فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : پاداش نماز شبی که خوانده نشد!
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عابدینی
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آنچه را نپاید، دلبستگی نشاید
#شرح_قرآن ، صفحه ۱۳۷
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_سرلک
@masafe_akhar
#امام_صادق علیه السلام:
💠 منْ صامَ ثَلاثَةَ أَيّامِ مِنْ اخِرِ شَعْبانَ وَ وَصَلَها بِشَهْرِ رَمَضانَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ صَـوْمَ شَهْـرَيْنِ مُتَتـابِعَـيْنِ.
❇️ هركس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند، خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برايش محسُوب مىكند.
📚 بحارالانوار، جلد ۹۴، صفحه ۷۲
#حدیث_روز
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : معجزاتی برای تنبیه و تنبه
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عابدینی
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ | ده سال بعد از ازدواج!
@masafe_akhar
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝
7 _ #تجدید_بیعت_روزانه کن با امام زمان
یعنی هر روز تو دفتر امام زمان حاضری بزن.
_ چیکار میشه کرد؟!
+ هر روز صبح #دعای_عهد بخون.
یعنی بگو یا بَقِيَة الله من هستما ،من میخوام یارت بشم😍♥️
یا حداقل جمعه ها حاضری بزن : #زیارت_امام_زمان در روز جمعه یا #دعای_ندبه در روز جمعه.
خلاصه اینکه تجدید بیعت کن وما وقتی هر روز حاضریمون رو توی دفتر حضرت میزنیم،رابطمون مستحکم تر میشه.
#روش_دوستی_با_امام_زمان
[برترین کارها،کاربرای #فرج است]
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : حقانیتی که شناخت شد ولی پذیرفته نشد!
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عابدینی
@masafe_akhar
صحن پیامبر اعظم زیر باران
آسمان میبارد و قبر تو هم گِل میشود
ای فدای سنگ قبری که نداری یا حسن
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : نفرین انبیاء شامل حال چه کسانی میشود؟
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عابدینی
@masafe_akhar
7d832d83a7e25fa6c5abc9f7af2bf8df.pdf
529.1K
📝 جدول مراقبه اعمال مشترک ماه رمضان
✔️ برگرفته از کانال نسیم عبودیت
@Masafe_akhar
💌 #پیام_معنوی | چرا از بدیهای دیگران اذیت میشویم؟
@masafe_akhar
✍#کوشش_سمعان
ابراهیم ادهم گفت: من معرفت را از یک راهب به نام «سمعان» فرا گرفتم. روزی وارد صومعه ی او شدم و گفتم: ای سمعان! چند وقت است که در این صومعه هستی؟ گفت: هفتاد سال. گفتم: در این مدت غذای تو چه بود؟ گفت: چرا چنین سؤالی میکنی؟ گفتم: دوست دارم بدانم. راهب گفت: شبی یک دانه ی فندق میخورم! گفتم: چه چیزی قلب تو را مشغول کرده بود که این یک دانه ی فندق تو را کافی بود؟ گفت: عده ای از پیروانم هر سال در روز معینی به این جا میآیند و صومعهام را تزئین میکنند و مرا گرامی میدارند و در صومعهام طواف میکنند و میروند. هر زمان که نفسم از عبادت و تنهایی و گرسنگی خسته و سنگین میشود، به یاد آن روز میافتم که چه عزتی مییابم! پس کوشش یک ساله ی من برای عزت آن روز است.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 288/1 ؛ به نقل از: المحجة البیضاء 207/6.
✍
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لاحول_ولاقوة_إلا_بالله
😢کلیپی که اشک هر کسی رو در میاره
🏵خدایا از کفر و فقر به تو پناه می گیرم
🎗پیامبر اکرمﷺ
🕋 🕋
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای جالب لات تهران...!
🎤#آیت_الله_مجتهدی_تهران
@masafe_akhar
🌺#داستان_قرآنی
امام باقر(ع ) فرمود : مردی از پیروان حضرت رسول - ص - به نام سعد بسیار فقیر و بیچاره بود و جزء اصحاب صفه محسوب می شد . تمام نمازهای شبانه روزی را پشت سر پیامبر می خواند . رسول خدا از تنگدستی سعد متاءثر بود ، روزی به او وعده داد که اگر مالی به دستم بیاید تو را بی نیاز می کنم .
