eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
34.2هزار ویدیو
308 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی مبارزاتی امام موسی کاظم (ع) به روایت رهبر انقلاب ولادت امام موسی کاظم (ع) مبارک باد @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌼 درلغتنامه قلبم مترادف دلتنگی است مولای عزیز و غریبم بیا و با دستهای گره گشای خودت .. معنای روز هایم را عوض کن... ای غریب ترین دلتنگ عالم العَجلَ العَجلَ یا مولایَ یا صاحِبَ الزَّمان(عج) 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج روزتون مهدوی💚 @Masafe_akhar
✍به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُــــر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه می ڪنید؟ گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتــیاط راه می رویم تا خــود را حفـظ ڪنیم... 👌بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را ڪوچڪ مشمارید کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای ڪوچڪ درست شـــده اند. @Masafe_akhar
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت😭 *أللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ ٱلْفَرَج* 🌹 تعجیل در امر ظهور . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar
📚کرامات آقا امام حسین(ع) ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت: بس است، دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین(ع) فرمود: ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم! ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان!سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،... گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟ فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟! فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟! 📚کرامات الحسينيه،ج۲، ص۱۱ @Masafe_akhar
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال می‌کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می‌داد.‌‌ زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می‌کرد. اگرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او تنهایش بگذارد. واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست داشت. او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشکلی به او پناه می‌برد و او نیز به تاجر کمک می‌کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما زن اول مرد، زنی بسیار وفادار و توانا بود که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش.... در زندگی بود که اصلا مورد توجه مرد نبود. با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می‌کرد و تقریبا هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس مریضی کرد و قبل از آنکه دیر شود فهمید که به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: ‌"من اکنون 4 زن دارم، اما اگر بمیرم دیگر هیچ کسی را نخواهم داشت و تنها و بیچاره خواهم شد"! بنابراین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند و برای تنهایی‌اش فکری بکند. اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:"من تورا بیشتر از همه دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام ، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می‌شوی تا تنها نمانم؟"زن به سرعت گفت : " هرگز" و مرد را رها کرد. ناچار با قلبی که به شدت شکسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:‌"من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟"زن گفت: " البته که نه! زندگی در اینجا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو می‌خواهم دوباره ازدواج کنم " قلب مرد یخ کرد. مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:"تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید تو از همیشه بیشتر می‌توانی در مرگ همراه من باشی؟ "زن گفت :" این بار با دفعات دیگر فرق دارد . من نهایتا می‌توانم تا گورستان همراه جسم بی جان تو بیایم اما در مرگ،...متاسفم"! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد:"من با تو می‌مانم ، هرجا که بروی"، تاجر نگاهش کرد، زن اول بود که پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذیه، بیمارش کرده باشد. غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود .تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت:" باید آن روزهایی که می‌توانستم به تو توجه می‌کردم و مراقبت بودم ..." در حقیقت همه ما چهار زن داریم! ا _زن چهارم بدن ماست که مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنیم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترک می‌کند. _زن سوم دارایی‌های ماست. هر چقدر هم برایمان عزیز باشند وقتی بمیریم به دست دیگران خواهد افتاد. _زن دوم که خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزارمان کنارمان خواهند ماند. _زن اول که روح ماست. غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می‌کنیم.او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد، اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. @Masafe_akhar
💠 کجا خرج شویم؟ 🌺 فرا رسیدن سالروز ولادت امام کاظم علیه‎السلام مبارک باد @Masafe_akhar
✅حکایتی‌ زیبا و خواندنی ✍مردی به نزد حلوا فروشی رفت و گفت: مقداری حلوای نسيه به من بده حلوا فروش قدری حلوا برايش در کفه ترازو گذاشت و گفت : امتحان کن ببين خوب است يا نه. مرد گفت:روزه ام، باشد موقع افطار حلوا فروش گفت: هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده ؛ چطور است که حالا روزه گرفته ای .مرد گفت: قضای روزه پارسال است. حلوا فروش حلوايش را از کفه ترازو برداشت و گفت : تو قرض خدا را به يک سال بعد می اندازی قرض من را به اين زودی ها نخواهی داد . من به تو حلوا نمی دهم...! : 🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@Masafe_akhar
🔰امام موسی کاظم (علیه السلام) : واللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان. 📘بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29 ولادت هفتمین اختر تابناک امامت ولایت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد 🌹🌹🌹 @Masafe_akhar
✅ حدیثی آمده که پیامبر خدا صلے‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم از جبرئیل علیه‎السلام چند موعظه طلب كردند و او هم در پاسخ مواعظی بیان کرد: ❶ ای محمّد تو هر گونه كه می‌‏خواهی زندگی كن (ولی بدان كه ناگزیر) خواهی مرد، «فَقَالَ یا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَیت‏.» پ.ن ⇦ این یعنی وقتی كه می‎دانی بسوی خدا میروی پس بهترین عملهای كه تو را به خدا نزدیك میكنه انجام بده، ما خیلی به عملمون بی مهر هستیم وتنها این عمل با ما می‎ماند! ❷ هر كس را می‌‎خواهی دوست بدار ولی بالاخره روزی از او جدا خواهی شد، «وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُه» پ.ن ⇦ یعنی دل مال خداست اگر قراره كسی هم محبوب باشد باید او باشد كه باقی است و ماندگار. ❸ هر چه می‌‎خواهی انجام ده كه بالاخره آن را ملاقات خواهی كرد، وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُلَاقِیه‏ پ.ن ⇦ با این حساب كه عمل را ملاقات خواهیم كرد چرا این عمل را خوشبو نكنیم. ❹ بدان كه شرف و بزرگی مؤمن نماز شب او است، شَرَفُ الْمُؤْمِنِ‏ صَلَاتُهُ بِاللَّیل پ.ن ⇦ كمال قرب انسان به خدا نماز شب است، یكی میگفت: الهی آنكه سحر ندارد از خود خبر ندارد ❺ و عزّت و سرافرازی مؤمن خودداری او از آزار رسانیدن بمردمان است. «وَ عِزُّهُ كَفُّ الْأَذَی عَنِ النَّاس» 📚 كافی ج3 ص 488 @masafe_akhar
پیش بینی زمان فوت ایت الله بهجت(ره) و اندر احوالات ایشان 📝آیت الله احدی از اساتید خارج اصول حوزه علمیه قم (محرم 1388) یک هفته قبل از مرگ آقای بهجت ، دور آقا نشسته بودند ؛ آقای بهجت فرمودند : امسال برای من ، مشهد خانه اجاره نکنید من امسال حرم امام رضا نمیروم . علی آقا ( پسر آقای بهجت ) گفت : حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان سابق در کوچه باقری را اجاره کنند . آقا فرمودند : زنگ بزنید و بگویید برگرده ، من امسال مشهد نمی روم . علی آقا از جا بلند شد و موضوع را به مادرش گفت ؛ مادرش گفت : آشیخ محمد تقی چی گفتید ؟ آقای بهجت فرمود : سر و صدا نکنید ، من این هفته یکشنبه ساعت پنج بعدازظهر می میرم ؛ عمرم دیگه تمام شده . یک ربع مانده به ساعت پنج بیهوش شدند ؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند ، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند : نبرید ! نبرید ! سر چهارراه بعدی که رسید آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند : ” السلام علیک یا صاحب الزمان “ و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند . آقا این یک هفته آخر عمرشان را شبها تا صبح بیدار بود ، یک لحظه نخوابید ؛ روزها که برایشان غذا می آوردند یک لقمه می خورد و می گفت : ” بسم الله و بالله و الیک اعود ” خدایا به سوی تو میام . خانم شان میگفت : آقا یک حال دیگری داشتند ، قرآن می خواند و گریه می کرد و می گفت : خدایا خیلی قرآن را دوست دارم ، روز قیامت هم برام قرآن میاری ؟ بعد فرمود برام گریه نکنید . آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم . علی آقا میگوید : صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام ، آقا دست من را گرفتند و گفتند : پسرم من را اینجا دفن می کنند . من این مطلب را جایی نقل نکردم . صبح روز دفن ، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن ، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد ، به آقای مسعودی (تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها) گفتم : چه شد اینجا دفن کردید ؟ آقای مسعودی گفت : هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم پیدا نشد ، فقط همین جا را پیدا کردیم . 📚 منبع: seratnews @masafe_akhar
✨﷽✨ ✅گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س) ✍روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟ پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد. 💥حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند. 📚کتاب 200 داستان از فضایل ، مصائب و کرامات حضرت زینب (ع) @masafe_akhar
🔆 🔹آدم‌ها مثل کتابند! 🔸از روی بعضی‌ها باید مشق نوشت و آموخت، 🔹از روی بعضی‌ها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت، 🔸بعضی‌ها را باید نخوانده کنار گذاشت، 🔹و بعضی‌ها را باید چند بار خواند تا معنیشان را فهمید... 🆔 @Masafe_akhar2
📸 زمانی در تاریخ المپیک، مسابقه تیراندازی به کبوترها انجام می‌شد 🔺حقیقتاً عجیب است که این کار غیرانسانی جزء المپیک باشد و به همین دلیل، پس از یک بار مورد استقبال قرار نگرفتن کنار گذاشته شد. این اولین بار در تاریخ المپیک بود که حیوانات به دلیلی کشته شدند. 🔸در آن سال‌ها حتی با وجود اینکه سازمان‌های حمایت از حیوانات مانند امروز پیشرفته نبودند، باز هم بسیاری نمی‌توانستند این رشته را به عنوان یک ورزش یا حتی تفریح قبول کنند. 🔸در طی این مسابقه در ۲۵ متری شرکت‌کنندگان کبوترهای زنده رها می‌شدند تا شرکت‌کننده هر چقدر کبوتر که می‌تواند شکار کند. برنده مسابقه جایزه ۲۰۰۰ فرانکی را دریافت می‌کرد. 🔸میزان مرگ و میر کبوترهای بی‌گناه آنقدر زیاد بود که کمیته المپیک آن را کنار گذاشت. 🆔 @Masafe_akhar2
🔅 علیه السلام: ✍️ يا هِشامُ، إنّ العاقِلَ لا يَكذِبُ و إن كانَ فِيهِ هَواهُ؛ 🔴 اى هشام! خردمند دروغ نمى‌‏گويد، هرچند میل او در آن باشد. 📚 الكافی، جلد۱، صفحه ۱۹ @Masafe_akhar2
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | تردیدناپذیری واقعه غدیر در میان علما و روشنفکران 🔻 رهبر انقلاب: حادثه‌ی غدیر جزو حوادث و وقایع تردید‌ناپذیر است؛ حالا در جزئیّات و گوشه‌کناره‌هایش در طول تاریخ بعضی از نویسندگان و تاریخ‌نویسان و امثال اینها سعی کرده‌اند یک تردیدهایی ایجاد بکنند -که همه‌ی اینها پاسخ داده شده- لکن در اصل این واقعه و اینکه رسول مکرّم (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله ‌و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرّفی کرد هیچ تردیدی نیست و این جزو وقایع تردیدناپذیر است؛ نه اینکه حالا این را ما بگوییم؛ این را علمای بزرگ اهل سنّت، نویسندگان، روشنفکران [میگویند]. مثلاً آن نویسنده‌ی معروف مصری محمّد عبدالغنی حسن که یکی از تقریظ‌‌نویس‌های بر الغدیرِ علّامه‌ی امینی است، از جمله‌ی چیزهایی که میگوید [این است که] «هیچ تردیدی در واقعه‌ی غدیر نمیشود داشت»؛ [بنابراین عید غدیر] یکی از مسائل مهم است. ۱۴۰۰/۵/۶ 🌷 عید غدیر 📲دسترسی به نسخه کیفیت اصلی: Aparat.com/v/SPCwx
👌 ایجاد : در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، و را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:‌ «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.» 📚 قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 65 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌@masafe_akhar