هک اطلاعات دانشگاه صهیونیستی
🔹دانشگاه «تخنیون» ضمن تأیید هک اطلاعات مؤسسه علمی-کاربردی خود اعلام کرد نگران است گزارشهای این دانشگاه درباره ارتباط با صنایع نظامی رژیم صهیونیستی به دست هکرها افتاده باشد.
🔹کارشناسان برآورد میکنند هکرها توانسته باشند به اطلاعات زیادی از سرورهای دانشگاه تخنیون دست پیدا کرده باشند.
صهیونیستهای دو تا ترقه توی اصفهان منفجر کردن هفته بعد دو تا از افسران پهپادیشون نفله شدن 😂
دو پهپاد = دو افسر 😎
🔺اساس باورهای کریشنا مورتی را تناسخ و کرمه تشکیل میدهد
♦️ کریشنا مورتی متولّد هندوستان، در یک خانواده برهمن به دنیا آمده است. تحصیلات اروپایی او در رشته روانشناسی بود.
🔷 بیشتر تأکید کریشنا مورتی بر خودشناسی و آزادشناسی درونی استوار است.
🔶 اندیشههای او در قالب کتابهایش نمود یافته که در اروپا و آمریکا نیز گسترش چشمگیری دارد.
♦️ حدود ده عنوان کتاب از او به فارسی ترجمه شده و بنیادی با نام بنیاد کریشنا در هند عهدهدار ترویج افکار او در سراسر جهان است.
♦️ کریشنا مورتی توانست با درهم آمیختن اندیشههای هندویی با رشته روانشناسی به گونهای نوین اندیشههای هندویی را زنده نموده، ارائه کند.
🔷 اساس باورهای کریشنا را تناسخ، کرمه، یوگا و اندیشههای روانشناختی تشکیل میدهد. او بر این باور است که درون یکایک عالمیان، رستاخیزی بزرگ همراه با صلح برپاست. وی خودشناسی را موجب کمشدن آلام و رنجهای روحی میدانست.[1]
🔶 زندگی کریشنا فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. این فراز و نشیبها کشتی افکار و اندیشههای او را به هر سو شناور کرده است.
🔷 او که با ورود به جامعه تئوزوفی هلنا بلاواتسکی مقامی درخور یافته بود، با درگذشت برادرش افکارش از هم پاشید و بلکه اندیشیدن را کناری نهاد.
🔶 درون تشکیلات تئوزوفی او را معلّم جهانی نام نهادند. این معلّم جهانی در نظر ایشان، تناسخِ مسیحِ مغرب زمین و بودای مشرق زمین بود.[2]
🔷 به سال 1927 عنوان The Order به The order Of Star تغییر یافت. این تغییر نام بدان جهت بود که اعضای بنیانگذار مؤسسه تشخیص دادند و دریافتند که روزهای انتظار به سرآمده و کریشنا مورتی همان معلّم موعود جهانی است.[3]
🔶 او پس از عبور از این تشکیلات، باورهای پیچیدهای یافت که خودش نیز نمیدانست چیست: «از من میپرسید تعالیم من چیست؟ خودم هم نمیدانم.»[4]
🔷 از این روی سخنانش درباره تناسخ نیز دگرگون است. گاهی بهگونهای تناسخ را خرافه مینامد که جرأت باور بدان را در مخاطبانش میخشکاند و دیگر بار از آن به گونهای سخن میراند که ناباوری بهآن را تحمل نتوان کرد:
🔶 او میگوید «تناسخ وجود ندارد؛ این حرفها خرافات است؛ یک باور خشک و تعصبآمیز است. هر چیز روی زمین، روی این زمین زیبا زندگی میکند، میمیرد؛ به وجود میآید و از بین میرود.»[5]
🔷 در جای دیگری میگوید: «هندوها خرافات زیادی در این باره دارند که تو میمانی و جسم میرود و از این نوع مهملات ... میگویند... اینها خرافات است.» [6]
🔺تا اینجای سخن، نفی تناسخ از سخنان کریشنا میتراود.
♦️ اما روی دیگر سکه اثبات تناسخ است: «من همیشه در این زندگی و شاید در زندگیهای گذشته خود، این آرزو را داشتهام که فارغ از اندوه باشم؛ به ورای محدودیتهای هستی خود بروم.»[7]
🔷 بار دیگر با استفهام انکاری درباره تمام زیست هستی سخن میگوید و آنرا در دامان زیستهای متعدد و یا همان تناسخ شرح میدهد.[8]
🔶 همچنین باور وی به کارما و توضیح و اثبات آن، نشاندهنده اعتقاد به تناسخ است.
🔷 وی درباره کارما چنین مینگارد: «Karma یا تقدیر، کلمهای سانسکریت است به معنای انجام دادن، بودن، عمل کردن و غیره.
🔶 کارما یعنی عمل و عمل نتیجه گذشته است. عمل نمیتواند بدون شرطی بودن براساس چیزها و زمینههای قبلی وجود داشته باشد.
