eitaa logo
مسار
338 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
526 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناامیدی ممنوع 🍃وداع با سیاهی‌ شب و دیدن طلوع فجر نویدی است برای آفرینش دوباره‌ات. شکفتن رنگ طلایی خورشید، زنگ بیدار باشی است جهت برپاخاستن دوباره. دست اراده بر زانوی همّت گذار، روزت را آغاز کن، تلاش بیشتر، روزی فراوان= شادی بی‌نهایت. 🌾این همه لطف از کجاست؟ مردن و زنده شدن روزانه‌ات، نهایت مهر و اوج محبّت بخشنده است در حقّ تو. چرا دل‌مرده‌ای و غمگینی؟ چرا آفریدگار را ناسپاسی؟ 🌺 ناامید از در رحمت به کجا شاید رفت یارب از هر چه خطا رفت هزار استغفار سعدی 🍃رحیم و رحمانیتش را همواره حس کرده‌ای. استغفار کن از ناشکری‌ات به آستان پرمهرش. به قلم پرواز عکس‌نوشته گل‌نرجس 🆔 @masare_ir
✨مقاومت و استقامت در سیره شهید سید حسین علم الهدی 🍃تا از شهر هویزه به سمت سوسنگرد بیرون می‌زدیم، بچه ها از نفس می‌افتادند. حسین می گفت: «هنوز که راهی نیامده ایم، زود شکایت را شروع کرده‌اید.» 🌺گفتم: «تو تمرین داشته ای حسین. اهل کوهنوردی بوده ای.» ایام دانشجویی‌اش در مشهد را می‌گفتم که هر هفته به کوه می‌رفت. بیشتر این روزها را روزه هم می‌گرفتی؛ ولی ما تازه شروع کرده‌ایم. 🌾با همان لبخند همیشگی‌اش می‌گفت: «با این حرف‌ها نمی‌توانی کاری کنی که کوتاه بیایم.» وقتی دیگر همه داشتیم از پا می افتادیم، می گفت: «تا اینجایش مقاومت بود. از اینجا به بعدش را استقامت می‌گویند. باید ببینیم چقدر اهل استقامت هستیم.» 📚کتاب سه روایت از یک مرد، محمد رضا بایرامی، انتشارات هویزه، چاپ اول، ۱۳۹۴؛ صفحه ۸۳ و ۸۴ عکس‌نوشته‌حلما 🆔 @masare_ir
✨جدل اخ است☺️ 👈مردها اصولا از اینکه خانومها با آنها جدل کنند، متنفر هستند. درست است که در فضای خانه باید فضای گفتگو باشد، اما گفتکو با جدل متفاوت است. 👈 برخلاف گفتگوی مفید که می‌تواند خیلی از مشکلات به نظر لاینحل را حل یا آسان سازد، جدل نمی‌تواند این کارکرد را داشته باشد و مهمتر اینکه اقتدار مرد را می‌شکند. 👈خانوم‌ها توجه داشته باشید مردی که اقتدارش بشکند، شبیه ستون کمر شکسته است. 🌾بنابراین از هر طریق ممکن، اقتدار را در همسرانمان تقویت کنیم تا شاهد قوت و انگیزه بیشتر در او و موفقیت بیشتر در زندگی شخصیمان باشیم. به قلم ترنم عکس‌نوشته گل‌نرجس 🆔 @masare_ir
بسم‌الله الرحمن الرحیم 💠 زن‌های مؤمن در جامعه ما سعی کنند قدر زن ایرانی مسلمان را بدانند... زنی که خود را در دامنه‌ی قله‌ای می‌داند که در اوج آن، فاطمه زهرا سلام‌الله علیها _بزرگ‌ترین زن تاریخ بشر_قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچه‌های فراهم آمده‌ی تمدن غربی و روش‌های توطئه آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی اعتنایی کند.