eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
تلخ است روزگار، مگر با بهانه‌ای پیدا کنیم دلخوشیِ کودکانه‌ای
غمت غمگینم کرده اما دوستت دارم.. @mashaar🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
توبه کردم تا دگر هرگز نبینم روی او؛ توبه شد بادی، وزید و بُرد دل را سوی او @mashaar🌱
تو را با گریه از خود راندم و فریاد سر دادم برای ابر و باران چاره ای غیر از جدایی نیست... @mashaar🌱
تا به کی مغرور خود باشی تو ای دنیاپرست! عبرت از فرعون و از شدّاد می‌باید گرفت @mashaar🌱
شب هجر است و دارم بر فلک دست دعا اما به غیر از مرگ حیرانم چه خواهم از خدا امشب @mashaar🌱
حرفی بزن به لَهجه‌ی باران که مُدتی‌ست این بغضِ کهنه منتظر یک اشاره است @mashaar🌱
کاش هرگز دلتان مثل دلم خون نشود کاش لیلای دِگَر عاشق مجنون نشود @mashaar🌱
از کاسه ی شکسته نخیزد صدا دُرست احوالِ ما مپرس که ما دلشکسته ایم @mashaar🌱
‏خار و خاشاک وجود خویش را چون گردبار جمع سازیم و ز برق آه آتش در زنیم @mashaar🌱
با یاد چشمش مانده‌ام تنهای تنها تنها خدا داند که تنهایی چه دردی‌ست @mashaar🌱
گریه کن بر حال خویش ای موج از دریا ملول لحظه ای دیگر تو در آغوش ساحل نیستی @mashaar🌱
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کامِ من فریب‌کارِ دغل‌پیشه، بهانه‌اش نشنیدن بود      @mashaar🌱
رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم جا به اندازه ی تنهایی من در من نیست... @mashaar🌱
« من تصور میکنم خود را کنارت سالھاست حالِ این دیوانہ را از حالِ تقویمش بپرس..» @mashaar🌱
« خستہ از خویشتنم ، تاب ندارم دیگر کاش می‌شد کہ خودم را بگذارم بروم..» @mashaar🌱
خانۂ ی قلبم خراب از یکّہ تازی های توست.. @mashaar🌱
من که از دوری تو تار دلم میلرزد تو هم اندازه دلم اینهمه دلتنگ شدی!!؟ @mashaar🌱
نیمه ی خالی لیوان را فقط میدید، حیف! دست من شاید تهی اما دلم لبریز بود @mashaar🌱
نه بعید است که او قسمت مردم باشد بگذارید بگردم ته فنجانم را..... @mashaar🌱
می‌روم بر سر راهش به امید نظری آه اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند... @mashaar🌱
"میان عاشق و معشوق فرق بسیار است" نیاز با من اگر ، ناز ، با تو خواهد بود... @mashaar🌱
اصلا قشنگ نیست بمیرم در این غزل وقتی هنوز دست تو را می توان گرفت ... @mashaar🌱
کنارت مانده ام امّا چه سودی دارد این ماندن شبیه چَتر نَمناکی که خود درگیرِ باران است @mashaar🌱
نه دل بردن بلد هستم، نه روی دل نشستن را گمانم از منِ ساده، بخاری در نمی آید! @mashaar🌱
هرکه‌را دوست شدم دشمنِ جان گشت مَرا بَختِ من دشمنِ من بود عیان گشت مَرا @mashaar🌱
گاه سکان را رها کردن نجات کشتی است گاه بین موج و طوفان بادبان بی فایده است... @mashaar🌱
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید @mashaar🌱
من از آغاز در خاکم نَمی از عشق می بینم مرا می ساختند ای کاش، از آب و گِلی دیگر @mashaar🌱