مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست
هفت قرن است درین مصر فراوانی نیست
به زلیخا بنویسید نیاید بازار
این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست
حال این ماهی افتاده به این برکهی خشک
حال حبسیهنویسیست که زندانی نیست
چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش
بشنوید از من بیچشم که کرمانی نیست
با لبی تشنه و بیبسمل و چاقویی کُند
ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست
عشق رازیست به اندازهی آغوش خدا
عشق آن گونه که میدانم و میدانی نیست
#حامد_عسگری
@mashaar🌱
۱ شهریور ۱۴۰۳
سفر عشق نرفتیم نه از بی جگری
شیر هم گاهگداری به قفس می افتد...
#سید_صادق_رمضانیان
@mashaar🌱
۲ شهریور ۱۴۰۳
من نمیدانم که دل میسوزد از غم یا جگر؟
آتش افتادهست در جایی و دودی میکند!
#سایر_مشهدی
@mashaar🌱
۲ شهریور ۱۴۰۳
۴ شهریور ۱۴۰۳
طبع ایّام چو شمشیر کجی میطلبد
سخن راست به هرکس که بگویی، تیر است...
#جعفر_تبریزی
@mashaar🌱
۴ شهریور ۱۴۰۳
خلاصهی همهی رنجهای ما این است
پرندهای که دل آورده بود دل برده است
#فاضل_نظری
@mashaar🌱
۵ شهریور ۱۴۰۳
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از هر موج تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم
#فریدون_مشیری
@mashaar🌱
۵ شهریور ۱۴۰۳
مهربان، چربزبان، گرمنگه بود دوش
تندخو، تلخسخن، تیزنگاه است امروز!
#محتشم_کاشانی
@mashaar🌱
۶ شهریور ۱۴۰۳
بگو به خلق بگویم که کیستم بیتو
کجای قصهی لیلی بدون مجنون است؟
#رباب_کلامی
@mashaar🌱
۶ شهریور ۱۴۰۳
۶ شهریور ۱۴۰۳
۸ شهریور ۱۴۰۳