#دستخط | تو لبخند حسینی
▪️ بیخود نیست صدایش میزنند "کاشف الکرب عن وجه الحسین" یعنی برطرف کننده غم و اندوه از چهره حسین علیهالسلام... روی ماه عباس همیشه برای برادرش معجزه میکرد... او دلبری را خوب بلد است... چهارم شعبان سال ۲۶ هجری وقتی پسر امالبنین به دنیا آمد. برادری بعد از ۱۵ سال اندوه بیمادری از پر قنداق روی ماهش را که دید خندید... عباس چشم امید سیدالشهداست... تا قمربنیهاشم هست امام لبخند میزند...
▪️ واقعه عاشورا پر از لحظههایی است که همه دوست داریم یک "کاش حداقل" پیش از آن اضافه کنیم... مثلا کاش حداقل به علیاصغر آب میدادند... کاش حداقل اهل حرم به اسارت نمیرفتند... کاش حداقل کربلا آفتاب نداشت... اما بین همه اینها "کاش حداقلهای" قمربنیهاشم از همه بیشتر است... به اندازهای که هربار و هر سال که مرورش میکنیم آتش میگیریم... مثلا میگوییم کاش حداقل عباس توی روضه کوچه بود... کاش حداقل علمدار برای یکبار هم که شده به میدان میزد... کاش پایان قصه عموی بچهها جور دیگری رقم میخورد... کاش حداقل تیر دشمن به مشک عباس نمیخورد... کاش حداقل آب به خیمه بچهها میرسید... آن وقت علیاصغر سیراب میشد... دل رباب نمیلرزید... رقیه نمیترسید... و باز هم حسین روی ماه را که میدید ته دلش قرص میشد و میخندید...
نویسنده: رویاسادات هاشمی