eitaa logo
مشام
686 دنبال‌کننده
61 عکس
68 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
آنان که ز سردار خبر آوردند سوغات شهادت از سفر آوردند رفتند زیارت که سپس برگردند؛ رفتند؛ سر از بهشت درآوردند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
بس است حوصله ی واژه ها سر آمده است قلم به سرخ ترین حالتش در آمده است قسم به نون و قلم صحبت از رجز خوانی است که خونٍ جوهر خودکار ها سلیمانی ست قسم به آیه ویلُ،به سوره ی شعرا قسم به عاقبت خیر مومنین خدا قسم به زلف علی و به ذوالفقار علی قسم به وصله ی نعلین وصله دار علی قسم به سرخی خون جبینٍ اشترها قسم به کشته ی تحریم ها اباذر ها که زخم تیغ علی روی شانه می افتد گذار پوست به دباغ خانه می افتد گذشت از خودش آیینه تا نظر بدهد رسید قاصدک از پشت در خبر بدهد که تیغ کفر به جان امام نزدیک است بگوش باش برادر،قیام نزدیک است بگوش باش برادر،کمی علم بزنیم و بیت عبرت تاریخ را رقم بزنیم غضب به چینه ی پیشانی علی افتاد کنار دومی از ترس اولی افتاد قسم به فصل خزان نوبت بهار علی ست جواب جهل جمل تیغ ذوالفقار علی ست نخوانده اید بخوانید شب گذشتنی است جواب ظلم همین آه دل شکستنی است طناب بسته به این دست ها گسستنی است (حباب شیشه ایٍ) کافران شکستنی است ،،،، اگر چه پیکر این سرو چاک چاک افتاد اگر چه دست علمدارمان به خاک افتاد اگر چه هلهله سر داده تهنیت گفتند بنی امیه دوباره تبرکت گفتند هنوز از لب این قوم دم نیفتاده هنوز کار به دست عجم نیفتاده فدای غربت آن شاه که سپاه نداشت و بعد داغ عمو حال رو براه نداشت شکسته قد،به کنار برادرش افتاد عمود خیمه که افتاد،خواهرش افتاد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
هرچند ز ما هراس دائم داری زخمی زده‌ای جواب لازم داری این کشتن با بمب‌گزاری و ترور ترسی‌ست که از مرام قاسم داری مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
خون دل ما آب وضو خواهد داشت سجاده سرخ ما رفو خواهد داشت هرکس که به آئینه ما سنگ زده با پاسخ سخت روبرو خواهد شد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
از فتنه و از هرچه بلا حفظ شده با لطف و عنایت خدا حفظ شده "ما را بکشید، زنده‌تر می‌گردیم" اسلام ز خون شهدا حفظ شده مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
نوشید چه عاشقانه از جام الست در آتش کینه چشم هایش را بست یک جمعه‌ی انتظار لبیک به لب روح ملکوتی‌اش به اعلی پیوست ___________________ اصل و نسبش اگر چه کرمانی بود الگوی جوان ناب ایرانی بود در آتش نمرود گلستان را یافت آن مرد که «قاسم سلیمانی» بود ____________________ هفتاد و دو تن سواره بر می‌گردید با دامن پر ستاره برمی‌گردید بی‌شک که میان آتش و خاکستر ققنوس شده دوباره بر می‌گردید _______________________ بعد از تو خیالها مشوش چه کنم مانند سیاوشی و آرش چه کنم سردار پس از شهادتت آه نگاه در خرمن من فتاده آتش چه کنم ____________________ باروت درون جعبه‌ی انباریم با نیت انتقام او بیداریم دست از سر و پا خطا نکن‌ ای دشمن فرمان برسد ما همگی سرداریم ____________________ ای یوسف مهربان ایرانی‌ها دستان تو آبادی ویرانی‌ها بعد از تو ز خاک میهنم روییده است صد‌ها نه هزار‌ها سلیمانی‌ها ____________________ دلداده ی آن یار خمینیم همه تا آخر عمر زیر دِینیم همه سردار چه خوب از شهادت می گفت ما ملت حضرت حسینیم همه مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟ گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟ زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟ میان دست‌ پلیدش قلم چرا نشکست؟ دهن‌کجی به شهیدان و ادعای شعور؟ مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟ کسی که نان سگان می‌خورد چه می‌فهمد؟ غذا و شربت نذری نشانه‌ی شرف است حرام‌خوار چه داند که شد به کام شهید نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست که شأن شاعر دل‌خون کجا و جاهل مست؟ دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی دلم پر است ز مصدرنشین سفله‌پرست دلم پر است از آنان که اسوه می‌سازند به دست خویش برای جوان ز مردم پست ز صاحبان مناصب که از خصومت‌شان هر آن‌که ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست هر آن‌که گیشه پسندید، نورچشمی شد هر آن‌که شوت بلد بود و گل، به صدر نشست گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست سخن‌شناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟ ز نطق‌های شعاری چه آورند به دست؟ خطای شیوه‌ی تبلیغ و حکمرانی ماست گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
از ساغر سرمست ها میخانه پُر شد با باده ی عاشق‌کُشی پیمانه پُر شد این قصّه ی دل‌دادن از افسانه پُر شد دور مزار شمع ، از پروانه پُر شد ای خوش‌به‌حال آنکه دنیا را رها کرد در راه صحن جانفدا جان را فدا کرد ای کاش در این جانفشانی جای ما بود بر رویِ میم مرگ ردِّپای ما بود شوق شهادت مشق هر انشای ما بود این خطِّ مشی حاج‌قاسم‌ های ما بود در خون خود غلتید هرکس ، رو سپید است آنکه به پای یار می میرد ، شهید است گرچه وطن آئینه ی آهِ درون است قالیچه‌ی کرمانی ما غرق خون است در اصل ، این پایان سرفصل جنون است کاخ یهودی ها به زودی سرنگون است باید که مُشتی در دهان غم بکوبیم باید که اسرائیل را درهم بکوبیم تصویری از عرش معلیٰ دارد این خاک در کاسه ی تن ، روح دریا دارد این خاک عاشق‌ترین سربازها را دارد این خاک سیّد رضیِ موسوی ها دارد این خاک در خاک و خون فریاد زد: دشمن بداند! هیهات پشت رهبرم خالی بماند در معبد لاهوتیان قدّیسه زهراست سرچشمه ی توحید ، چشم خیس زهراست بر سردر هفت‌آسمان تندیس زهراست پای ولی ماندن همان تدریس زهراست در مکتب زهرا ولایت اصل دین است تنها علیِ او امیرالمومنین است! با اینکه از داغ عزیزان سربه‌زیریم در جنگ با کفتارها مانند شیریم لبیک‌گویان مُریدان غدیریم ما پای کار پاسخِ سخت امیریم سیّدعلی لب تر کند..،کافی‌ست والله تا لشکرش محشر کند..،کافی‌ست والله ما ملت جنگیم..،غیرت‌دوست هستیم مرد نبردیم و شهادت‌دوست هستیم یکتا‌پرستانیم ، وحدت‌دوست هستیم مشهد نشان داده ولایت‌دوست هستیم این بیشه ، جولانگاه شیران نام دارد این خاکِ سلطان‌ است..