#سـردارقاســمسلیـمانے
GENERAL SOLEIMANY
#طـرحاستـورے🏛
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#نوڪرتمبتلاتھ💔
#بیـــو🌱
♡منازڪودڪےعآشقٺبودھاݥ
قبۏلݥنمآگࢪچھآلودھاݥ♡🥀✨
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شھیــدانہ🥀🌙
•
حرفهایِ #شہید_احمد_مشلب پیرامونِ حجاب :)🌱
.
+ توصیھ بہ خواهࢪان !
•
.
#حتماببینید✅
#شایدتلنگـر🙃❗️
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_هفتاد_و_هفت
❥••●❥●••❥
💠 مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان نگران او میدیدم.
هنوز نمیدانستم چه عکسی در موبایل آن تکفیری بوده و آنها بهخوبی میدانستند که ابوالفضل التماسم میکرد :«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری تهران، مجبور شدم ۶ ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت داریا.»
💠 و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را میگرفت که ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم میچرخید.
مادرش همین گوشه صحن، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمیبرد. رگبار گلوله همچنان شنیده میشد و فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود که اگر میشد صحن این حرم قتلگاه خانوادههایی میشد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده حضرت سکینه (علیهاالسلام) شده بودند.
💠 آب و غذای زیادی در کار نبود و از نیمههای شب، زمزمه کم آبی در حرم بلند شد. نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود، تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.
چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی میخواند که خواب سبکی چشمان خستهام را در آغوش کشید تا لحظهای که از آوای اذان حرم پلکم گشوده شد.
💠 هنوز میترسیدم که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم نماز میخواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.
خواست به سمتم بچرخد و نمیخواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم و او بیخبر از بیداریام با پلکهایم نجوا کرد :«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمیتونم تحمل کنم...»
💠 پشت همین پلکهای بسته، زیر سرانگشت عشقش تمام تارهای دلم به لرزه افتاده و میترسیدم نغمه احساسم را بشنود که صدایش را بلندتر کرد :«خواهرم!»
نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد و او دوباره با مهربانی صدایم زد :«خواهرم، نمازه!»
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_هفتاد_و_هشت
❥••●❥●••❥
💠 مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند.
از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را میدیدم و این خلوت حالش را بههم ریخته بود که آشفته از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد.
💠 تا وضوخانه دنبالمان آمد، با چشمانش دورم میگشت مبدا غریبهای تعقیبم کند و تحمل این چشمها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف میکشیدم مبادا عطر عشقش مستم کند.
آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلولهای که تن و بدن مردم را میلرزاند.
💠 مصطفی لحظهای نمینشست، هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم :«زینب جان! نمیترسی که؟»
و مگر میشد نترسم که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانوادهها تمام شد.
💠 دست مدافعان خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید. ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بیمعطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد.
حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم.
💠 با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچههای داریا مقتل مردم شده است. آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود.
مصطفی خیابانها را به سرعت طی میکرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد. دستههای ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلمبرداری میکردند...
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
#پروفآیڶطورے🖼✨
#دخترونھ🌸
|.•🌿🎨 :)''
:•
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#پروفآیڶطورے🖼✨
#پسرونھ📿💣
|.•🌿🎨 :)''
:•
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا غلط کردم...
محࢪمت رو ازمون نگیࢪ
خیلے توے ماه ࢪمضون ادب شدیم اࢪباب
میدونم بࢪاے بدیمون کافے نیست...
اما حسین جان
بہ خودت قسم دق میکنیم اگه امسال محرم نتونم استفاده کنم...
به مادࢪت زهࢪاۜ قسم میمیرم اگہ اࢪبعین جا بمونم...
#حرفدلیهنوکࢪ
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|💛|
•◇ #ٺلنگـرانہ◇•
ما قطـعہ شـهدا رو
واسہ لایو و سلفے و پست خواستیم..!
ڪاش یڪ بار نگاه بہ قبرها میڪردیم
یڪم ازتاریخ تولد و شهادتها
خجالت میڪشیدیم💔...|
#حواسمونهسٺ؟!(:🌱
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
|💛| •◇ #ٺلنگـرانہ◇• ما قطـعہ شـهدا رو واسہ لایو و سلفے و پست خواستیم..! ڪاش یڪ بار نگاه بہ قبرها
میگفت :
من اون کسیُ که بین مردم جا انداخت
دخترا شهید نمیشنُ حلال نمیکنم🥀
#تبآه ..
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#یااباعبدالله💛🍃
یگانهـ ڪَردۍاَش زِ جَهـانو جَھـانیان
هَردِل ڪھ گَشٺـْ بٰا ٺو دَمیٖ آشِنٰا حُسِینْ
#شبتونحسینے☔️🌙
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💌قاطعوبےرحم!
#پیاممعنوے✨
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#بیــو🌙🐾
[ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا
اے پروردگار من، مرا تنها وامگذار🌱...]
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#شھیدانہ🥀✨
"ڪسےڪہاهݪ
دنیانیسٺ!
"فقطباشهادٺ
آراممےگیرد...♡
|...شهیداحمدمهنہ...|
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
سلام رفقآیِ امامرضایی 🌱
انشالله که حالِ دلتون تو این دههی دلنواز قشنگ باشه و هر روزِ روز عطر گلاب کاشیای صحن بپیچه تو مشامتون🪁
دوستآن [ #چالش💌 ] داریم واستون!
از نوعِ قشنگ و مفیدش!
🌱چالش ما به این صورته که شما به عشق امامرضا و برای امامرضا یکسری دلنوشته مینویسین از زبونِ دل خودتون.
متنارو داخل چنل قرار میدیم و هرکدوم ڪہ رأی بیشتری آورد برندست!
باید رفیقاتونو بیارید تو چنل تا حدالامکان راے بدن به متن شما!
جوایز به نفراتِ اول تا.... داده میشه
به این صورت ڪہ:
{ نفر اول:۱۰هـزارتوماݩ
نفر دوم:۵هـزارتوماݩ
نفر سوم:۳هـزارتوماݩ
💚 }
پس لطفا تو چالشمون شرکت کنید و حتی اگه کوچیکترین دلنوشتهای دارین و آرزویی بنویسیدش برای آقا.
میرسه به دستشون.
با استقبال شما چالشا بیشتر میشه🌸
منتظر دلنوشته هاتونیم تا روز ...
متنای خودتونو بفرستین به لینک ناشناس و اسم و فامیل خودتون{یااسمرفیقشهیدتون} رو زیرش بزنید^^
@ایدی تون هم بدید😄
دوستاتونو دعوت کنیدددد به چالش
تعداد نره بالا اجرا نمیشه ها!
اینجابراموݩبفرستین☺️👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/930089120
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
|•♡ #یاڪریم_ابن_ڪریم ♡•| مثل طاووس ڪہ پرش قسمت ڪرڪس نشود بردن نام حسن قسمت هر ڪس نشود... #دوشنبہه
+ حیفازشماکه
همچومنینوکرتشده
شایدهمیننشانهای
ازغربتشماست...!
#دوشنبههاےامامحسنے💔
🌱🦋•.•
تَمـامِهَفتـہاَگَریـاحُسِیݩمےگویَم
دوشَنبـہهازِلَبَمیاحَسَݩنمےاُفٺَد..:)
#دوشنبہهاےامامحسنے💛🥀
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3