8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : زندگی با این پنج مورد گوارا میشود
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_نظافت
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : بزرگترین کفران نعمت
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
💠گفتگوي الياس (ع) با امام باقر (ع)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
(الياس (ع) از پيامبراني است كه طبق بعضي از روايات، هنوز زنده است، او در يكي از ملاقاتهاي خود با امام باقر (ع)، گفتگويي دارد كه خلاصه آن چنين است: )
امام صادق (ع) مي گويد: پدرم امام باقر (ع) در مكه بود و طواف كعبه اشتغال داشت، در اين هنگام مردي نقابدار ديده شد كه هفت شوط امام (ع) را قطع كرد و آن حضرت را به سوي محل صفا آورد، مرا نيز دعوت كرد، به صفا رفتم و با هم سه نفر (امام باقر، مرد نقابدار و من) شديم.
نقابدار به من گفت: خوش آمدي اي پسر پيغمبر! سپس دستش را بر سرم نهاد و گفت: (خير و بركت خدا بر تو باد اي امين خدا، بعد از پدرانش).
سپس آن مرد نقابدار متوجه پدرم (امام باقر) شد و گفت:
اي ابا جعفر! اگر مي خواهي تو به من خبر بده و اگر مي خواهي من به تو خبر دهم، اگر مي خواهي تو از من بپرس يا من از تو بپرسم، اگر مي خواهي تو مرا تصديق كن، يا من تو را تصديق نمايم.
امام باقر: همه اينها را مي خواهم و آمادگي براي همه دارم.
مرد نقابدار: بنابراين نبادا زبانت به سؤال من، غير از آن را كه در قلبت هست به من بگويد.
امام باقر: چنين كاري را كسي مي كند كه در دلش دو علم مختلف و متضاد باشد و خداوند از علمي كه در آن دوگانگي هست، امتناع دارد (يعني منشاء علم ما از ذات پاك خدا است، از اين رودر علم دوگانگي و تضاد نيست).
مرد نقابدار: سؤال من از همين جا آغاز مي گردد كه به قسمتي از آن پاسخ دادي، اكنون بفرمائيد: (چه كسي به علمي كه در آن دوگانگي و اختلاف نيست آگاه است؟).
امام باقر: تمام اين علم نزد خدا است، ولي آنچه براي بندگان لازم است نزد (اوصياء) است.
مرد نقابدار، نقاب خود را باز كرد و با چهره بر افروخته، راست، نشست و گفت: (من براي همين مقصود به اينجا آمده ام و اين گونه علمي مي خواستم)، سپس پرسيد:
اوصياء، آن علم بي اختلاف را چگونه مي دانند و تحصيل مي كنند؟
امام باقر: همانگونه كه رسول خدا مي دانست وتحصيل مي كرد (از راه وحي والهام) با اين فوق كه پيامبر (ص) آنچه را مي ديد اوصياء نمي بينند، زيرا او پيغمبر بود ولي اينها (محدث) (دريافت كننده خبر از فرشتگان) هستند، پيامبر (ص) بر خدا (در معراجها) وارد مي شد و وحي الهي را مي شنيد، ولي اينها آن را نمي شنوند …
تا اينكه امام باقر (ع) به آن مرد نقابدار فرمود: (دلم مي خواست با چشمت مهدي اين امت (حضرت ولي عصر - عج) را مي ديدي، در حالي كه فرشتگان، روح هاي كافران مرده و با شمشير آل داود (ع)، بين زمين و آسمان، عذاب مي كنند و همچنين ارواح زندگان كافران را كه در زمين هستند به آنها ملحق مي سازند.
مرد نقابدار در همين هنگام، شمشيري برآورد و گفت:
ها ان هذا منها: (هان! اين شمشير از همان شمشيرها است).
امام باقر: (آري، سوگند به كسي كه محمد (ص) را براي هدايت بشر برگزيد، چنين است).
در اين هنگام آن نقابدار، نقاب خود را كاملا كنار زد و خود را معرفي كرد و گفت: (من الياس هستم، سؤالات من به خاطر بي اطلاعي خودم نبود، بلكه مي خواستم اين گفتگو موجب قوت قلب اصحاب ت شود …
📚داستان اصول کافی
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
بسم الله الرحمن الرحیم
▫️چو نیکی کنی، نیکی آید برت
▫️بدی را بدی باشد اندرخورت
✍دو برادر به نامهای اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها بودند. ارث پدرشان تپهٔ کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه، گندم دیم میکاشتند.
اسماعیل همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت میکرد.
ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشهها، گندمهایش از تشنگی میسوختند یا دچار آفت شده و خوراک دام میشدند یا خوشههای خالی داشتند.
ابراهیم گفت:
بیا زمینهایمان را عوض کنیم. زمین تو مرغوب است.
اسماعیل قبول کرد. زمینها را عوض کردند. ولی باز محصول ابراهیم همان شد.
