8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر مشکلات معیشتی و اقتصادی و... وجود نداشت و چنین جمعیت شگفت انگیزی در ۲۲بهمن به خیابان می آمد، تحلیل آن کار دشواری نبود...
اما وقتی با وجود انواع مشکلات و دلار ۴۵هزار تومانی و فشارهای خارجی و بسیاری از بی کفایتی های مسئولان چنین جمعیتی در حمایت از اصل نظام جمهوری اسلامی ایران به خیابان می آید یک معنا بیشتر ندارد: اپوزیسیون خارجی که هیچ! اگر تمام مسئولان و اصولگرایان و اصلاح طلبان هم بخواهند این نظام را سرنگون کنند، این مردم اجازه نخواهند داد...
🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی
🔶🔹 @shabakeafsaran
یادگار دوست!
من دوستی داشتم،درچشمانش ذکرخدا میگفتم.
من دوستی داشتم،بالبخندش خدارا نشانم میداد.
من دوستی داشتم،مرا بیشتر ازخودم دوست داشت.
من دوستی داشتم،خدارا بیشتر ازمن دوست داشت.
من دوستی داشتم،من را فقط برای خدا دوست داشت.
من دوستی داشتم،اشک زلال چشمانش را میچشیدم.
من دوستی داشتم،رفت برای من نان بیاورد،شهیدشد.
من دوستی داشتم،جلوی چشمانم سوخت تا ذوب شد.
من دوستی داشتم،در سه راه مرگ،زیرلبان من جان داد.
من دوستی داشتم،"الم یعلم بان الله یری"را به من آموخت.
من دوستی داشتم،معصومانه درچشمان من خیره شد و جان داد.
من دوستی داشتم،باصدای اذان،اشک ازدیدگانش جاری میشد.
من دوستی داشتم،گناه هم میکرد،به دست منافقین،بیگناه شهید شد.
من دوستی داشتم،خیلی گناه میکرد،جبهه آمد خوب شد ودیگر برنگشت.
من دوستی داشتم،نمازشب رایادش دادم،امروز پشت سر خود خدا سجده میکند.
من دوستی داشتم،قرآن خواندن رایادش دادم،به آن عمل کرد ورفت پیش صاحب قرآن.
من دوستی دارم،بی حجابی زن را ازبی غیرتی شوهرش میدانست، امروز خیلی بی غیرت است!
من دوستی دارم،میگفت:"اگر روزی،به هردلیلی،نظام جمهوری اسلامی مرا شلاق بزند،بر آن شلاق بوسه خواهم زد".به جرم جاسوسی دستگیر شد.
من دوستی دارم،به بهای عربده کشی و قمه کشی درجمع دانشجویان،ماشین شاسی بلند زیرپایش است.
من دوستی دارم،به همه گیر میداد وهمه را بد میدانست، امروز به دامن غرب گریخت.
من دوستی دارم،نماینده مجلس بود،هرچه گفتمش نپذیرفت،به آمریکا پناهنده شد.
من دوستی دارم،باهم جبهه بودیم،ملبس که شد فاسدشد.
من دوستی دارم،باهم در سه راه مرگ شلمچه بودیم،کارگردان شد،میلیاردر شد.
من دوستی دارم،درجبهه لحظه ای بدون او برایم معنا نداشت،در جهاداکبر بازنده شد.حالم ازدیدنش به هم میخورد.
من دوستی دارم،زیرآتش جنگ باهم عقد اخوت بستیم،امروز از دوستی اش بیزارم.
من دوستی دارم،خیلی گدا بود،میلیاردر شد،ز خدا بی خبر شد.
من دوستی دارم،نماز اول وقتش ترک نمیشد،هزاران میلیارد تومان اختلاس کرد،به آمریکا پناهنده شد.
من دوستی دارم،خیلی دوستش داشتم،امروز بزرگترین قاچاقچی است و حکم غیابی اعدام دارد.
من دوستی دارم،بالای منبر،خوش سخن میگوید، درجمع خودمانی راحت غیبت میکند.
من دوستی دارم،ازبس جبهه بود،درس خواند و دکتر شد.
من دوستی دارم،درجنگ تخریبچی بود،امروز رئیس بیمارستان است.
من دوستی دارم،ازگردن قطع نخاع است،ازمن شاکرتر است.