* 💫🍃🌸🍃 🌾خانم فهیمه عابدینی نوشته:«اولین باری که چادر روی سرم انداختم، روزی بود که پدرم یه عبای عربی برای من هدیه خرید. اون روز هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. نه ساله بودم که چادر سر کردم و اون روز احساس کردم که بزرگتر شدم و منم می تونم؛ مثل مادرم نقطه‌ی عطف خانواده باشم. فهمیدم که دیگه کوچیک نیستم، من می‌تونم کارهای بزرگترا رو انجام بدم... الان که به این سن رسیدم می‌فهمم که سیاهی چادرم کوبنده‌ترین مشت بر دهان دشمن است.» *زن و بازیابی هویت حقیقی، ص ۹۳ بیانات‌رهبرمعظم‌مدّظلّه‌العالی 😍 🆔 @masare_ir
در حضور یار دوباره آمده‌ام،بنده‌ای گنهکارم تمامِ آبرویم را به تو بدهکارم پوریا باقری 🌾آری آمده‌ام با دستانی خالی و دلی پرامید، باشد که باز بینم دیدار آشنا را، نیاز آورده‌ام نیازی بسیار،لطفش را می‌جویم و محبتش را خواهانم. 🌺چه خوش لحظه‌ای است لحظه‌ی ملاقات یار و چقدر دلچسب است زمانی که بفهمی مورد اجابت دوست قرار گرفته‌ای! 💠الها! نادیده بگیر کوتاهی‌ در بندگی را و آغوش پر مهرت را برایمان باز کن. گر تو برانی به که روی آوریم؟ 🌺🍃روز عرفه،روز بندگی و خواهش از حضرت خداوندی،بر مسلمین و تمام جویندگان درگاهش خجسته باد.🍃🌺 به‌ قلم‌ پرواز عکس‌نوشته حلما 🆔 @masare_ir
🌷روی بی انضباطی حساسی؟ 🍃جلسه‌ داشتيم‌. بعضي‌ها دير رسيدند. باقري‌ را تا آن‌ روز نمي‌شناختم‌. ديدم‌ جواني‌ بعد از خواندن‌ چند آيه‌ شروع‌ كرد به‌ صحبت‌. فكر كردم اعلام‌ برنامه‌ است‌. 🌾بعد ديدم‌ قرص‌ و محكم‌ گفت‌: «وقتي‌ به‌ برادرا می گوییم ساعت‌ نُه‌ اين‌جا باشید، يعني‌ نُه‌ و يك‌ دقيقه‌ نشود.» روی انظباط جلسات حساس بود. 📚 یادگاران جلد ۴؛ فرزانه مردی،خاطره شماره۲۴ عکس‌نوشته حسنا 🆔 @masare_ir
پرواز عاشقان بی‌ریا 🌺هفتم تیر است و برپا شور عشق گشته برپا آتشی در طور عشق منصور نظری 🌾ز یاران عاشق حکایت کنیم: حکایت جانبازی و سر نهادن در آستان جانان چه عشقی دل پسندتر از عشق معبود و چه عاشقانه‌ای عاشقانه‌‌تر از: در حضور محبوب بودن. 💠تمام وجودشان را در کف گرفتند و تا ملکوت پر کشیدند که زنده بماند هدفشان، پایدار گردد مرامشان. ✨با اسلام زیستند با انقلاب ادامه دادند و با صداقت جان دادند که دشمنان دین و انقلاب را مایوس سازند. 🌹چه خوش روزی بود روز رسیدن به یار و ملاقاتش. روز وصال یاران به یار ابدی، تسلیت باشد بر دوستداران راهشان 🏴سالروز شهادت مظلومانه شهید بهشتی و هفتاد دوتن از یارانش تسلیت باد.🏴 به قلم پرواز 🆔 @masare_ir
بسم‌الله الرحمن الرحیم 💠 منزلت زن مسلمان بالاتر از غرق شدن و پرداختن به امور بی ارزش است؛ لذا زنان مسلمان و انقلابی باید مراقب دست‌های پنهان و پلید شیطان‌ها و دشمنان باشند.