eitaa logo
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
706 ویدیو
59 فایل
دلشڪستہ‌ےعاشق💔 براےپرواز🕊🍃 نیازےبہ‌بال‌ندارد...❤ •{شهیدآوینے}• 🌿¦•گـوش‌جآن↓ https://harfeto.timefriend.net/16083617568802 🍃¦•ارتباط‌بامـا↓ 🌸•| @H_I_C_H 🌙¦•ازشرایطموݩ‌بخونین↓ 🌸•| @sharayet_mashgh_eshgh_313 تودعوت‌شده‌ۍشھدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
. . °●|تُ♡ رفتـ[🚶🏻]ـے و مدافع حرم شدے●° °●مَـ{🙋🏻}ـن ماندَم و مُدافعِ حَریم شُدم💪🏻●° |💞🍃 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#حدیث{🌸✨} 🌹امیرالمؤمنین علیه السلام 🔰کسی که بر مرکب صبر و شکیبایی سوار شود، به میدان پیروزی پای می نهد. 📙کنزالفوائد، ص58 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💌🍃 وارث مُلک تبسم، کاظم است عشق عالمتاب هفتم، کاظم است آفرینش، سوره ای از مهر او بر لب هستی، تبسّم کاظم است 🌸ولادت با سعادت امام هفتم شیعیان، امام موسی کاظم (علیه السلام) مبارک باد. °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#رفیقانه{🌹💕} •|بعداز خدا عاشق اون بنده شم که اومد توی زندگیم و آسمون دلمو خدایی کرد|• {♥️} °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#شهیدانه{💚✨} میان‌رمل‌هاے‌فکہ یاگوشه‌اےاز‌بقیعِ‌شرهانےرابگردید شایدعشق‌را|♥️ میان‌استخوان‌ها و‌پلاڪ‌هاپیدا‌کردید|🍃 ما‌که‌این‌شهررا هرکجاراکه‌بگویےگشتیم اثرے‌ازعشق‌نبود...🌸 ══════°✦ ❃ ✦°══════ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
『♡』 به ♥️ڪه وصل شوی، آرامش وجودت را فرامیگيرد! نه به ‌راحتی می‌رنجی، و نه به ‌آسانی می‌رنجانی! ، سهم دل‌هايی استـ، ڪه به سَمت ← ..✨❤️ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|✨| همہ گفتتـد:‌شـهـداشرمنده ایم ‌خیلـےهاشنیدند:‌شـهـداشرمنده ایم خیلـےهانوشتند:شـهـداشرمنده ایم خیلـےهادیدند:‌شـهـداشرمنده ایم هـمـه هـمـه شرمنده ایـم!! ‌امـا نمےدانم چنـد نفـر سعے دارن از این شرمنـدگـے خارج بشن...🍃 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
سلام‌دوستان،وقت‌بخیر🌱 بہ یڪ ادمین فعـال،خوش‌سلیقہ،باتجربه و خانم نیازمندیم! بہ آیدے زیر مراجعه کنید👇 @khademozzahra
عاقبٺ☝️| یڪ شب میانِ‌صحنتان گم میشوم🍃 بیخیال✨ طعنہ ها و حرف‌مَردم میشوم| ❤️یڪ سلامے✋ میدهم همراه با اشکےروان😢 منتظر بهر🌸| جواب و یڪ علیڪم میشوم✨ #رضا_قاسمے✍ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌷🍃🌷 ☺️ اونــےِ ڪہ 😉 مـارو بـہ برسونه😍 بقیش بـازیــہ.... ♥️ 🌷 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
. . . 🌸🍃•° 📽ــسـ_اول: -حسين😍 ☺️+ اوهوم -امير علي😉 😄+ آرہ!  -سبحان🤔 😌+ اممم...آرہ!  -هادي چي ؟ هادي؟🙂 😊+ اينم قشنگہ! -چيزہ... ببين اينم علامت زدما ، محمد امين؟🙃 😃+ اينم خوبہ! زن ڪتاب را مي اندازد.📓😐 -اي بابا!. .🤨 من كہ نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدي!😐 بگو ڪدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگہ!!😖 مرد ميخندد و با شيطنت نگاہ ميكند:😅°•😊•°😜 +اسم حالا مهم نيست...(مڪث🔆). مهم اينہ كہ قيافش بہ من ميرہ!😎 -چۍ❓چۍگفتۍ❓😡 صبر ڪن بيينم چي گفتي❓😒 +ڪپي من ميشہ! ... حالا ببين😝😅 زن كہ سعي ميكند قيافہ ي جدي خودش را حفظ كردہ🤨 و زير خندہ نزند🙊، ڪتاب را سمت ديگر مبل سر ميدهد🍃 و رويش را بہ حالت قهر برميگرداند! 😕️😒 مرد با مهرباني مي خندد. .☺️😅 -حالا مي بينيم ديگہ ڪي ميبَرہ! 😇😍 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
#شهیدیعنۍ. . . 🌸🍃•° #ســـکـــانــ📽ــسـ_اول: -حسين😍 ☺️+ اوهوم -امير علي😉 😄+ آرہ!  -سبحان🤔 😌+ اممم..