من دوستی دارم،درنوجوانی گناه را یادمن داد، امروز خیلی خوب است.
من دوستی دارم،فقط خدا میداند چقدرعاشقش هستم و چه لذتی از داشتنش دارم!
من دوستی دارم،استادم است،ازخدا خواستم ازعمر من بکاهد و بر عمر او بیفزاید.
من دوستی دارم،کلی جبهه بود وجانباز شد،امروز صدها میلیاردتومان حلال دارد. (ان شاالله)
من دوستی دارم،خیلی ازمن برتر و بالاتر است،خاک پایش هستم ومحتاج نگاه خندانش.
من در رکاب شمر جنگیدم!
من در رکاب رزمنده دلیر اسلام "شمر بن ذی الجوشن" در جنگ صفین، علیه لشکر معاویه تحت فرماندهی علی (ع)، در شلمچه جنگیدم.
من نیروی تحت امر شمر بودم در جزیره مجنون.
در گرماگرم نبرد در فکه، شمر فرمانهای ولی خود علی را که به من ابلاغ می کرد، با جان و دل می پذیرفتم. حتی اگر لازم بود در میدان مین غلت بزنم و راه را برای گذر نیروها باز کنم.
در طلائیه بود که شمر فرمانم داد تا بر روی سیمهای خاردار بخوایم! و خوابیدم.
چه لذتی داشت وقتی نیروها، پایشان را بر پشتم می گذاشتند و می گذشتند.
این که آنها در سیم خاردار دنیا گیر نکنند، بسی شُکر داشت.
من در رکاب شمر، تحت فرمان علی، لحظه ای خواب نداشتم و خواب را از چشم دشمن گرفته بودم.
من در رکاب شمر و شمر تحت امر ولی خویش علی، جنگیدیم و زخم برداشتیم.
شمر اما، آن چنان دلاورانه رزمید که بارها تا مرحله شهادت پیش رفت!
همواره به لیاقت و غیرت شمر در صفین، غبطه می خوردم و از این که تحت امر چنین فرماندهی می جنگم و از امام خویش حمایت می کنم، بر خود می بالیدم.
شمر برای من و امثال من، الگو و اسطوره ای بود مثال زدنی!
اما ...
شمر که از جبهه بازگشت، از من که تحت امر او بودم، حقیرتر شد!
شمر که روزی فرمانده دلیری برای من بود، آن شد که ...
قهرمان جهاد اصغر، در جهاد اکبر کم آورد!
قدرت، دنیاخواهی و ... زیر دندانش مزه داد و شد آن که نباید!
جنگ که تمام شد، شمر که دوستان و خانواده احساس عقب ماندگی از دنیا را به او القاء کردند، زد توی جاده خاکی!
کارت جانبازی و سابقه جبهه، برای او شدند نردبان رسیدن به دنیا. آن هم چه دنیایی!
تا توانست از موقعیت خود بهره برد.
و شمر، شد آن که اصلا انتظارش را نداشتم.
جنگ که تمام شد، شمر دیگر سردار علی (ع) نبود.
عاشورا که شد، برای شمر، هر که قدرت و مالش بیشتر بود، شد ولی و امام!
هر که وعده وزارت و وکالت می داد، شمر طرف او بود.
و جنگ که تمام شد، شمر از کارت جانبازی و سابقه جبهه اش بیشتر از قبل استفاده کرد.
همه را گرد خود می آورد، از خاطرات نبردش تعریف می کرد و از پیروی اش از امام!
راهیان نور را که به صفین می بردند، شمر بلندگو دست گرفته و برایشان از رزم خود و علی داد سخن می داد.
آن قدر که همه می ماندند "علی در رکاب شمر بود، یا شمر در رکاب او؟"
و علی، برای او فقط شده بود وسیله جلب وجهه و جذب مخاطب.
و آن شد که بسیاری، با شنیدن آن خاطرات که کم هم واقعی نبودند، شمر را نماینده امام معصوم پنداشتند، غسل شهادت کردند و قربتا الی الله، در عاشورا آن کردند که نباید!
آنها شمر را با خاطراتش از نبرد صفین دیدند، ولی امام وقت خویش، حسین (ع) را ندیدند.
