eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
من‌همان‌دم‌ڪه‌وضوساختم‌ازچشمۂ‌عشق چارتڪبیرزدم‌یک‌سره‌برهرچہ‌که‌هست 🌱 @mashaar
اثر نماند ز من در غم تو، این عجب است که در دل تو ازین غم اثر نمی‌گردد ... @mashaar🌱
تَه‌مانده‌ی یک قهوه‌ی تلخم! که مدت هاست در من کسی دیگر پی تعبیر فردا نیست... @mashaar🌱
ایستادم که فقط دست بگیری از من مثل کوری که عصایش به زمین افتاده @mashaar🌱
گاه پیشم می کشی، گاهی مرا پس میزنی برگ ریزانی، خزانی، سست پیمانی چرا؟ @mashaar🌱
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر @mashaar🌱
شاید که حشر بهر همین جمعمان کنند تا که زنیم با دل مضطر صدا حسین @mashaar🌱
دل از درد جدایی می‌کشد آهی و می‌گويد که: تنهایی عجب دردی‌ست، داد از دست تنهایی! @mashaar🌱
اما تو ، "هیچ" بودی و دیدم هنوز هم ، در سینه ، "هیچ" نیست بجز آرزوی تو ...! @mashaar🌱
جماعت مثل من از عاشقی کردن گریزانند در این سو اعتمادی و در آن سو اعتقادی نیست... @mashaar🌱
چای می نوشم و اندیشه ام آزاد تو نیست بنده ام! بنده ی عشقی که در ابعاد تو نیست.... @mashaar🌱
هَمی‌ گیرد گریبانم،همی دارد پریشانم من این خوشخوی بَدخو را نمی‌دانم، نمی‌دانم... @mashaar🌱
هر کسی کام دلی آورده در کویت به دست... ما هم آخر در غمت خاکی به سر خواهیم کرد! @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدی بر سر قبرم... نشد از قبر در آیم تازه فهمیده‌ام این بندِ کفن فلسفه دارد! @mashaar🌱
دستی زدم به زلفش و از هم ‌گشودمش فی‌الحال بوی مشک برآمد ز بوم و بر @mashaar🌱
سجاده سنگ صحن و عبا پیرهن سیاه نیت براے غربت خون خدا ڪنیم @mashaar🌱
در سال به جز ماه محرم خبری نیست ده ماه فقط منتظرِ ماه تو هستند @mashaar🌱
هشت جنت به تو عاشق، تو چه زیبارویی! هفت دوزخ ز تو لرزان، تو چه آتشکده‌ای! @mashaar🌱
پیرهن مشکی من را به تنم کن‌مادر باز غوغاست در عالم که مُحَرَّم شده است @mashaar🌱
یَاأَبَاعَبْدِاللَّهِ‌الحُسِیْݩ از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر این گدا را واردِ شهرِ مُحرّم کرده ای @mashaar🌱
صَلَّى‌اللَّهُ‌عَلَیْکَ‌یَاأَبَاعَبْدِاللَّهِ‌الحُسِیْݩ(؏) ای ز غمِ فراقِ تو جانِ مرا شکایتی بر در تو نشسته‌ام منتظرِ عنایتی @mashaar🌱
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده‌ ها حسین...! @mashaar🌱
این چنین پای مزن بر من افتاده به خاک من همان برگ بهارم که غمت مرگم داد @mashaar🌱
من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی... تصویر تو در قاب زمان جا شدنی نیست؟ @mashaar🌱
عاقبت یک روز می بینی که در میدان شهر یک نفر با خاطراتش تیر باران می شود... @mashaar🌱
یک‌جا نکند باشی و من... هیچ! ولش کن! از عشق تو وسواس گرفتم! نگرانم! @mashaar🌱
- بین‌‌‌صف‌‌‌منتظرم‌‌‌تاکہ‌‌‌مراهم‌‌‌ببرۍ.. نجف‌‌وکرب‌‌ُبلاهرچہ‌‌‌مقدّردارۍ @mashaar🌱
رفتار باد با همه ی برگها یکیست! کاری که عشق با همه بسیار می کند @mashaar🌱
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است دل بریدن، گاه تنها راه عاشق ماندن است @mashaar🌱