eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
می بینی و می فهمی و انگار نه انگار انگار نه انگار دلی مانده در آوار لعنت به زمانی که پریشان تو باشم یک خاطره از تو بشود بر سرم آوار زیبایی چشمت همه را همدم من کرد اشک وغزل و پنجره و ساعت و سیگار از مرحمت عشق همینقدر بگویم تنهائی و تنهائی و تنهائی بسیار در حسرت آغوش تو یک عمر نشستم سهمم شد از این عشق فقط شانه دیوار با عالم بی عشق کنار آمده بودم زیبایی ات انکار مرا برد به اقرار تنهائی و بی تابی و باران و خیالت دلتنگی پاییز کمی دست نگه دار @mashaar🌱
مرا بہ ڪَوشه‌ے آغوشِ خویش دعوت ڪن مڪَر بہ جز تو ڪسی ڪَوشه‌ی دلم دارم...؟ @mashaar🌱
تحقیق کن ببین که در این مدّت فراق جز با خیال تو به کسی آشنا شدم؟ @mashaar🌱
هر کس نشان من ز تو پرسد همین بگوی دیوانه‌ ای که عاقبت از آبرو  گذشت ‌    ‌‌‌@mashaar🌱
حالا که قرار است نمانی، به سلامت! دیگر نه بیاندیش، نه حتی نگران باش...! @mashaar🌱
گفتی رفیق باش ولی حیف عاشقم! من سال‌هاست باتو ندارم رفاقتی.. @mashaar🌱
در قایقی وارونه پارو می‌زنی انگار از این تقلاهای بی‌حاصل چه می‌خواهی...! @mashaar🌱
غــمـت هـر لحظه جـان می‌خواهــد از مـن چـه انصـاف اسـت؟ چندین جـان نـدارم @mashaar🌱
رفیقِ حادثه هایی ؛ به رنگ تقدیری اسیر ثانیه هایی ؛ شبیه زنجیری در این رسانه ی دنیا ، میان برفک ها نه مانده از تو صدایی ، نه مانده تصویری رسیده سنّ حضورت به سنّ نوح ، اما شمار مردم کشتی نکرده تغییری هزار هفته ی بی تو گذشته از عمرم هزار سال ِپیاپی دچار تاخیری شبیه کودکِ زاری شدم که در بازار ... تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری ؟ @mashaar🌱
آغشته بود پنجه‌اش از خونِ عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد... @mashaar🌱
بَرای دیگـران بـودی، بَرای دیگـران مانـدی ومَن بابُغض‌می‌گویم خَلایِق‌هَرچه‌لایِق را @mashaar🌱
تلخ است روزگار، مگر با بهانه‌ای پیدا کنیم دلخوشیِ کودکانه‌ای
غمت غمگینم کرده اما دوستت دارم.. @mashaar🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
توبه کردم تا دگر هرگز نبینم روی او؛ توبه شد بادی، وزید و بُرد دل را سوی او @mashaar🌱
تو را با گریه از خود راندم و فریاد سر دادم برای ابر و باران چاره ای غیر از جدایی نیست... @mashaar🌱
تا به کی مغرور خود باشی تو ای دنیاپرست! عبرت از فرعون و از شدّاد می‌باید گرفت @mashaar🌱
شب هجر است و دارم بر فلک دست دعا اما به غیر از مرگ حیرانم چه خواهم از خدا امشب @mashaar🌱
حرفی بزن به لَهجه‌ی باران که مُدتی‌ست این بغضِ کهنه منتظر یک اشاره است @mashaar🌱
کاش هرگز دلتان مثل دلم خون نشود کاش لیلای دِگَر عاشق مجنون نشود @mashaar🌱
از کاسه ی شکسته نخیزد صدا دُرست احوالِ ما مپرس که ما دلشکسته ایم @mashaar🌱
‏خار و خاشاک وجود خویش را چون گردبار جمع سازیم و ز برق آه آتش در زنیم @mashaar🌱
با یاد چشمش مانده‌ام تنهای تنها تنها خدا داند که تنهایی چه دردی‌ست @mashaar🌱
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول لحظه ای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی @mashaar🌱
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کامِ من فریب‌کارِ دغل‌پیشه، بهانه‌اش نشنیدن بود      @mashaar🌱
رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم جا به اندازه ی تنهایی من در من نیست... @mashaar🌱