و آن شد که خاندان امام معصوم را خارجی دانستند و آن کردند که تا آن زمان حتی علیه خارجی ها مرتکب نشده بودند.
شمر پشت کارت جانبازی و سابقه جبهه در رکاب علی، سنگر گرفته بود و کسی جرات به نقد کشیدنش را نداشت.
هر جا کم می آورد، فریادش بلند می شد: "من برای این انقلاب جان دادم. من برای این مملکت خونم بر زمین ریخته است. من جوانی ام را به پای شما مردم گذاشتم ..."
هیچکس پرونده قاچاق کالای شمر را نگشود.
هیچکس فساد مالی آقازاده های شمر را رو نکرد.
شمر، خراب نبود، ولی وقتی خود را به دنیا وانهاد، آن قدر خراب شد که شد فرمانده سپاه عبیدالله و به قتل حسین بن علی (ع) کمر بست!
جالب آن بود که در صفین، شمر بر من که توانم اندک بود، رو ترش می کرد و "ضد ولایت فقیه" می نامید.
در فتنه 88 شمر را در چند چهره آشنا دیدم.
آن جا که روز عاشورا، پرچم عزای حسین (ع) را به آتش کشید و عربده زد: "مرگ بر ..."
من دیگر تحت امر شمر نجگیدم.
من افتخار میکنم شمر که روزی با استناد به " أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ " ولایت خود بعد از علی را در فرماندهی به من یادآوری می کرد، وقتی قدم از ولایت امام خویش برون نهاد، دیگر برای من هیچ ارزشی نداشت.
از آن روز، دیگر شمر برای من با "عدنان خیرالله" وزیر دفاع صدام، یکی شد. و چه بسا عدنان باآبروتر بود؛ چون از اول با صدام بود و بر عهدش وفادار ماند.
من آن روزها در رکاب شمر جنگیدم!
ولی این روزها، امام خویش را به شمر نفروختم.
حتی اگر سابقه جبهه اش از خیلیها بیشتر باشد وجانبازی اش ۱۰۰ درصد!
خدایا، ما را عاقبت به شمر مگردان.
ما را از دنیاخواهی، غرور، تکبر و فریب شمر درون مصون بدار و عاقبت بخیر گردان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بهمن ماه بود؛ آبِ سرد؛ هوا تاریک و آسمان هم شروع به باریدن کرد و اروند؛ خروشان شده بود؛ اما فرزندان خمینی دل به دریا زدند ...
در هیاهوی این دنیا کسی چه میداند ۳۷ سال پیش در شب عملیات والفجر ۸ چه اتفاقی افتاده است؟
فدای مظلومیت بچه هایی که با رمز یا فاطمه الزهرا(س) آن شب به آب زدند...
#قهرمانان_وطن
#شبتون_شهدایی
@mahman11
🌷#شهیدعمادمغنیه" معروف به "حاج رضوان" که بیشترین تعداد عملیات علیه رژیم صهیونیستی را در جهان به نام خود ثبت کرده است، در ماه جولای سال ۱۹۶۲ میلادی در شهر صور دیده به جهان گشود. خانواده شهید مغنیه که متشکل از پدرش، آیتالله شیخ "جواد مغنیه" از علمای برجسته شیعه لبنان، مادر و "جهاد" و "فؤاد" دو برادر وی بود که بعدها به شهادت رسیدند، پس از مدتی از صور به ضاحیه جنوبی بیروت نقل مکان کردند و در این منطقه بود که شهید مغنیه، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و پس از آن در جوانی، وارد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) شد. شهید مغنیه در اوایل دهه هشتاد میلادی به "نیروی ۱۷" شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه بود که برای حفاظت از مبارزانی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده بود. او از همان زمان، در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادیبخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان که در حزبالله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسی داشت اما در پی اشغال لبنان در سال 1982 میلادی از سوی رژیم صهیونیستی، مبارزان جنبش آزادیبخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند. محاصره بیروت، سه ماه به طول انجامید و با خروج مبارزان فلسطینی و سازمان آزادیبخش از لبنان، عماد مغنیه نیز به صفوف رزمندگان افواج مقاومت اسلامی (جنبش امل) پیوست که از سوی امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران تأسیس شده بود اما شهید مغنیه در ادامه و همزمان با انتقال سید حسن نصرالله از امل، به حزب تازهتأسیس حزبالله پیوست. شهید مغنیه پس از اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه حزبالله انتخاب شد
