eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
گهگاه می‌زند به سرم درد دل کنم با یک نوار خالیِ کاست تمام روز . . . ! @mashaar🌱
هزار حیف که عمرم به غم گذشت ولی هزار شکر که از عشق بی‌نصیب نبود @mashaar🌱
مرا میان دل گوشه گیرِ خود جا کن من از حواشی و گوشه کنار می‌ترسم @mashaar🌱
فرقے نمے ڪند چ‍ھ برایم نوشتھ دوست گیرم ڪھ ناسزاست ولے دست خط اوست @mashaar🌱
در شبِ عشق ، که عشاق به هم آمیزند من کنارِ غم ِ تو ، خیره به تصویر ِ تو ام @mashaar🌱
‌خیالت داند و چشم من و غم که هرشب در چه‌ کارم با دل خویش ... @mashaar🌱
زندگی از من صبوری بی تفاوت ساخته لامروت بارکوهی بردلم انداخته دیده بین رنگها رنگ جهانم سادگیست با قلم موی سیاهی برجهانم تاخته حال من مثل همان سلطان مدهوشیست که در زمان مستی خود کشورش را باخته از عبور حادثه انقدر پیر و ساکتم تازگیها هرکسی دیده مرا نشناخته بر مصیبت صبرکردن از مسلمانی ماست ورنه باکی نیست از شمشیرهای آخته @mashaar🌱
یک شب ای شمعِ بتان، در کُنج تاریک من آی تا ببینی حالِ تنهاماندگان چون می‌رود ... @mashaar🌱
سایه‌ای از خویش بر دیوار پیدا کرده‌ام فصل تنهایی سرآمد یار پیدا کرده‌ام... @mashaar🌱
‌‌من دعــــا ڪَوے تو‌ام هرشب و شب می‌داند دل ما قبل تو انقــــــدر مناجات نداشت @mashaar🌱
همچو زلفش از پریشان خاطری‌ها داده‌ام دل به سودا، سر به زانو، رُخ به آتش، تن به تاب... @mashaar🌱
طمعِ وصل تو می‌دارم و اندیشه‌ی هجر دیگر از هر چه جهانم نه امیدست و نه بیم @mashaar🌱           
ديده رخسار تو را ديده و دل خواسته است حق گواه است در اين حادثه ما بی گُنهيم @mashaar🌱
اگرچه عاشقان در عشق از من ایده می‌گیرند ولی چشمان تو راحت مرا نادیده می‌گیرند… @mashaar🌱
مخواه مثل تو از عاشقی بشویم دست! کسی که مثل تو باشد، کجا شبیه من است؟!! @mashaar🌱
4_6012551672885153637.mp3
9.35M
هر آدمیزادی یک رفته‌ای دارد که هنوز به رفتنش عادت نکرده است... 💔 @mashaar🌱
دلم آنچنان یک دوست ناب و بکر میخواهد, که همه ام را از نگاهم بخواند.. از چشمانم, از حرفهایِ هنوز نگفته ام.... دلم آنچنان میخواهد کنارش فرسنگها قدم بزنم, از همه چیز بگویم و او هیچ نگوید, فقط گوش کند, با من ذوق کند با من بغض کند با من بخندد و با من همه یِ راههایِ امده و نیامده را طی کند.... فرقی نمیکند از چه جنسی, در چه سنی, در چه شخصی... فقط کنارم که مینشیند رفیقِ شفیقم باشد, من حرف بزنم او نگاه کند... من دست رویِ پاهاش بزارم, و او دستانم را بگیرد, کسی که مرا مثلِ یک کتاب بخواند, با ذوقِ فروان, با شوقِ فراوان تر, چه فرقی میکند از چه فرقه ای, دینی و کشوری باشد, چه فرقی میکند در کدام پستِ دولتی مشغول است, یا که ماشین زیرِ پایش چه و چه باشد, مهم اینست با من رویِ نیمکتی بنشیند, من برایش چای بریزم و بگویم...مگر تقسیم شدنِ روح,... ربطی به سن و سال ادم ها هم دارد؟ @mashaar🌱
در حیرتم که این دل آتش مزاج ما عمری چگونه زنده در آب سرشک ماند @mashaar🌱
دستم به جدایی برسد، رحم ندارم بد شد "گذرِ پوست به دبّاغ نیفتاد" با اینکه دلم گفته مدارا کنم اما ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد @mashaar🌱