،ایران نام دارد جنگیدن ما ریشه در اعصار دارد صهیون همیشه بیم از پیکار دارد این قوم ترس از حیدر کرار دارد تیغ علی با اهل خیبر کار دارد دروازه‌ی خیبر ز جا کنده است حیدر این گنبدِ آهن که چیزی نیست دیگر در چشم ما نور شعف را می شود دید رزمنده‌های جان‌به‌کف را می شود دید تیری که خورده بر هدف را می شود دید از مسجد الاقصی،نجف را می شود دید پای برهنه می توان این جاده را رفت این اربعین از غزّه باید کربلا رفت مجنون عاشق‌پیشه‌ام ، لیلا حسین است شیرین‌ترین ذکر لب ما یا حسین است حشر تمامیِّ شهیدان با حسین است پایان هر شعری گریز ما حسین است لب‌تشنه ای که نیزه جای آب ها خورد پیراهنش را چکمه‌پوشی بی حیا بُرد ای کاشکی بال و پرش را جمع می کرد قومی میامد پیکرش را جمع می کرد خونا‌به های حنجرش را جمع می کرد انگشت بی انگشترش را جمع می کرد نزدیک جسم درهمش جز روستا نیست شکر خدا این دِه بدون بوریا نیست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
ای وای جگرگوشه‌ی ایران جگرش سوخت کرمان بلنداختر من بال و پرش سوخت سردار که پروانه‌صفت سوخت در آتش یک بار دگر در غم کرمان جگرش سوخت امروز رسید آتش آن کینه به گلزار دیروز، اگر باغ گل یاس، درش سوخت در روز زن ای وای، امان از دل مادر چون دید گلش نور دو چشمش پسرش سوخت ای وای ز داغ پدر آنگاه که دختر چون غنچه‌ی پرپر شده پیش نظرش سوخت از مضجع سردار هم این دیو بترسد زین رو چمن از خاک و گل از دور و برش سوخت این کینه از آن روست که از کشته‌ی او نیز شد روز تل‌آویو سیاه و پدرش سوخت این کینه از آن روست که در هفتم اکتبر یال فرس مغرب و افسار خرش سوخت رو کرد به باریکه‌ی ویران، سپه دیو با آهن و پولاد ولیکن سپرش سوخت کشتار بسی کرد ولی غزه‌ی مظلوم از پای نیفتاده و دشمن کمرش سوخت پس نیش زد از کینه به کرمان که جهانی در حسرت آوازه‌ی فضل و هنرش سوخت پرورد چو قاسم که به هر معرکه، پیروز برگشت ز میدان و عدو پشت سرش سوخت این کینه قدیمی‌تر از این است، دل غرب از نهضت اسلام و شعاع اثرش سوخت پس خواست که بر دامن دین، لکه نشاند در آتش این توطئه دامان ترش سوخت از هیمنه‌اش ماند فقط ظاهر رنگین پیراهن اگر ماند به جا آسترش سوخت پس کاشت درخت از جدل شیعه و سنی در خطه‌ی اسلام، ولیکن ثمرش سوخت خاک یمن و سوریه را شخم زد اما خود از نفس افتاد که زیر و زبرش سوخت می‌خواست بجنگند ری و کابل و بغداد با یکدگر اما خود آشوبگرش سوخت می‌خواست که بیروت شود دشمن تهران باروت خروشان وفا بیشترش سوخت می‌خواست که از وحدت اعراب و تل‌آویو یکباره بیارد خبر اما خبرش سوخت می‌خواست که با تیشه زند ریشه‌ی ما را داعش تبرش بود ولیکن تبرش سوخت ایران نه چو بید است که از باد بلرزد هر کس که بر او تاخت ز صبر و ظفرش سوخت امروز هم این سرو کهن، خطه‌ی کرمان مانده‌ست سرافراز اگر برگ و برش سوخت مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