♦️ کارما از طریق یک سری تجربهها، شرطی شدنها و دانشها، زمینهای به صورت عرفها و سنّتها ساخته میشود و این زمینه تنها در دوره حیات فعلی فرد یا گروه ساخته نمیشود و مربوط به این دوره محدود نیست، بلکه در جریان تناسخهای مکرر شکل میگیرد.[9]
🔻 پینوشت:
[1]. نگرشی بر جریانهای نوظهور معنویتگرا، فعالی، محمد تقی، آفتاب و سایه ها، تهران، نجم الهدی، 1388، ص 168-169.
[2]. نگرشی بر آرا و اندیشههای کریشنا مورتی، محمد تقی فعالی، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، 1388، ص 50-20.
[3]. تعالیم کریشنا مورتی، مورتی، كريشنا، نشر قطره، تهران، 1384، ص 40.
[4]. همان، ص 223.
[5]. همان، ص 327.
[6]. همان، ص 357.
[7]. همان، ص 26.
[8]. همان، ص 263.
[9]. شادمانی خلاق، مورتی، كريشنا، نشر صفی علیشاه، تهران، 1385، ص 111.
فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 92.
⛔️ فرقه ی «ساینتولوژی» از فرقه هایی است که به مباحث ذهنی و بیماری های آن می پردازد.
⚠️طاهری در بحث درمان در فرقه ی خود اقدام به تدریس دوره ای با عنوان سایمنتولوژی نموده است که بی تأثیر از این فرقه (اصطلاحی و کاربردی) نمی تواند باشد. او در معرفی سایمنتولوژی می گوید:
«علم سایمنتولوژی (ذهن روان شناسی) بر اساس دیدگاه فراکل نگر، نگاهی همه جانبه به انسان دارد. هدف اصلی سایمنتولوژی، شناخت نرم افزارهای وجودی انسان و هم چنین، تشخیص و درمان اختلالات «ذهنی»، «ذهنی_تنی»، «جسمی_ذهنی روانی» و مشکلات ناشناخته است. مباحث نظری سایمنتولوژی، شامل تعاریف مربوط به انسان و جایگاه او در اکوسیستم، شناخت چیدمان وجودی و تشریح
،مشکلات نرم افزاری او در خصوص ادراکات ذهنی و روانی می باشد و بخش عملی آن،سایمنتوتراپی نام دارد.»(چندمقاله،ص۱۲۸)⁉️
‼️ساینتولوژی یک جنبش معنوی بین المللی است که در 1950 بر اساس اندیشه های لافایت رونالد هابارد پدید آمده است.
او ایده های خود را به عموم مردم در علم مدرن بهداشت روان عرضه داشته است.‼️
هدف هابارد تجزیه و تحلیل خطاهای ذهنی انسان و ارایه وسیله ای برای غلبه بر آن ها با یک رویکرد دینی نزدیک به وضعیت انسان بوده است که نام آن را ساینتولوژی گذاشت و کلیسای
ساینتولوژی را در سال 1954 تاسیس کرد.
♻️ساینتولوژی یا علم گرایی به معنای اعتقاد به لزوم محوریت علوم تجربی و روش تجربی درهمه ی شئون زندگی است.
⚠️در فرقه ی ساینتولوژی، درمان به عنوان راهی برای خداشناسی تعریف می شود.
این موضوع یکی از شباهت های سایمنتولوژی با ساینتولوژی است؛ زیرا در هر دو روش، راهی به سوی بهداشت ذهن و پالایش افراد از بیماری های مختلف ارایه می شود که نگاه معرفت شناسانه دارد؛ یعنی در اصل، درمان راهی برای شناخت خدا است.⁉️
⭕️در این آموزه ها به دین و عرفان تنها
به عنوان یک راه در عرض راه های موجود برای رسیدن به هدف دنیوی (شفای جسم و ذهن و روان) نگاه می کنند. اغلب این به اصطلاح عرفان ها به معرفی روش های درمانی مرسوم دیگر
پرداخته و در پایان روش خود را که بر مبنای عرفان و در مواردی دین می دانند، کامل و به دور از نقص و متصل به ماوراءالطبیعه معرفی می کنند. طاهری نیز از این قائده مستثنا نبوده و
ضمن شرح مبسوطی از روش های درمانی و با الهام از درمانگری های شرقی و غربی، فرادرمانی و سایمنتولوژی را راهی برای خداشناسی معرفی می کند و همواره بر این مطلب تأکید می ورزد که
فرادرمانی و به تبع آن درمان هدف نیست، بلکه وسیله ای است که به کمک آن به خودشناسی نائل شویم و هدف اصلی رسیدن به کمال و ایجاد تحولات فردی است.📛
هم چنین در جهت اثبات این مطلب اذعان می دارد:
«فرد پس از انجام درمان، مطمئن باشد که به جز شعور الهی، هیچ پدیده دیگری درانجام درمان نقشی نداشته است و پس از ایمان و یقین پیداکردن نسبت به آن، به صاحب این هوشمندی که خداوند است، پی برده و به این ترتیب، به خداشناسی عملی نائل شود...پس فرادرمانی،ضمن فراهم کردن امکان درمان،ما را به خداشناسی عملی نیز رهنمون می شود و به عنوان وسیله موثری در این رابطه به کار می آید.»(انسان از منظری دیگر،ص۷۰)