رژیم صهیونیستی همچنین مدعی شده است عملیات ربودن دو تن از نظامیان اسرائیلی در سالهای پیش که به آغاز جنگ این رژیم علیه لبنان انجامید، از سوی عماد مغنیه هدایت شده است. روزنامه انگلیسی "ساندیتلگراف" درباره شهید مغنیه نوشت: او یک انقلابی مجاهد است که با امام خمینی(ره) بیعت کرده که در راه انقلاب اسلامی از جان خویشتن نیز بگذرد. تصاویری که تا کنون از شهید "عماد مغنیه" منتشر شده است بسیار اندک است بهگونهای که پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی) مدعی شد وی دو بار اقدام به جراحی پلاستیک بر روی صورت خود کرده است تا شناسایی نشود. شهید عماد مغنیه که به دوری از رسانهها شهرت داشت به "مرد سایه" در مقاومت اسلامی شهرت داشت و بسیاری او را مغز متفکر حزبالله قلمداد میکنند. شهید عماد مغنیه ۲۴ بهمن ۸۶ در پی انفجار در خودروی بمبگذاریشده در دمشق، به شهادت رسید
🌷مادر من یک زن فوق العاده است... خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه را مامان آرام کردبدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم, خطاب به بابا گفت الحمدلله که وقتی, شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند... همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و "قرآن و زیارت عاشورا خواند..."
خبر "شهادت جهاد "را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی دیدمش برادرم جهاد هم مثل بابا شده بود... مادرم, خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها... تصاویر "شهادت بابا و جهاد" با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد, وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده... "البته هنوز به اربا_اربا نشده،"و با لحنی بغض الود گفت: لا یوم کیومک یا اباعبدالله.... باز باصبرش غوغا به پا کرد. بعد هم مادرم خودش رفت توی قبر جهاد... سه ساعت قرآن, زیارت عاشورا و دعا خواند در قبرس... راوی فاطمه دختر شهید عماد مغنیه و خواهر شهید جهاد مغنیه...
🌷مادر شهید عماد مغنیه خطاب به سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله (پس از شهید شدن سه پسرش و شهادت نوه اش جهاد مغنیه), ضمن عذرخواهی از او اعلام کرده است که دیگر هیچ یک از فرزندانش برای او باقی نمانده تا تقدیم راه خدا کند... شهید عماد مغنيه، معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان بود که بیشترین عملیات نظامی علیه اسرائیل را به نام خود ثبت کرد.... این شهید والا مقام توانسته بود شاگردانی تربیت کند که در جنگ 33روزه، در زمين، تانک های فوق مدرن نسل پنجم مرکاوا، در هوا هلیکوپتر های فوق مدرن آپاچی، و در دریا کشتی جنگی فوق مدرن ساعر را منهدم کنند!... گزارش های دستگاه های اطلاعات نظامی اسرائیل از سربازان ارتش اسرائیل هاکی از وجود چریک هایی بود، که همه جا بودند ولی در عین حال هیچ جا نبودند!... به طوری که بسیاری از سربازان ارتش دچار افسردگی های شدید شدند!... او در بعلبک قله دو کوه را به هم متصل کرده بود و یک مسیر هوایی ایجاد کرده بود!... شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با شهید عماد مغنیه می گوید: او مثل یک شمشیر ضربه میزد و مثل یک شبح ناپدید می شد!...
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
🌷یک هفته قبل از شهادتش از سوریه خانه آمد، پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد ميآيد. رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان (عج) صحبت ميكند. دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزي نديدم. صبح موقعي كه جهاد مي خواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چی می گفتی؟... چرا اينقدر بي قراری مي كردی؟... چي شده؟... جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد. من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم، گفت چيزي نيست مادر... من نماز می خواندم ديگر....ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم... مرابوسيد وبغل كرد و رفت. بعد از شهادتش, متوجه شدم آن شب به خداوند و امام زمان(عج) چه گفته و بين شان چه گذشته و آن لحن پر التماس براي چه بوده است... مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خواب. بهش گفتم: چرا دیر کردی؟... منتظرت بودم! گفت: دیر کردیم... طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم...گفتم: چه بازرسی؟... گفت: بیشتر از همه سَرِ بازرسی نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" مى پرسند....