* 💫🍃🌸🍃 🌾خانم میراحمدیان نوشته: «هر چه فکر کردم اولین باری که چادر سرم کردم رو به یاد نیوردم؛ ولی با مرور گذشته‌هام حس شیرینی در رگهام جاری شد. روزای مدرسه بود و ما سه خواهر که تفاوت سنی‌مان بیش از یکسال نمی‌شد. شکل و تیپ پوشیدنمون شبیه هم بود؛ مثل سه‌قلوها. یک‌سال مادرم یه پارچه چادری به رنگ سورمه‌ای با برگ‌هایی برجسته به اقتضای سن‌مان خرید. وقتی آن‌ها را دوخت و برای اولین بار پوشیدیم، مسیر خانه تا مدرسه را که می‌رفتیم، نگاه تحسین‌برانگیز دیگران ذوق‌زده‌مان می‌کرد. گوشه‌ی چادر را محکم می‌گرفتیم و در مُشت‌ خود مچاله می‌کردیم تا از این همه سرخوشی قدردانی کنیم. الان هم وقتی می‌بینم افرادی را که به خاطر چادری بودنمان، احترام و ادب بیشتری را نسبت به ما دارند، حس غرور و افتخار دارم. می‌خوام سخن آخرم خطاب به بانوان سرزمینم باشد: و تــو ای بانُـو..! بـدان... جنـگ و میݩ و ترڪش همه‌اش بـهـانـ‌هـ بـود شهـید فقط خواسـت ثابـٺ کند چادر در این سرزمین تابخـواهی فـدایی دارد...» *نقش و رسالت زن، ص ۱۲۲ بیانات‌رهبرمعظم‌مدّظلّه‌العالی 😍 🆔 @masare_ir
در آستان جانان 💠رسید زمانی که باید نفست را قربانی کنی قربانی معشوقت، تا بی‌واسطه بپذیردت. از او به یک اشاره، از تو به سر دویدن. 🌾آری باید رفت، باید گذشت و باید پذیرفت. رفت در محضر یار،گذشت از تمام وجود و پذیرفت تمام خواسته‌هایش را چشم دل باز کن که جان و جانان را ببینی و نادیده بگیری هر چه را که غیر اوست.  🌷دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین غلامرضا سازگار 🌾سر گوسفند نفس را با تیغ تقوای الهی قطع کن و در محضرش قدم بگذار، خدا دوستت دارد و همواره با توست و منتظر تو. 🌹عید قربان بر دوستداران حق و حقیقیت مبارک و فرخنده باد.🌹 به قلم پرواز عکس‌نوشته حسنا 🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨جلوه‌‌ای از محبت به حضرت زهرا (س) در سیره شهید محمد ابراهیمیان 🌾شهید محمد ابراهیمیان شب حمله همه پیشانی بند‌ها را ریخته بود به هم. داشت دنبال سربند «یا فاطمة الزهرا (س)» می گشت. 🌷بچه ها گفتند: «مگر فرقی می کند، یکیش را بردار؟» گفت: «من مادر ندارم. دلم خوش است وقتی شهید شدم، حضرت فاطمه (س) بیایند بالای سرم و برایم مادری کنند.» 📚خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، خاطره ۱ عکس‌نوشته حسنا 🆔 @masare_ir
فرآیند دوطرفه 🌹گذشت و بخشش در زندگی زناشویی به معنی قبول کردن خطاهای همدیگر و فراموشی آن می‌باشد. این نوع عملکرد از مهم‌ترین عواملی است که به پایداری و سلامت رابطه زناشویی کمک می‌کند. 🌾همه‌ی زوج‌ها در طول زمان با مشکلات و اختلاف‌ها روبرو می‌شوند و این مسائل می‌تواند منجر به خشم، دلسردی و حتی جدایی شود، اما بخشش و قبول کردن گذشت، می‌تواند به بازسازی رابطه‌ها کمک کند. 💠البته باید گفت که بخشش به همراه صحبت کردن و اصلاح رفتارهای نادرست به عنوان یک فرآیند دوطرفه اثربخش است. به قلم بهاردلها عکس‌نوشته گل‌نرجس 🆔 @masare_ir
