eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
36.2هزار ویدیو
317 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمایت حاج آقا پناهیان از 📌 ابوذر یا مالک اشتر؟! 👈 حواسمون به قدرت مدیریت کاندیداها باشه! 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید مجید بنی فاطمه هم با این صحبت‌ها حمایتش رو از قالیباف اعلام کرد. 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حجت الاسلام شهاب مرادی هم قاطعانه از دکتر قالیباف حمایت کرد. 🔹شما فکر میکنید این سیل حمایت ها بی خودی انجام میشود؟ نباید اندکی تامل کنیم؟ واقعا چرا این انتخابات اینقدر سرنوشت ساز شده؟ در منطقه چه خبر است؟ اندکی تفکر فقط!!! 🇮🇷 @masafe_akhar 🇵🇸
💠 الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ 🔸ما فکر می‌کنیم صبر یعنی کاری‌نکردن، درحالی‌که امیرالمؤمنین می‌فرمایند: انسان صبور مرد اقدام و عمل است؛ مثل آدم شجاع. 🔹در صبر خودمان را کنترل می‌کنیم و از میدان اطاعت فرار نمی‌کنیم، مثلاً اگر به‌ سمت گناه سوق داده شویم، صبر می‌کنیم و مقاومت می‌کنیم. 👈 انسان صبور همیشه: 💢 هدف‌ها را تعقیب می‌کند 💢 اگر مشکل بود آن را کنار می‌زند 💢 موانع را دور می‌کند 💢 پافشاری می‌کند ✅ از خدا کمک می‌گیرد تا به نتیجه برسد. 📌برگرفته از جلسات « امیر حکمت» @masafe_akhar
📚معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید. مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
📚 داستان کوتاه تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند، تا بار بخرند و به شهر خود برگردند. مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به کارونسرایی می‌رفتند، مبلغ کمی پول می‌داد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو می‌کرد. غلام جز نان و ماست و یا پنیر، چیزی نمی‌توانست در راه بخرد و بخورد. چون به شهر شام رسیدند، بار حاضر نبود، پس تاجر و غلام‌اش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند. غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت. بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند. در مسیر راه، راهزنان بار تاجر را به یغما بردند و هرچه در جیب تاجر بود از او گرفتند اما گمان نمی‌کردند، غلام سکه‌ای داشته باشد، پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند. با التماس زیاد، ترحم کرده اسب‌ها را رها کردند تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند. یک هفته در راه بودند، به کارونسرا رسیدند غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید و خود نان و پنیر خورد. تاجر پرسید: «تو چرا غذای گرم نمی‌خوری؟» غلام گفت: «من غلام هستم به خوردن تکه نانی با پنیر عادت دارم و شکم من از من می‌پذیرد اما تو تاجری و عادت نداری، شکم تو نافرمان است و نمی‌پذیرد.» تاجر به یاد بدی‌های خود و محبت غلام افتاد و گفت: «غذای گرم را بردار، به من از "عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت هدیه کن" که بهترین هدیه تو به من است.» من کنون فهمیدم که؛ "سخاوت به میزان ثروت و پول بستگی ندارد،" مال بزرگ نمی‌خواهد بلکه قلب بزرگی می‌خواهد. "آنانکه غنی هستند نمی‌بخشند آنانکه در خود احساس غنی‌بودن می‌کنند، می بخشند."👌 "من غنی بودم ولی در خود احساس غنی بودن نمی‌کردم و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی." 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔹سلمان فارسی نقل می‌کند که ابلیس بر چند تن گذشت که به امیر المؤمنین علیه السّلام سخن ناروا می‌گفتند، برابرشان ایستاد گفتند، کیست برابر ما ایستاده؟ گفت منم ابو مره، گفتند: تو سخن ما را نشنیدی؟ در پاسخ گفت: بدا بر شما که سرور خود علی بن ابی طالب را دشنام دادید، گفتندش: از کجا دانستی که او آقا و سرور ما است؟ گفت: از فرموده پیغمبرتان صلّی اللَّه علیه و آله {هر کس که من مولای اویم، اینک علی است مولا و آقای او، بارخدایا دوست دار هر که او را دوست بدارد، دشمن دار هر که دشمنش دارد، یاری کن هر که را یاریش کند، بی یاور کن آن که او را تنها گذارد} به او گفتند: تو از دوستان و شیعیان او هستی؟ گفت: من از پیروان و شیعه او نیستم ولی دوستش میدارم، و کسی با او دشمن نباشد جز اینکه من در مال و فرزند او شریک شوم، به او گفتند: ای ابا مره در باره علی سخنی گوئی؟ به آن‌ها گفت: ای گروه ناکثان و قاسطان و مارقان از من بشنوید من خدای عزّ و جلّ را در دوره جانّ ۱۲ هزار سال عبادت کردم و چون خدا آن‌ها را نابود کرد به خدای عزّ و جلّ از تنهائی شکایت کردم و مرا به آسمان دنیا برد و در آسمان دنیا ۱۲ هزار سال دیگر به فرشته‌ها عبادت کردم. در این میان که ما به تسبیح خدا عزّ و جلّ پرداخته بودیم و او را تقدیس می‌کردیم نوری پُرپَرتو به ما گذر کرد و فرشته‌ها همه برایش سر به سجده نهادند و گفتند: سبّوح قدوس، این نور مال فرشته ای مقرب یا پیامبری مرسل است، از جانب خداوند ندایی آمد که: این نور نه از فرشته ای مقرب و نه از پیغمبری مرسل است، این نور سرشت علی بن ابی طالب علیه السّلام است . 📖علل الشرائع ،ج۱،ص ۱۳۶ و ۱۳۷ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 داستان عبدالکریم کفاش عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم . آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد. وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید. در همان حال خدمت امام زمان (ارواحنا فداه) مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش. عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندي زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید. ❌ منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷عشق پدر 💠 مشاهده تاثیر وعواقب وفات خود بر خانواده توسط تجربه گر 🔸 قسمت هفتم: باور 🌷 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