eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
من از چیزی نمینالم فقط غمگینم از این که کسی را دوست دارم که برایم کم ز دشمن نیست.. @mashaar🌱
یک روز تو را می کُشد و بعد خودش را آن قاتل دیوانه کہ پنھان شده در من.. @mashaar🌱
نمی‌دانم دلم را خط به غارت برده یا خالش؟ همین دانم که ما بودیم و او، دل در میان گم شد...! @mashaar🌱
مرنج ار وداع تو ناکرده رفتیم که از خویش رفتن وداعی ندارد! @mashaar🌱
محو چشمان تو بودم که رهایم کردی پیش چشم همه انگشت نمایم کردی مهره ی سوخته ی بازی شطرنج توام تو که بازیچه ی گرداب بلایم کردی قصه ی تلخ فرو ریختنم_پیش همه دیدی افتادم و زنجیر به پایم کردی رسم دلدادگی ام نیست بگویم که چه سان نفسم بردی و بی چون و چرایم کردی بامن از عاشقی ات  حرف نزن میمیرم تاکنون_جان خودت_عشق صدایم کردی؟ @mashaar🌱
از روی وفا بود که تیرم به خطا رفت بنگر که وفادار و خطاکار کدام است... @mashaar🌱
ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ… @mashaar🌱
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید اکنون به خانه آمده اما عوض شده ست @mashaar🌱
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست!؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست!!!؟ بگذریم.... @mashaar🌱
مرگ پایان قشنگیست اگر دنیایم دیدن عکس تو در قاب رقیبان باشد... @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالار عقیلی در سوگ رئیس‌جمهور شهید خواند نماهنگ‌ زیبای «رهایی» به خوانندگی سالار عقیلی به مناسبت شهادت آیت‌ الله سیدابراهیم رئیسی رییس‌جمهور کشورمان منتشر شد...🏴 @mashaar🌱
فرقی نکند بعد تو دیگر که چه آید بگذار بیاید به سرم هرچه نیامد... @mashaar🌱
دل میڪنم ز هرچہ ڪہ بودو نبودو هست تنها بہ شرط اینڪہ، تو باشے براۍ من...!! @mashaar🌱
‏لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت دل همان دل بود اما ، مست و بی پروا نبود... @mashaar🌱
اخم کن، زخم بزن، تلخ بگو، سر بشکن قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده... @mashaar🌱
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی @mashaar🌱
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید اکنون به خانه آمده اما عوض شده است @mashaar🌱
ساده از دست ندادم دل پر مشغله را تا تو خندیدی و مجبور شدم مسئله را... من «برادر» شده بودم و «برادر» باید وقت دیدار، رعایت بکند «فاصله» را دهه شصتی دیوانه یکبار عاشق خواست تا خرج کند این کوپن باطله را عشق! آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم با تو برگشتم و مجبور شدم قافله را... عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست خواستم باز کنم با تو سر این گله را @mashaar🌱
جای رنجش نیست از دنیا، که این تاراج گر هر‌چه برد، از آنچه روزی خود به دستم داد برد @mashaar🌱
دلِ عزیز! که سرگرمِ کشتنم هستی چه کرده‌ام که تو اینقدر دشمنی با من؟ @mashaar🌱
دیگر کسی به قِصّه‌ی مَن او نِمی شَوَد حَتی خودَش دوباره دِلَم را نِمی بَرَد ... @mashaar🌱
من نیستم چون دیگران بازیچه‌ی بازیگران اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم @mashaar🌱
درون دل به غير از يار و فکرِ يار کِی گُنجد ...؟ @mashaar🌱
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوختہ دل، ساختہ با ڪمتر از این هم. @mashaar🌱
تو را اندازه سرباز غمگینی که از برجک شبی در اوج غربت سر دهد آواز، دلتنگم @mashaar🌱
بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافی… @mashaar🌱
حال آن خسته چه باشد كه طبيبش بزند زخم و بر زخم نمك پاشَد و مرهم بِبَرد @mashaar🌱
مـــــن می‌روم ز کوی تو و دل نمی‌رود ایـــــن زورق شکسته ز ساحل نمی‌رود گویند دل ز عشق تو بــــرگیرم ای دریغ کاری که خود ز دست من و دل نمی‌رود @mashaar🌱
کجاست آن همه رویای کودکی اکنون ببین بهشت خیالم چه سان جهنم شد! @mashaar🌱
شرحِ دل بستن و دل کندن ما آسان نیست تا کجا خانه ی نو ساختن از ویرانی؟ @mashaar🌱