ای كه مهرت نرسيدست به من باور كن
هيچكس قدرِ من از قهرِ تو رنجيده نشد...
#سجادسامانى
@mashaar🌱
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود
#خلیلذکاوت
@mashaar🌱
هَر غَزَل را گُفتهام دَر وَصفِ تو بینُقطه بـود
جورِ هَر یِک نُقطه را هَر قَطره اشکَم میکِشَد
#محمودافهمی
@mashaar🌱
موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه،
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد
زخمی کینه من! این تو و این سینه من
من خودم خواسته ام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد
#فاضلنظری
@mashaar🌱
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست
#قیصرامینپور
@mashaar🌱
هر چند تا ابد به غمت مبتلا شدم
اما دلم خوش است که این نیز بگذَرَد..!
#هاتفحضرتی
@mashaar🌱
زدم بر سیم آخر عزم خود را جزم کردم
اگر زلفت گذارد تا ببوسم گردنت را
#محمدفرخطلبفومنی
@mashaar🌱
قدم قدم بکشانم به خلوتت و ببین
که جز تو از همه شهر رو گرفته دلم
#ارسآرامی
@mashaar🌱
باران گرفت پنجرهها را شمُرد، رفت
خود را به انفجارِ خیابان سپرد، رفت
آمد کنار دلهرههایم نشست بعد
قدری برای بیکسیام غصه خورد، رفت
ساعت _که ازدحامِ صدا بود در سرم_
وقتی که خوب عقربهها را فشرد، رفت
حجم گلایههام برایش زیاد بود
جز چند تکه پارهی کوچک نبرد، رفت
با گریه شعر خواند برایم که مرد باش!
هی گریه کرد، قافیههایش که مُرد، رفت
آن سایه مرگ بود به دادم رسیده بود
لعنت به او که راه به جایی نبرد، رفت...
میلادپشابادی
@mashaar🌱