دنیا سیاه بود که نوری بلند شد خورشید از کرانه ی دوری بلند شد در بین شهر نغمه‌ی شوری بلند شد در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد بالاترین تفکر آدم!..،خوش آمدی کامل ترین تعقل عالم!..،خوش آمدی مکتب نشسته بود که ناگاه پا شدی در عصرِ لال بودن منبر،صدا شدی بر شانه ی تفکر شیعه عبا شدی تو پنجمین تشرف توحید ما شدی در جاده ‌ی شریعت نُطق‌َت،مسافریم ما شیعیانِ خط به خطِ قالَ باقریم تو امتداد نافله های محمدی تعقیب های بعد عشای محمدی شخصاً کلیددار حرای محمدی آئینه ی تمام‌نمای محمدی تصویر با ملاحت روح خدا !..،سلام ای دومین پیمبر ایمان ما !..،سلام بر روح هرچه علم،بدن کیست مثل تو طوبای فهم،بین چمن کیست مثل تو شیرین ترین بیان سخن کیست مثل تو تلفیقی از حسین و حسن کیست مثل تو! مهتاب بام این دوبرادر درآمده اینگونه دلربا‌شدن از تو برآمده در کوچه‌باغِ بحث شبی که قدم زدی تنها ز لفظِ آیه‌ی تطهیر دم زدی بر قلّه های قلب نَصاری علم زدی زیباترین مناظره ها را رقم زدی پس واجب است از هُنرت استفاده کرد باید فنون بحث شما را پیاده کرد ای خوش‌به‌حال هرکه درت را رها نکرد خود را کنار سفره ی بیگانه جا نکرد هنگام فقر غیر شما را صدا نکرد آن‌کس زُراره شد..،که به زر اعتنا نکرد ظرف مرا شکسته‌سبوی‌َت کُنی خوش است ما را به جبر جابرِ کوی‌َت کنی خوش است در صُلح آب و آتش ما جنگ نیست که آن دل که مبتلای تو شد تنگ نیست که ذاتی که جنس آینه شد سنگ نیست که هرکس کُمِیت عشق تو شد.،لنگ نیست که اهل قلم _به نون و قلم_ هست چاکرت ای هرچه شاعر است به قربان شاعرت باید برات گنبدی از زر درست کرد رو به مزار خاکی تو در درست کرد عطر نفیسی از گُل قمصر درست کرد پائین پایِ قبر تو منبر درست کرد صحن تو را شبیه گوهرشاد می کنیم خاک بقیع را حسن‌آباد می کنیم تو یاکریم زاده‌ی آسیب‌دیده ای در ابتدا به آخِرت غم رسیده ای دردی ز جنس خار مغیلان چشیده ای در اوج‌ کودکی چه عذابی کشیده ای سر نیزه ها کتاب خدا را گسیختند در پیش چشم تو سر جد تو ریختند صبح غرور تو به شبی ظالمانه خورد خواب عمیق تو لگدی بی بهانه خورد با دست زجر زلف سیاه تو شانه خورد همبازیِ سه‌ساله ی تو تازیانه خورد دیدی سرِ عمو سرِ سرنیزه آب شد دیدی طناب حرمله سهم رباب شد! مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
جریان نور پیداست در بدو جاده‌ی تو زد روی دست خورشید روی گشاده‌ی تو در کوره راه دنیا فانوس تو نشان شد پای نخیل توحید مهر تو نردبان شد ای تاجدار تقوا! اخلاص تو شعف داشت بر تخت پادشاهان نعلین تو شرف داشت گرچه به دید دشمن کم بود یاور تو صدها فرشته بودند در بین لشگر‌ تو دعوت به می نمی‌کرد بدخواه در حضورت گر می‌چشید قدری از باده‌ی طهورت آباد شد خرابه گل غنچه داد و خندید شد سرَّ مَن رَءایت تا سامرا تو را دید مشیِ زیارت تو در جامعه سیاسی‌ست واژه‌به‌واژه دیدیم ، دَرست علی‌شناسی‌ست لاهوتیان شنیدند فریاد سوزناکی تا عرش پر گشودی با جانماز خا‌کی بر چهره‌ی گدایان چشمان تو عطا کرد اعجاز دست‌هایت خاشاک را طلا کرد عبد العظیم یک عمر در راه تو فنا شد از فیض بی کرانت ری کربلای ما شد هرچند آخرش شد زهری وبالت آقا دستی نرفت سوی اهل و عیالت آقا پاهای خواهرت را در سلسه ندیدند نسوان خانه‌ات را با حرمله ندیدند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14