زمان گندمپاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمیکند و همان کاری را میکند که او میکرد و همان بذری را میپاشد که او میپاشید. در راز این کار حیرت کرد.
اسماعیل گفت:
«اول اینکه من زمانی که گندم بر زمین میریزم، در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنهای که چیزی نیست بخورند هم نیت میکنم و گندم بر زمین میریزم که از این گندمها بخورند. ولی تو دعا میکنی پرندهای از آن نخورد تا محصولت زیادتر شود.
دوم اینکه تو آرزو میکنی محصول من کمتر از حاصل تو شود. در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.»
پس بدان؛
انسانها نان و میوهٔ دل خود را میخورند، نه نان بازو و قدرت فکرشان را.
برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همهٔ هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا کارهای تو را درست کنند.
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 حکایتی بسیار شنیدنی پیرامون رزق حلال خداوند
🎤شیخ محسن کافی
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
#داستان_عجیب_شیخ_رجب_علی_خیاط_و_زنی_آتشین
✍️فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند
از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می گوید چشمتان رااز نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند! نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . 💥شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد .
📚کتاب بوستان حجاب ص ۱۰
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 اهمیت یاد گرفتن قرآن و تاثیر ان بر پدر و مادر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
منبع : مجموعه شهرحکایات
امام صادق علیه السلام می فرماید، شخصی گفت من از داشتن فرزند کوتاه می آمدم تا اینکه روزی در عرفه جوانی را در کنار خود دیدم که دعا می کرد و می گریست و می گفت: خدایا، ای پروردگارم، پدر و مادرم را پدر و مادر را، (دریاب) وقتی این را شنیدم به داشتن فرزند رغبت نمودم.[وسائل الشيعة، ج 15، ص 96}
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه،ماهِ من است!
•┈••✾••✾••┈•
🎙حجت الاسلام #رفیعی 💛
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
💎یکی از جانبازان شیمیایی تعریف میکرد :
وقتی از جبهه برا مرخصی برگشتم راننده آژانس از من کرایه دو برابر گرفت چون لباسهام خاکی بود و پول کارواش رو هم ازم گرفت
یک روز هم داخل تاکسی تو اتوبان بخاطر بیماری شیمیایی
حالت تهوع داشتم راننده نگه داشت تا کنار اتوبان استفراغ کنم
و وقتی برگشتم راننده حرکت کرد
و گفت ماشینم کثیف نشه
موندم کنار اتوبان
وقتی برا درمان رفتم #ایتالیا تو بیمارستان شهر رم بستری بودم فامیل پرستار مالدینی بود اولش فکر کردم تشابه اسمی هست
ولی بعد که پرسیدم فهمیدم
واقعا خواهر #پائولو_مالدینی فوتبالیست اسطوره ای ایتالیاست
ازش خواستم که یه عکس یادگاری از برادرش بهم بده و اون قول داد که فردا صبح میده
ولی صبح که از خواب بیدار شدم دیدم پائولو مالدینی با یه دسته گل دو ساعتی میشد بالا سرم نشسته و بیدارم نکرده بود تا خودم بیدار شم
شب خواهرش بهش زنگ زده بود و گفته بود که یک جانباز ایرانی عکس یادگاری از تو میخواد و اون مسیر 600 کیلومتری میلان تا رم رو شبانه اومده بود
تا یه عکس یادگاری واقعی با یه جانباز کشور بیگانه بندازه و از اون تجلیل کنه
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴آنچه میتوانی ببخشی، ثروت واقعی توست
✍چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسهای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد.
عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت، در حیرت شد. پرسید:
چرا چنین سخاوت میکنی؟
چوپان گفت:
روزی با پدرم به خانه مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه نانی به ما داد.
پدرم گفت:
در حسرت ثروت او نباش، هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه نانی بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که میتواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد.
چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر میکرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد.
چوپان گفت:
خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم.
عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود، گفت:
از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچکس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که 10 برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است، احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد.
چوپان گفت:
بر من به اندازه بزهایم که سیلاب برد، احسان کن، که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود بهخاطر تیزشدن چاقوی طمعم بریده باشی.
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
دعای امروز 🌷❤️🌷
مهربانا💕
سرآغاز
و سرانجامِ
پناهِ من تویی
شب را آغوش گشودی
و با سکوت آرامشم دادی،
حال
این صبح را
نيز امیدم باش
و دلیل روزهای زندگیم
که دانندهٔ احوال فقط تویی💕
آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏
ای زنده ، ای پاینده 🙏
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
👥دو برادر مادر پير و بيماري داشتند .
با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد .
🕍چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق .
✨همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد : به حرمت برادرت تو را بخشيدم
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت: يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست
🌤ندا رسيد : آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم
ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است