✍خواب 💠دخترک روی مبل خوابیده بود، صدای فریاد پدر و مادرش که بالارفت، از جا پرید. نگاهی به اطراف انداخت. مریم، ساک بزرگی روی دست گرفته بود و به سمت در می‌رفت. 🌷مهناز از روی مبل دوان دوان به سمت مادر دوید که ناگهان پدرش سر رسید و دستهای او را گرفت. هرچه مهناز تقلا کرد، زورش به دستهای درشت و قوی پدر نرسید. 🍃 در مقابل چشمانش مریم بی آنکه حتی نگاهش کند، رفت و در را محکم بست. احساس فشار زیادی روی قلبش کرد. بلند بلند گریه می کرد و پایش را روی زمین می کوبید اما مادر رفته بود و پدر بی‌آنکه ذره‌ای به گریه‌های او توجه کند، دستانش را گرفته بود. ☘ آن قدر پا به زمین کوبید که عاقبت از خواب بیدار شد. برای اینکه مطمئن شود خواب است یا بیدار، موهای بلندش را کشید. خبری از سر و صدا نبود. چراغ را روشن کرد. ساعت سه صبح بود. به سمت اتاق خواب رفت. دیشب پدر و مادر، باهم دعوای سختی کرده بودند و مریم گفته بود: « من اینجا نمی مانم.» 🌾مهناز، بی آنکه آخر دعوا را ببیند، خوابش برده بود اما حالا پدر ومادر، کنار هم خواب بودند. نفس راحتی کشید و آرام خودش را کنار مادرش، جا داد. نفس عمیقی کشید و دوباره خوابید. به قلم ترنم 🆔 @masare_ir
✨تا حالا با خودت فکر کردی بعد مرگ چی برات میمونه!؟ 🍃از آسمان که به پایین نگاه کنی هرچی که بالا میری کم کم دیگه آدم ها رو نمیبینی! بالاتر که میری خونه ات رو هم نمیبینی باز وقتی بالا میری کل اون شهر به شکل یک نقطه کوچیک در میاد.. چی موند!؟ جز یک نقطه از کل شهر.. 🌾وقتی از این دنیا بری همه اش محو میشه هیچی نمیمونه! از جسم مادی تو، زندگی مادی تو، چیزی نمیمونه؛ و تنها چیزی که میمونه خودتی و اعمال خودت. 🌺پس چه چیزی باعث میشه آنقدر به خودمون مغرور بشیم!؟؟ چه چیزی باعث میشه بیخود خودمون رو صرف کارهای بیهوده کنیم و به دنیای مادی و نفس ببازیم..!؟ 🌹یادت باشه تو مالک چیزی هستی که مرگ نتونه از تو بگیره! به قلم ساز باران عکس‌نوشته گل‌نرجس 🆔 @masare_ir
روشنگری 💠کسروی با جمع کردن مریدانی کلوپ باهماد آزادگان را پاتوق خود کرده بود. با تأسیس فرقه پاکدینی، پیامبر خود خوانده آنها شده بود. قرآن و مفاتیح را می سوزاندند و به امام صادق (ع) جسارت می‌کردند. 🌾ساعت دو بعد از ظهر بود. سید تک و تنها وارد کلوپ شد. داور مسابقه والیبال را از روی چارپایه داوری پایین آورد و شروع به صحبت کرد: «من آمده ام تا از نزدیک با شما صحبت کنم. اگر بر این گمان هستید که من در اشتباهم و سخن کسروی حق است بیایید و به گفتارم اعتراض کنید و اگر او در اشتباه باشد، سعی می کنیم آگاهش کنیم.» 🍃مباحثه و گفتگو تا ساعت ۷ بعد از ظهر ادامه پیدا کرد. این بحث ها تا دو ماه ادامه یافت. تنها ترین کسی که به آئین پاک دینی معتقد مانده بود، خود کسوری بود. 📚کتاب سید مجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی، نویسنده: ارمیا آدینه، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۰؛ صفحه ۱۷ عکس نوشته حلما 🆔 @masare_ir
✨خجالت نکشید 🌾امروز می‌خواهیم توصیه کنیم؛ خجالت نکشید. 🌷می‌خواهیم بگوییم: خانوم‌ها، آقایان، همسران عزیز از ابراز محبت به همدیگه خجالت نکشید. خانوم‌ها از ابراز نیاز به همسرتون، با زبان و لحن خوش، خجالت نکشید. عکسنوشته ولایت 🆔 @masare_ir