مدتی گذشت ، اتفاقا چیزی به دست ایشان نیامد . افسردگی پیامبر بر وضع سعد و نداشتن وجهی که او را تاءمین کند بیشتر شد . در این هنگام جبرئیل نازل گردید و دو درهم با خود آورد و عرض کرد : خداوند می فرماید : ما از اندوه تو برای تنگدستی سعد آگاهیم ، اگر می خواهی از این حال خارج شود این دو درهم را به او بده و بگو خرید و فروش کند .
حضرت رسول دو درهم را گرفت . وقتی برای نماز ظهر از منزل خارج شد ، سعد را مشاهده کرد به انتظار ایشان جلو یکی از حجرات مقدسه ایستاد و تا نزدیک آمد به او فرمود : می توانی تجارت کنی ؟ عرض کرد : سوگند به خدا که سرمایه ندارم ، دو درهم را به او داده و فرمود : با همین سرمایه خرید و فروش کن .
سعد پول را گرفت و برای انجام فریضه در خدمت حضرت به مسجد رفت . نماز عصر و ظهر را بجا آورد . پس از پایان نماز عصر رسول اکرم فرمود : حرکت کن در طلب روزی جستجو نما . سعد بیرون شد و شروع به معامله کرد ، خداوند برکتی به او داد که هر چه را به یک درهم می خرید به دو درهم می فروخت . معاملات او همیشه سودش برابری با اصل سرمایه داشت . کم کم کم وضع مالی او رو به افزایش گذاشت ، به طوری که بر در مسجد دکانی گرفت و اموال و کالای خود را در آنجا جمع کرده و می فروخت . رفته رفته اشتغالات تجارتی اش زیاد گردید تا به جایی رسید که وقتی بلال اذان می گفت و حضرت برای نماز بیرون می آمد سعد را مشاهده می کرد که هنوز خود را برای نماز آماده نکرده و وضو نگرفته با این که قبل از این جریان پیش از اذان مهیای نماز بود .
پیامبر - ص - فرمودند : سعد دنیا تو را مشغول کرده و از نماز باز داشته است . عرض می کرد : چه کنم یا رسول الله ؟ اموال خود را بگذارم تا ضایع شود ؟ به این شخص جنسی فروخته ام می خواهم قیمتش را دریافت کنم . از آن دیگری کالایی خریده ام بایستی تحویل بگیرم و پولش را بپردازم .
پیامبر از مشاهده اشتغال سعد به ازدیاد ثروت و بازماندنش از عبادت و بندگی افسرده گشت . بیشتر از مقداری که در زمان تنگدستی اش متاءثر بود . روزی جبرئیل نازل شد ، عرض کرد : خداوند می فرماید : از افسردگی تو اطلاع یافتیم ، اینک کدام حال را برای سعد می پسندی ، وضع پیشین را یا گرفتاری و اشتغال کنونی او را به دنیا و افزایش ثروت ؟ پیامبر - ص - فرمودند : همان تنگدستی سابقش را بهتر می خواهم ؛ زیرا دنیای فعلی او آخرتش را بر باد داد . جبرئیل گفت : آری علاقه به دنیا و ثروت ، انسان را از یاد آخرت غافل می کند . اگر می خواهی که به حال گذشته برگردد ، دو درهمی را که به او داده ای از او بگیر .
رسول خدا - ص - از منزل خارج گشت و پیش سعد آمد و فرمود : دو درهمی که به تو دادم بر نمی گردانی ؟ عرض کرد : چنان که دویست درهم ، هم خواسته باشید می دهم . پیامبر فرمود : نه ، همان دو درهم را بده . سعد دو درهم را داد . چیزی نگذشت که دنیا بر او مخالف و به حال اولیه خود برگشت .
