eitaa logo
مجموعه فرهنگی جوادالائمه(ع)
283 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
378 ویدیو
25 فایل
کانال اطلاع رسانی مجموعه فرهنگی‌، مذهبی و‌هنری حضرت جوادالائمه علیه السلام شهر قزوین|محله باصفای راه آهن ارتباط با ادمین: @mehrab_sadat
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام طاعات مقبول درگاه حق ارسالی از جناب آقای علی پیوندچی شما هم می توانید آثار خود در زمینه عکاسی، خوشنویسی، دلنوشته، جوانه های بهشتی روزه اولی ها مناجات های خانوادگی و... را به آیدی زیر ارسال کنید. @javaneh_beheshti 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
دعای روز چهاردهم ماه رمضان 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
💌 داستان عاشقانه‌و‌دنباله دار 💟 به نیروی درونی که محمد درباره اش حرف میزد فکر می کردم. بعد از آن روز چند بار آخر هفته ها همراه محمد به بهشت زهرا رفتم. یک روز درباره ی قبر پدرش سوال کردم و گفت که پیکرش هرگز به دستشان نرسیده. در پروژه های گروهی با محمد و دوستانش هم گروه شدم. برای من که همیشه لباس اسپرت می پوشیدم، قرار گرفتن در جمعی که همه پیراهن یقه بسته و شلوار پارچه ای تنشان می کردند سخت بود. بخاطر ظاهرم به شوخی "خوش تیپ" صدایم میزدند. اوایل معذب بودم اما کم کم با دیدن صمیمیت‌شان یخم باز شد. ترم دوم هم تمام شد و تعطیلات تابستانی آغاز شد. یک روز در اتاقم مشغول بودم که مادرم آمد و گفت : _ رضا جان، یه خبر خوب! قراره دو هفته دیگه با خاله مهناز و دایی مسعود اینا بریم ترکیه. پاسپورتتو بده بابات میخواد بلیط بگیره. تاریخ داره دیگه؟ پیرارسال میخواستیم بریم دبی تازه تمدید کرده بودیم. نه؟ + ترکیه؟ چرا یهو بی خبر! الان به من میگین؟ _ وا... تو که درس و دانشگاهت تموم شده کلاسی چیزیم نمیری. برای چی نگرانی؟ میگم که دو هفته مونده. دیگه کی بهت میگفتم مادر؟ حالا پاسپورتتو بده بابات عجله داره میخواد بره. + ولی مامان... من یه عالمه برنامه دارم! نمیتونم بیام! _ رضا لجبازی نکن. ایندفعه دیگه عید و سیزده بدر نشد که هرچی ما کوتاه اومدیم تو باز کار خودتو کردی. ما میریم. تو هم میای. بحثم نکن. پاسپورتت کوش؟ احساس کردم مقاومت بیفایده است. تسلیم شدم و شناسنامه و پاسپورتم را دادم. پدرم بعد از گرو گذاشتن وثیقه برای سربازی و با کمی پارتی بازی توانست بلیطم را بگیرد. دایی مسعود یک دختر و دو پسر داشت. شاهین یک سال از من بزرگتر بود و شایان هنوز مدرسه نمی رفت. دخترش شهلا هم دبیرستانی بود و عشق بازیگری داشت. دوقلوهای خاله مهناز هم دبستانی بودند. از شهلا خوشم نمی آمد. یک جور خاصی بود. نمی فهمیدم چرا در فامیل پرنسس صدایش می زدند. همین مساله هم باعث می شد احساس زیبایی کند. همیشه میگفت در آینده بازیگر بزرگی می شوم. پدرم در فامیل به خوش سفری معروف بود. هرجا می رفت بهترین رستوران ها، کافه ها، پارک ها و جاهای دیدنی را شناسایی می کرد و سعی می کرد همه از سفر لذت ببرند. سفر آغاز شد. از همان ابتدا با گم شدن شایان (پسر کوچک دایی مسعود) در فرودگاه ترکیه فهمیدم با وجود بچه های قد و نیم قد چه آینده ای در انتظار ماست. سفر شلوغی بود. قرار بود یک هفته آنجا بمانیم. بیشتر سعی می کردم از جمع جدا شوم و کنار دریا قدم بزنم. گاهی هم به اجبار با آنها می رفتم. یک روز همراه پدر و مادرم برای خرید به پاساژ بزرگی رفتیم. در مغازه ها دنبال هدیه ای برای محمد بودم، اما هرچه نگاه می کردم چیز مناسبی نمی دیدم. سرگرم تماشای ویترین یک مغازه بودم که پدرم از چند مغازه آنطرف تر بیرون آمد و صدایم زد : _ رضا. بیا مامانت کارت داره. به سمت مغازه لباس فروشی که مادر و پدرم در آن بودند حرکت کردم. وقتی وارد مغازه شدم مادرم گفت : _ مامان جان کجایی؟ چرا همش از ما عقب میفتی پسرم. بیا اینارو نگاه کن برات انتخاب کردم ببین خوشت میاد. این شلوارک سرمه ای و تیشرت زرده خیلی قشنگن. مارکم هستن جنسشون خوبه. اینجا هوا گرمه میتونی وقتی میری کنار ساحل بپوشی. اون تیشرت رکابیم برات برداشتم، چند تا رنگ داره ببین خودت کدوم رنگشو دوست داری. برا باباتم از همین رنگ طوسیشو برداشتم. این شلوار لی آبیه رو ببین خوشت میاد؟ نگاهی به کوه لباس هایی که مادرم برایم انتخاب کرده بود انداختم. از زیر لباسها چند تایی را بیرون کشید و ادامه داد : _ ببین این شلوار کتانه رنگش خیلی قشنگه. برداشتمش میری دانشگاه بپوشی. یهو لباسای ترم جدیدتم همینجا بخر. حالا باز جای دیگم چیزی خوشت اومد بگو. + ممنون مامان ولی من که لباس زیاد دارم. همین تازگی برای عید لباس خریدم. هنوز همشونم استفاده نکردم. _ اشکالی نداره. اینا جنسش خوبه. مارکه. بردار حالا بعدها نیازت میشه . کمی لباس ها را زیر و رو کردم. از فکر پوشیدن شلوار لی آبی آسمانی و تیشرت زرد در کنار محمد خنده ام گرفت. خندیدم و گفتم : + حالا درسته به من میگن خوشتیپ ولی دیگه نه اینجوری! برای اینکه دل مادرم را نشکنم از بین آن همه لباس چندتایی که رنگ ملایم تری داشت را انتخاب کردم. _ رضا! چرا فقط همینارو برداشتی؟ این شلوارکه خوب نیست؟ خوشت نیومد؟ + همینا کافیه مامان. حالا شاید جای دیگه ای هم چیزی دیدم. با اینکه سعی کردم دلش را به دست بیاورم اما از چهره اش مشخص بود ناراحت شده است... 💌 داستان دنباله دار و عاشقانه 💟 🖊 نویسنده: فائزه ریاضی ❌کپی بدون ذکرنام پیگردالهی دارد❌ کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
سلیمانی چگونه سلیمانی شد... فقط برای خدا با هم رفتیم به محل تولدش، همه جا را نشان ما داد و گفت: اگر روز آقا به من اجازه دهند از شغلم کناره بگیرم، حتما به روستا بر می‌گردم و دوباره کار پدرم را انجام می‌دهم. پدرم کشاورز بود، تمام این بوته‌ها را با دست خودش کاشت، دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای ارزش قائل نیست برای جوانان روستا مهیا کنم. 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
🔺 ۸ حق کارگر و وظیفه کارفرما از نگاه رهبر انقلاب 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
🍃🌸 برماه تمام ماه رحمت صلوات برنورجمال حُسن و حکمت صلوات درسفره ےماه رمضان فیض حَسن بخشیده به عرش وفرش نعمت،صلوات میلاد (ع) مبارک باد 💞 💞💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
مجموعه فرهنگی جوادالائمه(ع)
🍃🌸 برماه تمام ماه رحمت صلوات برنورجمال حُسن و حکمت صلوات درسفره ےماه رمضان فیض حَسن بخشیده به عرش و
پخش افطاری ساده در محله راه آهن توزیع 1500 افطاری در محله راه آهن در شب میلاد با سعادت کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی (ع) 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠 @farhangi_javadolaeme
دعای روز پانزدهم ماه رمضان 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc
💠سفره های عاشقی 💠 📸تصویر شماره ۶😍 ارسالی از خانواده محترم رحمانی🌹🌸 امیدواریم سفره هاتون پر برکت باشه . شما نیز می توانید با ارسال عکس از سفره افطارتون در این چالش عکاسی شرکت کنید و برنده جوایز نقدی ما باشید .😊 عکس های زیباتون و به آیدی زیر ارسال کنید @javaneh_beheshti 💠مجموعه فرهنگی حضرت جوادالائمه (ع) کانال ما در پیام رسان های تلگرام، ایتاوسروش 💠 @masged_javadol_aemeh صفحه ما در اینستاگرام 💠https://instagram.com/farhangi_javadolaeme?igshid=1wz2k72obdtcc