📽ـسـ_دوم : زن آهستہ ڪنار تابوت زانو ميزند. 😔 نوزاد را روي سينہ ي بابا مي گزارد💔. -تو بُردي🙂. . .راستي😔✋🏼 . . . حسين❓ امير علي❓سبحان❓هادي❓ محمد امين❓ نگفتي اسمشو چي بزارم. .🖤😭 || 💜 || || 💛 || °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗🍃 🌷🍁|• .... 8⃣6⃣ |‌ [ یه الف بچه ] با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... چرا نمیری؟ ... توی مراسم مادربزرگت که خوب با محمد مهدی ... خاله خان باجی شده بودی ... نمی دونستم چی باید بگم ... می خواستم حرمت پدرم رو حفظ کنم ... و از طرفی هم نمی خواستم بفهمه از ماجرا با خبر شدم ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... جواب من رو بده ... این قیافه ها رو واسه کسی بگیر که خریدارش باشه ... همون طور که سرم پایین بود ... گوشه لبم رو با دندون گرفتم... خدایا ... حالا چی کار کنم ... من پا رو دلم گذاشتم به حرمت پدرم ... اما حالا ... یهو حالت نگاهش عوض شد ... - تو از ماجرای بین من و اون خبر داری ... برق از سرم پرید ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... من صد تای تو رو می خورم و استخوان شون رو تف می کنم ... فکر کردی توی یه الف بچه که مثل کف دستم می شناسمت .... می تونی چیزی رو از من مخفی کنی؟ ... اون محمد عوضی ... ماجرا رو بهت گفته؟ ...ـ با شنیدن اسم دایی محمد ... یهو بهم ریختم ... نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت ... وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می زنن دعواشون کرد ... که ماجرای 20 سال پیش رو باز نکنید ... مخصوصا اگر به گوش خانم آقا محمد مهدی برسه ... خیلی ناراحت میشه ... تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... دیدم همه چیز رو لو دادم ... اعصابم حسابی خورد شد ... سرم رو انداختم پایین... چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ... هیچ وقت ... احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه ... حالا ... الحق که هنوز بچه ای ... پاشو برو توی اتاقت ... لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی... ترجیح میدم بمیرم ولی از تو یکی، کمک نگیرم ... .ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💗🍃 🌷🍁|• .... 9⃣6⃣|‌ [ مثل کف دست ] برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته ... دیشب رو اصلا نخوابیده بودم ... صبح هم که رفته بودم دعای ندبه ... بعد از دعا ... سه نفره کل مسجد رو تمییز کرده بودیم ... استکان ها رو شسته بودیم و ... اما این خستگی متفاوت بود ... روحم خسته بود و درد می کرد ... اولین بار بود که چنین حسی به سراغم می اومد ... - اگر من رو اینقدر خوب می شناسی ... اینقدر خوب که تونستی توی یه حرکت ... همه چیز رو از زیر زبونم بکشی... پس چرا این طوری در موردم فکر می کنی و حرف میزنی؟ ... من چه بدی ای کردم؟ ... من که حتی برای حفظ حرمتت ... بی اختیار، اشک از چشمم فرو می ریخت ... پتو رو کشیدم روی صورتم ... هر چند سعید توی اتاق نبود ... خدایا ... بازم خودمم و خودت ... دلم گرفته ... خیلی ... تازه خوابم برده بود ... که با سر و صدای سعید از خواب پریدم... از عمد ... چنان زمین و زمان و ... در تخته رو بهم می کوبید ... که از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد ... اذیت کردن من ... کار همیشه اش بود ... سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم ... و نگاهش کردم... چیه؟ ... مشکلی داری؟ ... ساعت 10 صبح که وقت خواب نیست ... می خواستی دیشب بخوابی ... چند لحظه همین طور عادی بهش نگاه کردم ... و دوباره سرم رو کردم زیر پتو ... من همبازی این رفتار زشتت نمیشم ... کاش به جای چیزهای اشتباه بابا ... کارهای خوبش رو یاد می گرفتی ... این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم ... - خدایا ... همه این بدی هاشون ... به خوبی و رفاقت مون در... شب ... مامان می خواست میز رو بچینه ... عین همیشه رفتم توی آشپزخونه کمک ... در کابینت رو باز کردم ... بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم .. تا بلند شدم و چرخیدم ... محکم خوردم به الهام ... با ضرب، پرت شد روی زمین ... و محکم خورد به صندلی ... . ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💗🍃 🌷🍁|• .... 