✍شرکت در مسابقه رایگان است 💠لیلا برای اولین دفعه در مسابقه کانالی شرکت کرد. بین او و برنده شدن تنها چند بازدید فاصله داشت، به صفحه گوشی خیره شد، کاغذی از بین سررسیدش کند و اسم افرادی را نوشت که می‌توانستند به او کمک کنند. به امید گرفتن ساعت دیجیتال، بنر را از ادمین کانال گرفت و آن را به دوستانش سپرد. تعداد بازدید بنر در روز پایان مسابقه به بیشترین میزان رسید. بنر را در زمان مقرر به ادمین کانال تحویل داد و قرار شد برای ارسال ساعت، هزینه پستی آن را بپردازد. 🌾گوشه آشپزخانه روی زمین نشست، دست زیر چانه زد و به این اندیشید که چرا وقتی گفته‌اند شرکت در مسابقه رایگان است، هزینه پستی می‌خواهند بگیرند؟! ساعت دو بعد از ظهر حمید از سر کار به خانه برگشت. بوی غذا در محیط خانه پیچیده بود. حمید و لیلا با کمک همدیگر سفره را وسط آشپزخانه پهن کردند. حمید کنار لیلا نشست، زبانی دور لب چرخاند و با ولع به جان بشقاب عدس‌پلو افتاد، اما لیلا هر چند دقیقه قاشقی از برنج را در دهان می‌گذاشت، به زحمت می‌جوید و به زور فرو می‌داد. 🌷حمید قاشقی را که تا نزدیک دهانش بالا برده بود را همانجا ثابت نگه داشت و زیرچشمی نگاهی به لیلا انداخت. دهان بازش را بست، قاشق را پایین آورد و کنار بشقاب گذاشت. دستی روی سبیل‌های نرم و کوتاهش کشید. ابروهای کم پشتش را بالا انداخت و پرسید: «لیلا خانم، بگو ببینم چی شده که درست غذا نمی‌خوری؟ نکنه چیز میز توش ریختی می‌خوای از شر من خلاص شی؟» و بلند بلند خندید. 🍃گره اخم‌های لیلا بیش از قبل درهم رفت: «بیمزه، اگه چیزی توش ریخته بودم که خودم اصلا نمی‌خوردم.» 🌷حمید گونه برجسته و گوشتی لیلا را گرفت و کشید:« پس زودباش بگو چی شده؟» لیلا دست حمید را پس زد. گونه‌اش را مالید:« اه، دردم اومد، چرا اذیت می‌کنی؟» حمید دستانش را دور بازوهای لیلا گره زد و گونه او را محکم بوسید :«حالا یا بگو چی شده یا کلی بوس بهت شلیک می‌کنم. من آماده شلیکم.» ✨لبان درشت لیلا با لبخند از همدیگر باز شدند:«چشم قربان، من تسلیمم، فقط با این حصار دستات نمتونم نفس بکشم چه برسه حرف بزنم.» حمید لیلا را رها کرد و صاف و دست به سینه نشست. خنده را از روی لبانش جمع کرد و گفت:«خب، بفرما چی شده؟» لبان غنچه شده لیلا کمی به اینطرف و آنطرف چرخید: «یادته گفته بودم یه مسابقه شرکت کردم، الان برنده شدم، ولی...» 💠لبخند دوباره روی لبان حمید نشست :«اه، مبارکا باشه، دیگه ولی و اما و اگر نداره که...» لیلا با چهره‌ای درهم حرف حمید را قطع کرد :«چرا داره، گفتن شرکت تو مسابقه رایگانه، حالا میگن برنده شدی، هزینه ارسال بده.» 🍃حمید دستی به صورت کم مویش کشید و گفت: «خب، گفتن شرکت رایگانه، نگفتن که جایزه رو رایگان ارسال می‌کنن. حالام فدای سرت، مگه هزینه ارسال چقدره؟ از حساب من بکش.» چند روزی گذشت. لیلا مردد بود که هزینه را بپردازد یا نپردازد. وقتی اسکرین پست اولین جوایز را در کانال گذاشتند، لیلا با خودش گفت: «حتما دروغ نیست و راسته، حالا می‌پردازم تا خدا چی بخواد.» 🌾هزینه ارسال را از حساب حمید کشید و رسیدش را برای ادمین کانال ارسال کرد. وقتی حمید به خانه برگشت، بدون هیچ حرفی با چهره‌ای درهم فرورفته پرسید: «از حسابم پول کشیدی؟» لیلا با چشمانی گشاد شده، سرش را به نشانه تأیید پایین آورد. صورت و چشمان حمید سرخ شد: «چرا بدون اجازه من از کارتم پول کشیدی؟» اشک در پلک پایینی چشمان درشت لیلا جمع شد، با بغض گفت: «خودت گفته بودی بکش.» 🌷بلندی صدای حمید بالاتر رفت :«من کی گفتم از حسابم پول بکش؟ به هوای اینکه صد تومن ته حسابم مونده، رفتم خرید. حالا که کارت کشیدم میگه؛ موجودی شما کافی نیست.» اشک روی گونه‌های لیلا جاده کشید. آهسته گفت:«خودت برا هزینه پست مسابقه گفتی از حسابت بکشم.» _باید با من هماهنگ می‌کردی. میدونستی که کمتر پنجاه تومن بکشی، پیامش برام نمیاد. 🌺لیلا جواب دادن را بی‌فایده دید. عذرخواهی کرد و ساکت روی مبل گوشه پذیرایی نشست. چند ساعت بعد نزدیک غروب آفتاب، حمید کنار او نشست. صورتش را بوسید: «هر وقت خواستی پول از حسابم بکشی، بهم اطلاع بده، حساب آبروی منم بکن. حالا لباساتو بپوش بریم بیرون.» 🍃لیلا لباس‌هایش را پوشید و همراه حمید بیرون رفتند. او چند هفته پیام‌های کانال را دنبال کرد و از ادمین‌های کانال پیگیر جایزه‌اش شد، اما بالاخره یک روز وقتی مخاطب‌ها و کانال‌ها را چک می‌کرد، هیچ اثری از کانال ندید و در پروفایل تمام ادمین‌های کانال نوشته شده بود: «حساب کاربری حذف شده.» به قلم صدف 🆔 @masare_ir
سلام و شب بخیر بر همگی✋🏻 🎁 اگه دوست دارید شرایط مسابقه رو بدونید با انگشتتون بزنید روی 👈🏻 مسابقه و با مطالعه پستی که براتون باز میشه و پست بعدش با مسابقه آشنا بشید. 📌پ.ن: تا برای دیده شدن مطالب مرتبط با مسابقه، تو کانال، مطالب همیشگی بارگزاری نمیشه. إن‌شاءالله بعد از عید با همون روند قبل در خدمتتون خواهیم بود.😊 🆔 @masare_ir
💫 نور هدایت دوباره موسم شاديِ شيعيان آمد پدر بزرگ امام زمان رسيد از راه عليرضا خاكساری 🌹مژده‌ ای عاشقان راه ولایت و امامت خبری مسرّت بخش در گوش‌ها نواخته شده، یک ستاره‌ی پر نور دیگر در حال قدم‌گذاری به آسمان جهان هستی است. خبر کنید زمینیان و ملکوتیان را که در جشن میلادش شادی کنند و بهره‌مند از صفای حضورش شوند. ☀️این خلق برگزیده با وجودش، به محفل دل‌هامان نور و گرما می‌بخشد و سکّان کشتی هدایت را در دست می‌گیرد تا خلق را به ساحل سعادت برساند. 🌺خوش به حال روزگار چه موجود عزیزی را در آغوش می‌گیرد! 🌸خوش آمد گل و زان خوش‌تر نباشد🌸 ولادت دهمین اختر تابناک بر شیفتگان راهش خجسته باد💐 به قلم پرواز عکسنوشته سماوائیه 🆔 @masare_ir
