eitaa logo
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
706 ویدیو
59 فایل
دلشڪستہ‌ےعاشق💔 براےپرواز🕊🍃 نیازےبہ‌بال‌ندارد...❤ •{شهیدآوینے}• 🌿¦•گـوش‌جآن↓ https://harfeto.timefriend.net/16083617568802 🍃¦•ارتباط‌بامـا↓ 🌸•| @H_I_C_H 🌙¦•ازشرایطموݩ‌بخونین↓ 🌸•| @sharayet_mashgh_eshgh_313 تودعوت‌شده‌ۍشھدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❥••●❥●••❥ 💠 دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندان‌هایم زیر انگشتان درشتش خرد می‌شد و با چشمان وحشتزده‌ام دیدم خنجرش را به سمت صورتم می‌آورد که نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلی‌ام را صدا می‌زند :«زینب!» احساس می‌کردم فرشته مرگ به سراغم آمده که در این غربتکده کسی نام مرا نمی‌دانست و نمی‌دانستم فرشته نجاتم سر رسیده که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد :«زینب!» 💠 قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این قتلگاه تنها نگاه‌مان می‌کرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند و مچ این قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد. دستان وحشی‌اش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید :«این رافضی واسه ایرانی‌ها جاسوسی می‌کنه!» 💠 با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد و در سکوت برگزاری نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید :«کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه می‌شدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس می‌کردم. یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربی‌اش چنگ زد و دیگر نمی‌دیدم چطور او را با قدرت می‌کشد تا از من دورش کند که از هجوم وحشت بین من و مرگ فاصله‌ای نبود و می‌شنیدم همچنان نعره می‌زند که خون این رافضی حلال است. 💠 از پرده بیرون رفتند و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را می‌شنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش می‌کرد :«هنوز این شهر انقدر بی‌صاحب نشده که تو فتوا بدی!» سایه دستش را دیدم که به شانه‌اش کوبید تا از پرده دورش کند و من هنوز باور نمی‌کردم زنده مانده‌ام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد. ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 •❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖• @mashgh_eshgh_313💖
❥••●❥●••❥ چشمان روشنش شبیه لحظات طلوع آفتاب به طلایی می‌زد و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ می‌درخشید و نمی‌دانستم اسمم را از کجا می‌داند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس می‌لرزیدم و او حیرت‌زده نگاهم می‌کرد. تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم می‌تپید و می‌ترسید کسی قصد جانم را کند که همانجا ایستاد و با صدایی که به نرمی می‌لرزید، سوال کرد :«شما ایرانی هستید؟» 💠 زبانم طوری بند آمده بود که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش می‌کردم نجاتم دهد و حرف دلم را شنید که با لحنی مردانه دلم را قرص کرد :«من اینجام، نترسید!» هنوز نمی‌فهمید این دختر غریبه در این معرکه چه می‌کند و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمی‌توانستم کلامی بگویم که سعد آمد. با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید :«چی می‌خوای؟» در برابر چشمان سعد که از غیرت شعله می‌کشید، به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد و اینبار سعد بی‌رحمانه پرخاش کرد :«چه غلطی می‌کنی اینجا؟» 💠 پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینه‌اش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن مسجد فریاد کشید :«بی‌پدر اینجا چه غلطی می‌کنی؟» نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او می‌دانست چه بلایی دورم پرسه می‌زند که با هر دو دستش دستان سعد را گرفت، او را داخل پرده کشید و با صدایی که می‌خواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند :«وهابی‌ها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!» 💠 سعد نمی‌فهمید او چه می‌گوید و من میان گریه ضجه زدم :«همونی که عصر رفتیم در خونه‌اش، اینجا بود! می‌خواست سرم رو ببُره...» و او می‌دید برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیده‌ام رو به سعد هشدار داد :«باید از اینجا برید، تاخونش رو نریزن آروم نمی‌گیرن!» دستان سعد سُست شده بود، همه بدنش می‌لرزید و دیگر رجزی برای خواندن نداشت که به لکنت افتاد :«من تو این شهر کسی رو نمیشناسم! کجا برم؟» و او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود که با آرامشش پناه‌مان داد :«من اهل اینجا نیستم، اهل دمشقم. هفته پیش برا دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزاده‌ام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. می‌برمتون خونه برادرم!»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 •❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖• @mashgh_eshgh_313💖
