eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
رطب می‌چینم از لب‌های تابستانی‌ات تاصبح اگر دستم رسد یک‌شب به نخلستان موهایت! 🌱@mashaar
دیوانه تر از خویش کسی می جستم دستم بگرفتند و به دستم دادند! 🌱@mashaar
خموشی پیشه کن تا دامن معنی بدست آری که بی‌پاس نفس غواص گوهر برنمی آرد 🌱 @mashaar
خنده میبینی ولی از گریه دل غافلی خانه ما از درون ابر است و بیرون آفتاب 🌱@mashaar
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند حتما کنیز و پیرغلامان زينب اند 🌱@mashaar
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی
|منّت منه که خدمت سلطان کنی همی منّت شناس از او که به خدمت بداشتت...| (گلستان سعدی / باب هشتم / حکایت دوم) 🌱@mashaar
دَر حِیرَتَم که عِشق از آثارِ دیدَن‌ست ما کورها نَدیده چِرا عاشِقَت شُدیم؟! 🌱@mashaar
تا دور آفرینش و تا عمر عالم است پیوند عشق و عاشق و معشوق با هم است 🌱@mashaar
و هرگز نـاامید از این حرم خـارج نخواهد شد هر آن کس می شناسد لطف سلطان کرامت را 🌱@mashaar
و پا به پای تو آمد و پا به پات نشست دلم اگرچه گرفت و دلم اگر چه شکست     🌱@mashaar
برايش شعر گفتم تارقيبم پيش شاعرها... بگويد عاشقش او راهنرمندانه مى خواهد! @mashaar🌱
رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی‌ پای من مرهم که نه، زخمی شوی بر تک تکِ اعضای من @mashaar🌱
به هجر زنده‌ام آیینه پیش من مگذار جدا زِ یار، به خود روبه‌رو شدن ستم است @mashaar🌱
وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ی شهر ، دل‌خوشند! خوش باش هم به جای خودت ،هم به جای من! @mashaar🌱
گرچه من زردترین برگِ خزانم اما تا تو بودی هوسِ ریختنم هیچ نبود... @mashaar🌱
آخر ای بیگانه خو ناآشنایی این همه ؟ تا به این غایت مروت بیوفایی این همه؟ جسم و جانم را ز هم پیوند بگسستی بسست با ضعیفی همچو من زور آزمایی این همه؟ ج استخوانم سوده شد از روی خویشم شرم باد بر زمین از آرزو رخساره سایی این همه؟ هر که بود از وصل شد دلگیر و هجر ما همان نیست ما را طاقت و تاب جدایی این همه؟ وحشی این دریوزه‌ی دیدار دولت تا به کی عرض‌خود بردی چه وضعست این گدایی این همه @mashaar🌱
به غارت رفت یا خون گشت یا محو تماشا شد؟ خدا داند چه پیش آمد دل دیوانه‌ی ما را! @mashaar🌱
از روز من و بخت من ای‌ دوست! چه پرسی؟ بی ‌روی تو و موی تو، این تیره شد آن تار... @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز کسی در پی دلجویی من نیست این شیشه شکسته است خریدار ندارد @mashaar🌱
نفهمیدی که روی بیت بیتَش وزن کم کردم نوشتی شعر هایت شادتر ٬ کم آه تر ٬ بهتر . . .!! @mashaar🌱
و شاید بزرگ ترین دلیلِ بی خوابی های شبانه این است ؛ که یک دنیا حرف داری ، اما برای گفتن‌اش نه دلیلی داری نه گوش شنوایی...💔 @mashaar🌱
وقتی که می‌رفتی ،نگاهت هِی تکانم داد سنگین‌ترین لحظه برای مرده تلقین است @mashaar🌱
بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگرف شور شیرین به سر هرکه فتد،کوه کن است!!     @mashaar🌱
زین پیش صبر بود دلم را، قرار نیز یا رب کجا شد آن همه صبر و قرار من؟ @mashaar🌱
از خاطرش می‌شُست هر شب ردّ پایم را با دیگری راحت عوض می‌کرد جایم را می‌آمدم ثابت کنم معشوقِ او بودم یک آن به هم می‌زد بساطِ ادّعایم را تا آهِ من می‌خواست بِنشینَد به دامانش سرکوب می‌کردم درونِ دل، دعایم را در بین آغوشش زمان معنی ندارد چون هر دکمه ی پیراهنش، جغرافیایم را... یادش که اُفتادم دوباره اشک هایم ریخت سَر می‌کشم با یادِ او لیوانِ چایم را هر بار گفتم "دوستت دارم" فقط خندید! من هم برایِ پیروی از او صدایم را.... از ما گذشت آن روزهای عاشقی کردن! دیگر پس از مرگم نمی‌خواهم عصایم را این روزگار آیینه در آیینه تکرار است! شاید که بعداً بچه هایش، بچه هایم را ...! @mashaar🌱
بعد مرگم بسپارید به آتش دیگر شعرهایی که در این دفتر کاهی دارم‌... @mashaar🌱
بین عقل و دل اگر مانده کسی می‌داند نیست در کل جهان گردنه حیران‌تر از این.. @mashaar🌱