✍
@masafe_akhar
✍از علی أموز اخلاص عمل
مرحوم حاج شیخ عباس قمی - صاحب کتاب مشهور مفاتیح الجنان - در کتاب منتهی الآمال مینویسد: روایت شده است که حضرت امیرالمؤمنین (ع) عصابه (پیشانی بند) داشت که وقتی به جنگ عظیمی میرفت، آن را میبست. چون خواست به جنگ «ذات السلاسل [1] » تشریف ببرد نزد فاطمه رفت و آن عصابه را طلبید، فاطمه (ع) گفت: پدرم مگر تو را به کجا میفرستند؟ حضرت گفت: مرا به «وادی الرمل» میفرستند. حضرت فاطمه تا از خطر آن سفر گریان شد، پس در این حال حضرت رسول داخل شدند و از فاطمه پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ آیا میترسی شوهرت کشته شود؟ ان شاء الله کشته نمی شود. حضرت امیر عرض کرد: یا رسول الله! نمی خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟ پس حضرت امیر روانه شد و حضرت پیامبر تا مسجد احزاب همراه او رفتند و چون مراجعت کرد، حضرت رسول با صحابه به استقبال آن حضرت بیرون رفتند و صحابه از دو طرف صف کشیدند و چون نظر حضرت شاه ولایت بر خورشید سپهر نبوت افتاد خود را از اسب به زیر افکند و خدمت حضرت شتافت و حضرت را بوسید، پس حضرت فرمودند: یا علی! سوار شو که خدا و رسول از تو راضی اند. آن گاه حضرت امیر از شادی این بشارت گریان شد و به خانه برگشت و مسلمانان غنیمتهای خود را گرفتند. حضرت رسول از بعضی از لشکر پرسید:
مدح تو میگفتم که امروز بر هیچ گروه نگذری مگر آن که خاک زیر پای تو را برای برکت بردارند!
یا علی ای ذات پاکت قل هو الله احد ای که مهر نازنینت نقش الله الصمد لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو لم یکن بعد النبی مثلث له کفوا أحد
----------
[1]: وجه تسمیه (دلیل نامگذاری) این جنگ به «ذات اللاسل» آن است که حضرت امیر (ع) چون بر دشمنان ظفر بافت، اکثر مردان آنان را کشت و زنان و اطفالشان را اسیر کرد و بقیه ی مردان ایشان را به زنجیرها و ریسمانها بست.
📙منتهی الامال /102؛ وسائل الشیعه
@masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 رفتار عجیب خواجه نصیرالدین طوسی!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
استاد مسعود عالی
@masafe_akhar
✍#دو_لباس
سفیان ثوری در مسجد الحرام میگذشت، امام صادق را دید که لباس خوبی بر تن داشت، گفت: به خدا سوگند نزد او میروم و توبیخش میکنم! آن گاه نزدیک رفت و گفت: یابن رسول الله! به خدا قسم لباسی را که پوشیده ای نه رسول خدا همانندش را پوشید، نه علی (ع) و نه هیچ یک از پدرانت. امام فرمود: مردم در عصر پیامبر دست به گریبان فقر و تنگدستی بودند، اما بعد دنیا رو به گشایش نهاد و شایسته ترین اهل دنیا در استفاده از فراخی، نیکان هستند. آن گاه این آیه را خواند: «ای پیامبر! بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود به وجود آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است. » [4] سپس فرمود: پس ما شایسته ترین کسانی هستیم که آنچه خدا عطا فرموده مورد استفاده قرار دهیم. ای سفیان؛ آنچه میبینی به خاطر مردم و حفظ آبرو است، آن گاه دست او را گرفت و لباس خود را عقب زد و لباس زیرینش را که زبر و خشن بود به او نشان داد و فرمود: این را برای خودم و آن را برای مردم پوشیده ام. آن گاه با گرفتن و بالا زدن لباس سفیان، لباس زیرینش نمایان شد و فرمود: تو این لباس رو را برای مردم پوشیده ای و لباس زیرین را که مخفی است برای راحتی و تن پروری پوشیده ای.
[4]: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ »؛ أعراف / 32
📙یکصد موضوع، پانصد داستان
✍
@masafe_akhar