7⃣6⃣ |‌ [ رقیب] آقا محمدمهدی ... که همه آقا مهدی صداش می کردن ... از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده ... یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده ... دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ ... و بعد خواستگاری پدرم ... و چرخش روزگار ... وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن ... محمدمهدی توی بیمارستان، مجروح بوده ... و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده ... حالش که بهتر میشه ... با هزار سلام و صلوات بهش خبر میگن ... آسیه خانم عروس شد و عقد کرد ... و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه ... اما این بار ... نه از جراحت و مجروحیت ... به خاطر تب 40 درجه ... داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به 20 سال ... برای پدرم تموم شده باشه ... و همین مساله باعث شده بود ... ما هرگز حتیاز وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم ... نمی دونم آقا مهدی ... چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود... آدمی که با احدی رودربایستی نداشت ... و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران ... همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد ... نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده ... اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد ... چه برسه به اینکه واقعا برم ... اما... از دعای ندبه که برگشتم ... تازه داشت صبحانه می خورد ... رفتم نشستم سر میز ... هر چند ته دلم غوغایی بود ... اگر این بار آقا مهدی زنگ زد ... گوشی رو بدید به خودم ... خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم ... جدی؟ ... واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ ... از تو بعیده ... یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا ... لبخند تلخی زدم ... تا حالا از من دروغ شنیدید؟ ... شهدا بخوان ... خودشون، من رو می برن ... . .ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#حسینـ_جانـ💚 دلمــ{💔} از فرطِ گُنَـہ تنگ و پُر از تاریکے استـ ... دلمـ از سمتِ شُمـٰا اِذنِ حَرَمــ میخواهـَد😔✋ #من_را_بطلب✨ #سخت_تو_را_محتاجم✨ #شبتون_حسینی{🌙💔} °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌱 بهانه است، دلم تمام روزها برای تو شعر می‌شود جمعه بهانه است، تو اگر نباشی، خیالت اگر نباشد، و دستت را بر سر روزها نکشی تمام هفته هیچ چراغی روشن نمی شود...♡ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|♥️| من شمعـم،‌مۍسـوزم تـاراه را روشـن ڪنم،‌تنهـا از تـو مۍخـواهم ڪه وجود مـرا تباه نڪنۍ واجـازه دهۍتـاآخـربسوزم و خاڪـسترۍاز وجودم باقـۍبمانـد...🍃 🕊.| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌈✨ |• آرزویتـــ را برآورده میکند •| |• آن خــ🌟ــدایے ڪــہ •| |• آســمانــ را براے خندانــ😊ــدن •| |• گلــ🌸ــے میگریاند •| °•|مشق عشـــ♥️ـــق|•°√ @mashgh_eshgh_313
🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨ °•[والیـــ🌙ــپر]•° #کربلا♥️ #محرمـ▪️ @mashgh_eshgh_313 🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨
•.•.• ڪاش مےشد... سینہ ام را... پر ڪنم از عشق تو... آنقدر لبریز... ڪہ از لب هاے من... نام تو تنہا شود جارے... فقط...🍃 #‌اللہم_‌عجل_‌الولیڪ_الفرج❤️✨ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#ریحانه💓🍃 چرا عاشـ😍ـق خدا نباشم؟! وقتے ڪہ بہ من گفتــ تو ریحانہ ے خلقتـــ منــی🙋❤️ فَاِنَّ المَرأَةَ رَیحانهُ من ‌هم‌ ریحانه ی خدامـــــ😍🙋 #پروفایل_دخترونه 🌸 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
در بیمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خیلی متفاوت است به یک نفر سوپ ، چلوکباب و دسر می دهند و به کسی دیگه فقط سوپ می دهند و به یک نفر حتی سوپ هم نمی دهند و می گویند که فقط آب بخور . به یک کسی می گویند که حتی آب هم نخور و با سرم تغذیه میشود. جالب است که هیچ کدام از این بیمارها اعتراض ندارند زیرا آنها پذیرفته اند که کسی که این تشخیص ها را داده است طبیب است و آن کسی که طبیب است حکیم است . پس اگر خدا به یک کسی کم داده یا زیاد داده ، شما گله و شکوه نکنید که چرا به او بیشتر داده ای و به من کمتر داده ای تمام کارهای خـــ♡ــــدا روی حساب و حکمت است 👌🌺🍃 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ═══✼🍃🌹🍃✼══ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌤 یک‌گوشه‌نشسته‌ایم‌ودلتنگ‌تواییم من،عشق،خدا،عقربه‌هاے‌ساعت... 💙 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3