eitaa logo
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
1.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
707 ویدیو
59 فایل
دلشڪستہ‌ےعاشق💔 براےپرواز🕊🍃 نیازےبہ‌بال‌ندارد...❤ •{شهیدآوینے}• 🌿¦•گـوش‌جآن↓ https://harfeto.timefriend.net/16083617568802 🍃¦•ارتباط‌بامـا↓ 🌸•| @H_I_C_H 🌙¦•ازشرایطموݩ‌بخونین↓ 🌸•| @sharayet_mashgh_eshgh_313 تودعوت‌شده‌ۍشھدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
‌↫بسمِ‌ربِ‌کریمہ‌اهل‌بیت‌؏♥️↬
چه‌چیزآرامش‌ماراازبین‌میبرد؟ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
↯😓♥️↯ درروزدخٺرامسال‌جآےمحبّت پدرانہ‌ بین‌خانواده‌شہداخالی اسٺ‌:( ڪہ‌خودهم‌منتقم‌خون شہدایمآن‌بود👊🏻 هم‌پشت‌وپناه‌خانواده‌شـہدا( : 🌈 🌿 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
#دختر‌کھ‌باشے... مطالعھ شود☺️🌸 دخترخانم هاے ڪانال روزتون خیلے خیلے مبارڪ باشھ... °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ
- بوسھ‌پیامبر بر‌دست‌ِدخترش‌را ، هرگز‌نبایدحمل‌بر‌یک‌معناۍ‌عاطفی‌کرد .. نھ! این‌یک‌معناۍ‌دیگریست؛ نگرش‌اسلام‌بھ‌زن‌است 🎈 』
آقا‌پسراےکانال شایدهیچ‌روزےتوےتقویم‌به‌نامتون‌نباشه ولے... ازنظرمن روزےکه‌پاےامنیت‌وعقیده‌واعتقادوسط‌باشه اون‌روز،روزپسره♥️🙏🏻✨ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
: دختران عزیزم!مطالعه،تحقیق،ورود به مسائل روز و اهتمام به کارهای دینی،جزو وظایف مسلمی است که زنان بایدخود را موظف به انجام آنها بدانند. همه جای دین اسلام و بگردین پر از احساس خوب و احترام به شماست پس ارزش خودتون و بیشتر بدونید و پاتون بذارید تو دل جهاد در راه علم و به همه ثابت کنید شما فرزندان، خواهران، همسران، مادران و انسان های موفقی هستید شما می تونید با همه ی مسءولیت های بزرگتون و وظایفتون منبع اقتدار علمی کشورمون باشید شما ثابت کنید همچون تمامی زنانی که در تاریخ ثابت کردن دختران یعنی مخلوقات خارق العاده و اما ظریف و لطیف خداوند بذارید در سالیان بعد بگویند اقتدار علمی و شکوفایی آن را از دختران این سرزمین به ارمغان داریم ما از داشتن شما به خود می بالیم :-) شما بهترین هستید ♥️✨ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|وِلادَت حَضرتِ‌مَعصومه(س) مُبارَڪ باشه❤️🖐🏼|
|روزِ دُختر مُبارڪ باشه🌸🧕🏻|
دخترا واقعا خوب بچه هایی هستن!😍😍😍 لطـف🌱 و نوازشگـری تو وجـودشـونه! محبت بارون🌧 می‌کنن اطرافشون رو! بعد اینکه، خیلی خیلی فعاااااااااالن!☺️ نسبت به پسرا تلاش شون👣 بیشتـره! اهـل انـس🦋 و دوستـی هـم هستـن... صمیمیت شون آدمـو آروم❣ می‌کنه... بعد اصـلا بـودن شـون باعث برکـته!🌾 انگار خوبی‌ها🌻 رو به توان می‌رسونه! پاکیـزگی هم که براشـون خط قرمزه‼️ همـه چی بایـد تمیـز🚿 باشـه و مرتـب! امام صادق میگه دخترا🎀 اینجوری‌‌ان؛ 💌 خیلی نگاه نابیه! خیلـــ♡♡♡ـــے!... °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❥••●❥●••❥ 💠 ساکت بودم و از نفس زدن‌هایم وحشتم را حس می‌کرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و عاشقانه حرف حرم را وسط کشید :«زینب جان! همونطور که اونجا تو پناه حضرت سکینه (علیهاالسلام) بودی، مطمئن باش اینجام حضرت زینب (علیهاالسلام) خودش حمایتت می‌کنه!» صورتم به طرف صورتش مانده و نگاهم تا حرم کشیده شد و قلبم تحمل اینهمه وحشت را نداشت که معصومانه به گریه افتادم. 💠 تازه نبض نگرانی نگاه مصطفی در تمام این شش ماه زیر انگشت احساسم آمده و حس می‌کردم به هوای من چه وحشتی را تحمل می‌کرد که هر روز تارهای سفید روی شقیقه‌اش بیشتر می‌شد و خط پیشانی‌اش عمیق‌تر. دوباره طنین عشق سحرگاهی امروزش در گوشم نشست و بی‌اختیار دلم برای لحن گرمش تنگ شد تا لحظه‌ای که به اتاق برگشتیم و اولین صوتی که شنیدم صدای مردانه او بود :«تکلیف حرم سیده سکینه چی میشه؟» 💠 انگار به همین چند لحظه که چشمانم را ندیده بود، دلتنگی نفسش را گرفته و طاقتش تمام شده بود که رو به ابوالفضل سوالش را پرسید و قلب نگاهش برای چشمان خیسم من می‌تپید. ابوالفضل هم دلش برای حرم داریا می‌لرزید که همان پاشنه در روی زمین نشست و نجوا کرد :«فعلاً که کنترل داریا با نیروهای ارتش!» و این خوش‌خبری ابوالفضل چند روز بیشتر دوام نیاورد و اینبار نه فقط تکفیری‌های داخل شهر که رفقای مصطفی از داریا خبر دادند ارتش آزاد با تانک وارد شهر شده است. 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست ارتش آزاد افتاده و آن‌ها پیکرش را به لوله تانک بسته و در شهر چرخانده بودند. از هجوم وحشیانه ارتش آزاد، بیشتر مردم داریا تلاش می‌کردند از شهر فرار کنند و سقوط شهرک‌های اطراف داریا، پای فرار همه را بسته بود. 💠 محله‌های مختلف دمشق هر روز از موج انفجار می‌لرزید و مصطفی به عشق دفاع از حرم حضرت زینب (علیهاالسلام) جذب گروه‌های مقاومت مردمی زینبیه شده بود. دو ماه از اقامت‌مان در زینبیه می‌گذشت و دیگر به زندگی زیر سایه ترس و ترور عادت کرده بودیم، مادر مصطفی تنها همدم روزهای تنهایی‌ام در این خانه بود تا شب که مصطفی و ابوالفضل برمی‌گشتند و نگاه مصطفی پشت پرده‌ای از خستگی هر شب گرم‌تر به رویم سلام می‌کرد. 💠 شب عید قربان مادرش با آرد و روغن و شکر، شیرینی ساده‌ای پخته بود تا در تب شب‌های ملتهب زینبیه، خنکای عید حال‌مان را خوش کند. ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 •❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖• @mashgh_eshgh_313💖