راوی مادر شهید جهاد مغنیه و همسر شهید عماد مغنیه
🌷روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ "عماد فایز مغنیه, معاون دبیرکل حزب لبنان در دمشق، در جلسه ای با برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخشهای جهادی حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران، که درباره آموزشهای نظامی بود حضور میبابد!... شهید مغنيه زودتر جلسه را ترک می کند و بعداز دقایقی صدای انفجار به گوش میرسد!... منابع مذکور می گویند که ۳تیم رصد و پیگیری، تیم اجرا عملیات و تیم خروج عوامل در محل ترور بودند!... همچنین یک پهپاد مدل"هارون" در محل ترور مشاهده شد که رادار گریز بود و رادارهای سوری توان کشف آن را نداشتند!... دستگاه شنودی از یگان 8200 اسرائیل هم در محل کشف شد که تماس های نیروهای امنیتی را رصد کند!... یوسی کوهن رئیس تیم ترور شهید عماد مغنيه بود که بعدها به ریاست سازمان موصاد رسید! گفت: منابع اسرائیل در شب ترور اقدام به انجام رزمایشی تحریک آمیز در سواحل لبنان کردند. همچنین یک زیر دریایی صهیونیستی از نوع "دلفین" نیز در آبهای منطقه دیده شد، تا حزب الله را مشغول و نگاه آن را از سوریه منحرف کند... این حجم سنگین کار اطلاعاتی و امنیتی برای ترور کسی بود که تا سالها سرویس های جاسوسی غرب حتی یک عکس هم از او نداشتند!... تا جایی که FBI مدعی شد او برای تغییر چهره از جراحی پلاستیک استفاده میکرد!... آمریکا برای کوچکترین اطلاعاتی در مورد او جایزه 25میلیون دلار تعیین کرده بود!...
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
خاطرات ترور شهید عماد مغنیه,معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان از زبان سران اشغالگر قدس
♦️ گویا جدی جدی دستگاه تصمیم سازی آمریکا نسبت به ایران دچار اختلاف شده است
🔸 دعوای جدی اندیشکده ها بر سر چگونگی برخورد با ایران
🔸 120 روز بعد از پروژه ژینا ، کارفرما و کارگر غرقِ در اختلاف
#شبنامه
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
🔺 بیش از 120 روز از پروژه ی "ژینا" که به بهانه ی درگذشت مرحوم مهسا امینی کلید خورد میگذرد. اگر 120 روز پیش که این آشوب با به میدان آمدنِ حداکثری دشمنان میگذشت، به کسی میگفتی که 120 روز بعد این چند اتفاق رخ میدهد قطعا میخندید.
مثلا اگر میگفتید:
امروز را ببین همه متحد شده.اند ! دیدی؟ 120 روز بعد چنین روزی همه دارند به رضا پهلوی بابت "وکالت میدهم" فحش میدهند و هواداران او هم مریم رجوی را به باد فحش گرفته اند و ...
یا مثلا اگر میگفتید
امروز را ببین که فرانسه و انگلیس به ایران هشدار میدهند و اسرائیل تهدید میکند !
120 روز بعد در پایتخت هر سه کشور آشوب است.
یا اگر میگفتید:
امروز را ببین که میگویند کار نظام تمام است، 120 روز بعد نظام یکی از شلوغ ترین 22 بهمن های خود را برگزار کرده و در شبش خیابان های تلاویو و پاریس شاهد جمعیتی میلیونی خواهد بود.
🔺 بیایید منصفانه بررسی کنیم.
اگر هر یک از موارد فوق را 120 روز قبل که از آنجلینا جولی تا جسیکا چستین علیه ما حرف میزدند و در کمال ناباوری فرانسیس فوکویاما زیر تندترین بیانیه را علیه ما امضا میزد اگر چنین میگفتیم قطعا خیلی ها تمسخر میکردند.
حالا یک چیز دیگر !
اگر میگفتیم 120 روز بعد همه اینها به جان هم می افتند واکنش چه بود؟
قطعا همه ی اینها غیر قابل باور بود.
