بسته امامرضایی-فرهنگی ویژه معتکفین ماه رجب!
ثبت درخواست (توسط برگزارکنندگان اعتکاف): p.javanan.org/etekaf
مهلت: ۲۴دی
آستان قدس رضوی
بسم الله الرحمن الرحیم
🗒️ تقویم
☀️ امروز:
قمری: الجمعة - ۲۹ جمادي الثانيه ۱۴۴۵
شمسی: جمعه - ۲۲ دی ۱۴۰۲
میلادی:Friday - 2024 12 January
🌹 امروز متعلق است به:
🔶صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري (عج)
🔹ذکر امروز: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🔷 https://eitaa.com/masajedmarkazi
این عشق آتشین ز دلم پا نمی شود
مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود.
یا اباصالح المهدی ادرکنی
🌹 https://eitaa.com/masajedmarkazi
علامه میرجهانی می فرمودند: به دستور استادم آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای اصلاح برخی از امور و کارها از نجف اشرف رفتم به سامرا پول هم زیاد با خود برده بودم. اول پول ها را بین اهل علم و خدام حرم عسکریین علیهما السلام تقسیم کردم.
مخصوصاً برای آسایش و امنیت بیشتر زائران، به خدمه حرم و سرداب مقدس پول بیشتری دادم. به همین دلیل آنها برای من احترام بیشتری قائل بودند.
یک بار کلیددار حرم گفت: آقا اگر در این مدت که اینجا تشریف دارید، امری داشتید، من در خدمت حاضرم.
من هم از او خواهش کردم که اجازه بدهد شب ها در حرم عسکریین علیهما السلام بمانم و دعا کنم. آنها هم قبول کردند. ده شب در حرم مطهر عسکریین علیهما السلام میماندم و آنها در را به روی من می بستند و می رفتند.
اذان صبح می آمدند و در را باز می کردند. شب دهم شب جمعه بود. توی حرم خیلی دعا کردم و زیارت و تشرف به خدمت مولایم حضرت صاحب الامر علیه السلام را خواستم.
موقع صبح که در را باز کردند، بعد از خواندن نماز صبح به سرداب مقدس مشرف شدم. چون هنوز آفتاب نزده بود و هوا تاریک بود، شمعی در دست گرفتم و از پله های سرداب پایین رفتم. وقتی به صحن
سرداب رسیدم، دیدم بدون اینکه چراغی باشد آنجا روشن است. آقای بزرگواری هم نزدیک صفّه مخصوص نشسته بود و ذکر می گفت. از جلوی او گذشتم.
سلام کردم و مقابل صفّه ایستادم. زیارت آل یاسین را خواندم و ایستادم به نماز و زیارت، در حالی که جلوتر از آن آقا بودم. بعد از نماز «دعای ندبه» را خواندم وقتی به جمله «و عرجت بروحه إلی سمائک» رسیدم، آن آقا گفتند:
این جمله از ما نرسیده بگویید «و عرجت به إلی سمائک» بعد گفتند: «هیچ وقت بر امامت تقدم نکن».
دعا را تمام کرده و به سجده رفتم. در سجده بود که چیزهای دیگری به ذهنم آمد. اینکه سرداب بدون چراغ روشن بود، اینکه آن «آقا» گفت این جمله دعای ندبه از ما نرسیده، اینکه تذکر داد چرا بر امامت مقدم
شده ای؟ فهمیدم چیزی که در حرم مطهر حضرت عسکری علیه السلام از خدا خواستم، نصیبم کرده است.
از سجده که سر برداشتم، خواستم دامن حضرت را بگیرم و با ایشان صحبت کنم، حاجاتم را بخواهم، اما دیگر دیر شده بود. سرداب تاریک بود و هیچ کس هم جز من آنجا نبود. وقی بیرون می آمدم، با خود زمزمه کردم:
من که مخمور از می سرشار دیدارم هنوز
باز مشتاق فروغ روی دلدارم هنوز
گر طبیب از بهر درمانم شراب وصل داد
لیک حق داند که من از هجر بیمارم هنوز
جان حیران بر لب آمد در تمنای وصال
فخرم آن باشد که پیش گل رخان خارم هنوز
#داستان_و_عبرت
#شب_جمعه
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
🔹 https://eitaa.com/masajedmarkazi
۱- حضور پرشور و نشاط
شرکت در انتخابات، یک عمل صالح است؛ این عمل صالح را باید با شوق و بوقت انجام داد. بسیاری از کارها هست که زمان آن در یک برههی خاص است؛ انتخابات ریاست جمهوری از این قبیل است. امروز اگر ما ایرانیها اقدام به انتخاب کردیم، امکانی را برای خود و کشورمان به وجود آوردهایم. اگر منِ ایرانی امروز این عمل صالح را انجام ندهم، اینطور نیست که فردا یا پنج روز دیگر یا ده روز دیگر بشود این را انجام داد؛ نه، تا چهار سال دیگر این عمل صالح قابل انجام دادن نیست. ۱۳۸۴/۰۳/۲۷
بیانات مقام معظم رهبری
📚 https://eitaa.com/masajedmarkazi