eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
13.8هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
36.5هزار ویدیو
318 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز به شریک مالی خود ستم نکن و به اموال شریک خود طمع نداشته باش 📖سوره ص، آیه ۲۴ @Masafe_akhar
✅ناامیدان این داستان راازدست ندهید بانوی مومنی در یکی از خاطرات خود میگوید: با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی می‎کردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم. مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار می‎کرد و یک هفته استراحت. در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است. برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که می‎توانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر می‎زدم و جویای احوال او می‎شدم. به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام می‎ورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد. دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار می‎ورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم. دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سوره‎ی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من می‎گفت: «چطور می‎خوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را می‎پذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم می‎نگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم: «یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بنده‎ای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شده‎ایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایه‎ی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کوره‎ی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشته‎اند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.» قبل از اینکه سپیده‎ی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا می‎زد و می‎گفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار می‎کنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم. او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمی‎دانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟ گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفت‎زده شدند و همه می‎گفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده می‎گرداند. پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در باره‎ی آن رویداد تنها این را به یاد می‎آورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمی‎دانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه. بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانواده‎ی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت. ✅پس هرگز از رحم خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان است. ✍ @Masafe_akhar
‼شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و... از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود. ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!» فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد. اگر خواهان تغییرات هستی همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند. 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 @Masafe_akhar
﷽❣ ❣﷽ دردم به جز وصال تو درمان نمی شود بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان این قصه بی حضور تو امکان نمی شود. 🌹🍃🌹🍃 @Masafe_akhar
🔹در عصر ظهور احکام دینی چگونه اجرا می‌شوند؟ اولین مرحله رسالت امام موعود، از ساختار دین در حوزه معرفت دینی است؛ آموزه‌های دینی در طول تاریخ آرام‌آرام به فراموشی سپرده می‌شوند و یا منحرف می‌گردند. ازاین‌رو وظیفه اصلی حضرت، احیای احکام فراموش شده و پاک‌کردن زنگار از چهره مقدس دین اسلام است تا طعم دین‌داری به ذائقه دین‌داران شیرین افتد و از ثمره دین‌داری بهره ببرند. مرحله بعدی، اجرای صحیح احکام دین است؛ با انجام اعمالی چون: ⚜. اجرای حد بر و غاصبان حقوق و اموال مردم؛ ⚜. پیراستن تزیینات و تشریفات از ساختار مساجد؛ ⚜. كشیدن خط بطلان بر تفسیرهای غلط و تأویل‌های ناصواب از آیات و ارائه تفسیر صحیح؛ ⚜ احیای بخش‌های متروک مانده از کتاب و سنت پیامبر و سیره امامان.[۱] 📚الغیبة، نعمانی، ص۲۵۳ و ص۲۳۱ @Masafe_akhar
📚 روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جاي ) خلافت را خالی و بلامانع دید فوراً بدون تـرس بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت . چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلـول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند . بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سـررسـید و دید بهلول گریه می کند . از پاسبانان سبب گریه بهلول را سوال نمود . غلامان واقعه را به عـرض هـارون رساندند . هارون آنها را ملامت نمود و بهلول را دلداري داد و نوازش نمود . بهلول گفت من بر حال تـو گریه می کنم نه بر حال خودم به جهت اینکه من به اندازه چند ثانیه بر جاي تو نشستم ، اینقـدر صـدمه و اذیت و آزار کشیدم و تو در مدت عمر که در بالاي این مسند نشسته آیا تـورا چقـدر آزار واذیـت مـی دهند و تو از امر خود نمی اندیشی ؟ ❥↬ @Masafe_akhar ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
⭕️بسیجی شهید محمدحسین سروری راد دیشب در شهر گرمسار توسط اغتشاش‌گران به شهادت رسید. @Masafe_akhar
🌼پنج وصیت بسیار زیبا! ✍امام محمد باقر (علیه السلام) خطاب به جابر بن یزید جُعفی می‌فرمایند: ای جابر! تو را به پنج چیز وصیت می‌کنم.. 💥اگر مورد ستم قرار گرفتی، تو ستم نکن 💥اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن 💥اگر تو را تکذیب کردند، تو خشم نگیر 💥اگر تو را ستایش کردند، تو دلخوش نشو 💥 و اگر تو را سرزنش کردند، تو دلگیر مشو بلکه درباره آنچه گفتند فکر کن! اگر دیدی آنچه می‌گویند راست است، خود را اصلاح کن. و اگر دیدی درست نیست، پس بدان که خود را مدیون تو کردند و برای جبران این دِین، از ثواب‌های او به تو میدهند.از گناهان تو کم کرده، در نامه اعمال او قرار می‌دهند» 📚بحارالأنوار، جلد۷۵، صفحه۱۶۲ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @Masafe_akhar
‼آیت‌الله بهجت: خوردن برخی غذاها انسان را کافر و یزیدی می‌کند وای بر ما اگر در خصوص خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها از حرام اجتناب نکنیم، زیرا همین غذاهاست که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می‌شود، و یک وقت نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که به یزید ایمان آورده‌ایم! از آیه «ولا تقربا هذه الشجرة فتکونا من‌الظّالمین» استفاده می‌شود که همین اکل و تناول بود که در سلسلهٔ علل هبوط آدم "علیه السلام" قرار گرفت! انسانی که قابلیت ملک و فرشته شدن را دارد در اثر خوردن و آشامیدن است که نیروی آن در خون، و بالاخره اثر آن در اعضا، بلکه در روح و مغز و فکر انسان ظاهر می‌شود. 📚مجموعه رهنمودها، تذکرات و هشدارهای آیت الله بهجت صفحه ۳۳۹ 🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶 🔸🔸 @Masafe_akhar
💢دزدترین مردم 🍃حضرت صادق (ع) فرمود: روزى على بن ابيطالب (ع) مردى را مشاهده كرد كه همانند كلاغ ، منقار به زمين مى زند و نماز مى خواند، به او فرمود: چند وقت است كه اينگونه نماز مى خوانى؟ عرض كرد: از فلان زمان . 🍃 حضرت فرمود: عمل تو نزد خدا مانند كلاغى است كه منقار بر زمين مى زند، اگر با همين وضع بميرى ، بر غير ملت حضرت محمد (ص) خواهى مرد آنگاه فرمود : دزدترين مردم كسى است كه از نمازش بدزدد. 📚 پند تاريخ ، ج 5، ص 240-241، محاسن برقى ، ج 1، ص 82. @Masafe_akhar