خیر مقدم به عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند💐 📣توجه توجه📣 🔶 مسابقه بزرگ غدیر به مناسبت بزرگداشت ایام عید غدیر 🔶یه فرصت عالی برای شما عزیزان🌹 🎁 همراه با جوایز ارزنده 🎁 1⃣نفر اول نگین متبرک حرم امام حسین علیه‌السلام 2⃣نفر دوم سنگ مرمر متبرک حرم امام علی علیه‌السلام 3⃣نفر سوم نگین دُرّ نجف 4⃣5⃣6⃣ نفر چهارم تا ششم هر کدام یک شاسی بزرگ رو میزی طرح حدیث ولایت 🌺برای شرکت تو مسابقه🌺 فقط لازمه در کانال عضو بمونید و از ادمین مسابقه بنر بگیرید👇 ادمین @hosssna64 📌 نکته: اجرایی کردن ایده‌های مسابقه هم امتیاز جدا داره بزنید روی👈🏻 لینک و ایده‌ها رو ببینید و اگه چند نفر تعداد بازدید بنرشون یکسان باشه و مثلا اون دو نفر، هر دو حداقل یکی از ایده‌ها رو هم اجرا کرده باشن، بینشون قرعه انداخته میشه و اگر یکی فقط ایده رو اجرا کرده و عکس و اسکرین فرستاده باشه، جایزه بدون قرعه به او می‌رسه.🙂 🆔 لینک کانالمون👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2064711763C8f09583edd
مسار
2⃣ مرحله دوم مسابقه عیدغدیرخم چجوریه؟ ⭕️ ایده‌هایی که برامون فرستادید، دسته بندی شدن و توی پست بعدی
سلام بر همگی✋🏻 برای شرکت تو مسابقه و رقابت برای به دست آوردن هدیه فقط تا شب مهلت دارید.☺️ 📌نکته مهم: برای ارسال جوایزتون هزینه پستی نمی‌گیریم. اینم یه مزیت دیگه نسبت به مسابقات کانالای دیگه.😉 قبلا گفتیم الانم مجدد تکرار می‌کنم، جوایز روز ولادت امام کاظم علیه‌السلام برای برنده‌های مسابقه ارسال میشه.😇 🆔 @masare_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨سر چشمه‌ی ولایت 🌾ندای من کُنتُ مولاه را می‌شنوی؟ انگار خبر تازه‌ای تیتر رسانه‌های کائنات شده، برخیزید و آماده‌ی پذیرفتن آگهی شوید نکند خواب غفلت بر شما چیره شود و ماجرا را نشنیده بگیرید! 🌺هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست. 🌾چه عباراتی دل‌‌خواه‌تر از این که: آهنگ گوش‌نواز تکمیل دین و نعمت ولایت را دریافت کرده‌ای! 🌹غدیریان مبادا حاضران خبر به این مهمی را به غایبان نرسانده باشند!؟ 💫سنگ‌هاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز،زکات و ولایت که هیچ یک از آنهابدون دیگرى درست نمى‌شود. امام صادق"ع" 🌺🍃غدیر را دریابیم و جزءِ غدیریان شویم ✨عید پربرکت نعمت امامت و ولایت بر شیعیان حضرت مولا علی"ع" گوارا باد. به قلم پرواز عکس‌نوشته گل‌نرجس 🆔 @masare_ir
✨جلوه‌ای از محبت به حضرت زهرا (س) 🍃یک روز مانده بود به عملیات بیت المقدس. شهید محمد جعفر نصر اصفهانی رفته بود حمام برای غسل شهادت. آمد گردان با هم، هم صحبت شدیم و آخر سر رساندمش. 🌺 تا حرکت کردیم گفت: «روضه حضرت زهرا بخوان. تا شروع کردم حالش بارانی بارانی بود.» خواست پیاده شود گفت: «اگر من شهید شدم، روز قیامت شهادت بده که من برای حضرت زهرا (س) گریه کردم.» راوی: غلام رضا رمضانی 📚کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، خاطره ۶ به نقل از کتاب راز شکست قله سپید، ص ۱۲۶ عکس نوشته حلما 🆔 @masare_ir