46.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛🦋°• خِیلیآ‌مےڪُشَݩ‌بھ‌اِسمِ‌دیـݩ... توےدُنیـاخُدایآڪےبہ‌ڪیھ؟! ایـݩ‌وَسَط‌،تاهَمیشہ‌مُتَّحِدَݩ🤝 اُمَّٺے‌ڪھ‌کِٺابِشـوڹ‌یِڪیہ¹...📖📿 ~| ⚡️ ~| 📽 ~| 🎤 ~| ✅ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
4_5904538377876670047.mp3
12.73M
💛🦋°• 🎼 مَعݩــےِ‌اِتِّحـادیَعنے‌ایـݧ تآاَبَـدیِڪ¹کِٺـاب‌ویِڪ¹اُمَّټ✊🏻💛 ~| ⚡️ ~| 🎤 ~| ✅ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 😊🌻 حرف های امام زمان به مردم💕 پیشنهاد میدم گوشش کنید😔 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🤞 من عاشـقے را از خــدا یاد گرفتـم همـان لحظـه که گفـت صدبـار اگـر توبه شکستـے بازآ♥️ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
.. .. [گُفت که: بسیجے هاےِ خمینے و خامنه‌اے را براےِ حلِّ سخت ترین مشڪلات عالم آفریده اند . . .♥️] .. .. 🌱• ✌️🏻• °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . یه‌ حَرفایی‌ میگن‌ یه‌ عده ڪه بَدجوری ‌دݪم‌ می‌لرزه تنِ بدونِ سر تو تابوت یڪی بگه چِقدر می‌ارزه.. . .. °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
حرف‌قشنگ🌿 • - دلم‌برات‌میسوزه +چرا؟!! - چون‌برات‌شهادت‌مینویسم با‌گناهات‌خط‌میزنے....シ . 🌱 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
{🌍♥️🌿} «ڪجا دیدے جهانۍ را بھ این آشفته احوالے؟» :) اینَ‌صاحِبُنآ؟💙 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
~|🌙|~… … .. . ••{یہ طورۍ زندگــے ڪـݩ ڪه اگه تۅ بیخیالِ شدۍ بیخیالِ تو نشه...🌸✌️🏻}•• °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🐾🌱|•. روزےام‌ڪُݩ‌سَحَرۍ‌گـوشھ‌ے‌بِینُ‌الحَرَمِیݩ هَـوَښـےجُزسَفَرِڪَربُـبَلانیـسٺ‌مَـرآ...(: 🌸☔️ 🌙🥀 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بِسمِ رَبِّ الشَهرَ الرَمَضان🌹🍃
•|📜♥️|• •| 🌙~ اللهمّ‌اجْعَل‌سَعْیی‌فیهِ‌مَشْکوراًوذَنْبی‌فیهِ‌مَغْفوراً وعَملی‌فیهِ‌مَقْبولاًوعَیْبی‌فیهِ‌مَسْتوراًیاأسْمَعِ السّامعین.  خدایاقرار بده‌کوشش‌مرادراین‌ماه‌قدردانـى‌شده وگناه‌مرادراین‌ماه‌آمرزیده‌وکردارم‌رادرآن‌مورد قبول‌وعیب‌مرادرآن‌پوشیده‌اى‌شنواترین‌شنوایان. °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
امام خمینی (‌ره) : «ما همواره در کنار ملت فلسطین خواهیم بود.» Imam Khomeini We always provide funding alongside the Palestinian people."   °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌱 +خدآ‌ چـه ‌دلبرونـه میگه: ولآتحزن اِن‌َّالله‌مـعنــٰا :)🌱 -غمگین ‌نشو‌ من ‌کنارتمـ🙃💛 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
✨♥️ عَطَش و ساقے و روضہ هَمہ یِڪ جا جَمع‌اَند حــــــــَرَمِ یار چِقَدر دَر رَمِضـان مـی‌چَسبَد💙🌿... °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
♥️🕊•| 💜 |تَسکین‌مے‌دَهم‌قَلب‌زیارَت‌نرفتھ‌ام‌را..😔 وبگو چگونه‌بے"طُ" نگیرد دلم..!؟| 💙 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌱 عجݪ علۍ ظهور شمـا اوج‌حاجاٺ ماسټ💛 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بانوی چادری😊 تو خود حرم زینبی( س) و چادر سیاهت مدافع حرم... 💫اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
میدونید مخفف چیست؟؟؟؟؟؟ 🤔🤔🤔 "چهره آسمانی دختر رسول خدا"🌸 😍🌷😍 السلام علیک یافاطمة الزهرا«سلام الله علیها» 🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃 💠السلام علیکِ یامولاتی، یافاطمة الزهرا (صلوات الله علیها) 🤚🏻 🌷👇🏻🌷 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
تصور کنید......👓 صداها باهم دیگر قاطی شده.... صدای کسی که میگوید : مهمات تمام شده.....💣 خیلی تلفات داریم.......🕯⏳ صدا هایی که بلند است( الله اکبر) صدای رجز های عربی .....📢 صدای تانک ها و گلوله ها....🚨 صدای عراقی های تکفیری که شادی میکردن💔..... چندتا از بچه هارا اسیر کرده بودند.....🥀 پناه گرفتند.....🕳 وصیت نامه می نویسند ......📝 صدایی که با بغض نوشته اش را میخواند :🎙 شرمنده مادر بی خبر آمدم . اخه نمیخواستم نگران باشی....💔 شرمنده خانوم تو را با بچه ها تنها گذاشتم......🖤 صدای برخورد گلوله و ترکش......🔫💣 بعد هم بوی خون و شهادت و باروت......⚰️🥀 سال ها گذشت.....🕰 مادر .....👵🏻 با گریه تعریف کرد: پسرم اگه دوباره دنیا بیاد... میفرستمش بره... اگه نره کی سرباز امام زمان باشه؟ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3