حالا اما چیزی باورنکردنی تر دارد رخ میدهد. چند روز قبل کنگره آمریکا مریم رجوی را آنلاین دعوت کرده و یک روز بعدش اندیشکدهای مطرح در آمریکا با ادبیاتی تند نوشته: بزرگترین اشتباه مریم رجوی همکاری با صدام علیه کشورش بوده آن هم در حالی که صدام در حال بمباران کشورش بوده...
🔺 بحثی عمیق تر در اتاق های تصمیم سازی امریکا مطرح است که بر سر آن برخی میگویند باید همه هزینه ها را صرف مخالفین مطرح حکومت کنید و برخی دیگر میگویند: آمریکا بیش از این نباید روی اینها سرمایه گذاری کنید.
در جمع "آلت" ها هم وضع چنین است. از رضا پهلوی تا مریم رجوی و تمام کسانی که "آلتِ دستِ سعودی و آمریکا" هستند همه به جان هم افتاده اند.
داستان عجیب و غریبی است.
120 روز پیش دهباشی از ریزش شدید سرمایه های اجتماعی حکومت می نوشت و دیشب کانال تلگرامش را اینگونه به روز کرده که "خیلی خوشحال نباشید که بی سابقه ترین 22 بهمن را برگزار کرده اید ، مردم از این جماعتِ فحاش شرور عصبانی بوده و برای کشور خود احساس خطر کرده اند که به میدان آمده اند..."
به عبارت ساده تر، حالا همه چیز به نفع جمهوری اسلامی و علیه دشمنان آن است.
🔺 مهم تر اینکه دستگاه محاسباتی آمریکا علیه ایران وحشتناک دچار اختلال شده و به شکل وحشتناکی بر سر اینکه باید با ایران چه کند دچار تردید و ابهام گردیده است.
ترجمه این مهم یعنی: شما پول داری امکانات داری همه چیز داری اما نمیدانی باید با حریفت چه کنی...
کسی 120 روز پیش تصور نمیکرد امروز اوضاع چنین باشد.
و کسی 120 روز پیش جز خامنه ای جرات نمیکرد بگوید این جنگ احزاب است.
نکته ی جمله فوق را گرفتید؟
بلکه ، جنگ احزاب در نهایت به فتح مکه منجر شد.
امروزی که دشمنان ما به جان هم افتاده اند را ببینید، از پسِ امروز فتحِ مکه در راه است....
#آقای_تحلیلگر
#جنگ_احزاب
#شبنامه
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴نکات صریح «عبدالکریم سروش» درباره رضا پهلوی و نازنین بنیادی و سیرک اپوزیسیون در یک دانشگاه آمریکا
▪️حتی یک پرچم ایران در میان آنها به چشم نمیخورد/ با کمال جسارت دعوی رهبری این قوم را دارند اما هرگز در میانشان زندگی نکردهاند و با درد و ارزشهای مردم ایران آشنایی ندارند / اینها جز برای پر کردن برنامههایی که میدانیم از کجاها سرمایه و خط سیاسی آن میرسد نمیتوانند کاری کنند
▪️«عبدالکریم سروش» که خود از مخالفان جمهوری اسلامی است، در صحبتهایی با اشاره به کنفرانس دانشگاه جرج تاون در واشنگتن که با حضور افرادی مانند رضا پهلوی و نازنین بنیادی و مصی علینژاد و نازنین بنیادی و ... برگزار شد، میگوید: جلسهای بود و چند نفر شرکت کرده بودند که تقریباً بساط رهبری برای ایران پهن کردند و به گمان اینکه نامی در رسانهها دارند، فکر کردند که در دل ها هم جایی دارند.
▪️سروش اضافه کرد: یکی از آنها که تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند. چندتایی از آنها که هم اصلاً از عالم سیاست خبری ندارند.
▪️عبدالکریم سروش با اشاره به اینکه در میان آنها حتی یک پرچم ایران هم به چشم نمیخورد اضافه کرد: نامی از اسلام و دیانت قاطبهی مردم ایران در میان نبود بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند و یکی از آنها هم که از تجزیهطلبان مشهور و به نام است.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
📸 پیراهن خونین حاج عماد مغنیه در لحظه شهادت که حاج قاسم آن را قاب کرد و تا آخر در منزل نگه داشت
🔺به مناسبت سالروز شهادت شهید عماد مغنیه
جانفدا
#جانفدا