگی در دستِ چندین بی حجاب ای وای زینب(س) بینِ شلوغی رد شدن سخت است خیلی سخت است! دارد اضطراب! ای وای زینب(س) با داغِ دل شد ساکنِ ویرانۂ شام بی سایبان، در آفتاب ای وای زینب(س) چشم یزیدِ هرزه(لع) و کاخی چراغان... شد واردِ بزم شراب ای وای زینب(س)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
دلتنگم و ناخوشم دوایم بدهید در روضه براتِ نینوایم بدهید با ذکر حسین(ع) رو به باب القبله با تربت کربلا شفایم بدهید! @marziyehatefi
🍃🏴 محاوره زبانحال 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر» نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
هر کسی که ذوب در اصل ولایت میشود شک ندارم عاقبت رزقش شهادت میشود حضرت فرمانده! دستورالعمل دریافت شد ای به روی چشم آقاجان! اطاعت میشود! @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت دردانۂ امام حسین(ع) 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده در خرابه بوسه ای بر صورتِ بابا بده بر همان صورت که جای زخم شمشیر است و سنگ- دست هایت را بکش! دردانه را معنا بده دست هایت را سپس بر روی پاهایت بکش مرهمی بر التهابِ تاول پاها بده گریه کن دردت به جانم! با تنور و خیزران شعله ور کن! داغ، بر این ماتم عُظمی بده جانِ آن مَشکی که جایِ آب، چندین تیر خورد حاجتم را با عموجان؛ حضرت سقّا بده جانِ هر کس دوست داری قسمتم کن کربلا تا ابد سهم مرا اینگونه از دنیا بده یارقیه(س) باز جاماندم بگو تکلیف چیست؟ یا براتم را بده یا اینکه صبرش را بده! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
آرامش دل بود برای زینب(س) دق کرد و زیاد شد عزای زینب(س) بر پایِ حسین(ع)؛ علی اکبر(ع) جان داد جان داد رقیه(س) روی پای زینب(س)! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر کرامت بی انتهای حضرتِ 🏴🍃 گرچه شد مقتلِ تو حجرۂ کنجِ منزل جگرت سوخت ولی هیچ نسوزاندی دل سال ها شد کرمت شامل حال جعده(لع) او که یک لحظه به راهِ تو نمیشد مایل از تو پنهانی و پیوسته به من خیر رسید گرچه بودم همۂ عمر؛ گدایی کاهل دست پُر رفتم و تا شب نشده برگشتم باز بخشیدی و دلخور نشدی از سائل رو زدم تا که به جای تو، به مردم هر بار کار من زار شد و غصۂ دل شد کامل همۂ واسطه ها آبرویم را بردند نام تو بردم و بی واسطه حل شد مشکل تو امام ِ کرم ِ ایل و تبارم هستی وای بر هر که شد از دست کریمت غافل منِ بد کمتر از آنم که «تو» را وصف کنم نذر «خاکِ قدمت» این غزل ناقابل! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر 🏴🍃 جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم دو دنیا را نه با تردید؛ که قطعا نمی خواهم بدونِ تو همان بهتر که ظلمت باشد و وحشت که بی تو قبرِ خود را لحظه ای روشن نمی خواهم نگاهت مُهر تأیید است و از این رو، از این و آن- به قدر ذره ای تعریف و حُسن ظن نمی خواهم میان روضه تا اشکم سرازیر است و می بینی برای بردنِ دل از تو فوت و فن نمی خواهم بهشتِ بی تو را شاید که بعضی ها بخواهند و... گوارایِ وجودشان! ولیکن من؛ نمی خواهم! به جز شش گوشه و کنج حرم هر جای عالم را نه که سهوی! که مادرزادی و عمداً نمی خواهم اگر یک ذره در جاماندنم از کربلا خیر است من این گنج بدونِ رنج را اصلا نمی خواهم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