eitaa logo
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
706 ویدیو
59 فایل
دلشڪستہ‌ےعاشق💔 براےپرواز🕊🍃 نیازےبہ‌بال‌ندارد...❤ •{شهیدآوینے}• 🌿¦•گـوش‌جآن↓ https://harfeto.timefriend.net/16083617568802 🍃¦•ارتباط‌بامـا↓ 🌸•| @H_I_C_H 🌙¦•ازشرایطموݩ‌بخونین↓ 🌸•| @sharayet_mashgh_eshgh_313 تودعوت‌شده‌ۍشھدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️یـا ابٰاعَبْدالله (ع) دوستٺ دارم من اے! "در جِسم عالم جان" حســین... آذرے میخوانمٺ : "جانیم سنہ قربان حســین" 😭💔 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
{💡} 🗣•|حاج‌قـاسم‌سلیمانے: [ باید بہ این بلوغ برسیم ڪہ دیگر نباید دیده شویمـ ؛ آن ڪسے ڪہ باید ببیند مےبینـد ! ] °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
ڪاش وَسواس بِگیـرَم شَبــ و روزَم هَمہ این باشَد و باشَد.... ڪِہ مَـبادآ ز مَن و ڪَرده ۍ مَن.... دِلبـَر مَن غُصِّه بِگیرد.... و زبـانَم لال بَراۍ گُنَـهَـم اشڪـ بِریزَد.... ✨ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
✨ تا قلب من از غم تو ردّے دارد دریاچہ ے اشڪ جزر و مدّے دارد جان مےدهم آخر از حَرَمٺ صبر من حدّے دارد 💔 ✋🏻 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
.•.•.•.•.•. 🍃 دردلَم‌بازهواییست‌ڪہ‌طوفانیہ‌توستــ {: ❤️ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بسمــ رب الحسیـــ❤️ـــنــ :) ......
|•°پســ زمیـــ🍃ـــنہ °•| #صورتے °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#ریحانہ{🌸🍃} بانـوسرٺ رابالابگیر|| ٺۅ صاحبِ|🌱| نورانے تریـݩ|✨| سیــاهےِ|| جهانے...|✌️| وچہ زیبـاست|🌈| این تاجِ|👑| بندگے اٺ...|💕| #ارث‌مادرے💚 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌸🍃 خرماگرفته بود دستش به تڪ تڪ‌بچه ها تعارف میڪرد :) +گفتم:مرسی -گفت:چی گفتے؟!🙁 +گفتم:مرسے ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے... بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه :) #حاج‌احمدمتوسلیان 🍃 سبڪ‌زندگےشهدایے °•|💚‌|•° °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#حدیث{🌺✨} ‌💞•امام ڪاظم علیه السلام:° 🔻{مَنْ أرادَ أن یكُنَ‌ أقوَی النّاسِ‌ فَلْیتَوكَّلْ عَلی الله}ِ 🔰•|°هر ڪہ مےخواهد ڪہ قوے‌ترین مـردم باشد بر خدا توڪل نمایـد•|°✨ ‌ 📙فقه الرضا، ص۳۵۸ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
{🌸} •[بہ‌یادتوهردقیقه‌امـ حسـ|♥️|ـین]• •[قدیمےترین‌رفیقمـ حسـ|♥️|ـین]• °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ💕ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌈✨ خدا جونمــ توے قلبمــ ڪہ باشے اینــ دلــ❤️ــ شاید بشڪنہ اما ویرونــ نمیشہــ🍃ــ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|•|[✨🍃]|•| اےڪشتگان عشق برایم دعا ڪنید یعنے نمیشود ڪہ مرا هم صدا ڪنید؟💜 #شهید_محمدرضا_دهقان🌸 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🌈✨پروفایلـــ🌈✨ |•خواهرانہ•| |•رفاقتانہ•| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🌷? .... 4⃣7⃣🌿| دوکوهه🍃🌹 وارد شدیم ... هر چی از در نگهبانی فاصله می گرفتیم ... این حس قوی تر می شد ... تا جایی که ... انگار وسط بهشت ایستاده بودم ... و عجب غروبی داشت ... این همه زیبایی و عظمت ... بی اختیار صلوات می فرستادم... آقا مهدی بهم نزدیک شد و زد روی شونه ام ... بدجور غرق شدی آقا مهران ... اینجا یه حس عجیبی داره ... یه حس خیلی خاص ... انگار زمینش زنده است ... خندید ... خنده تلخ ... این زمین ... خیلی خاصه ... شب بچه ها می اومدن و توی این فضا گم می شدن ... وجب به وجبش عبادگاه بچه ها بود ... بغض گلوش رو گرفت ... - می خوای اتاق حاج همت رو بهت نشون بدم ؟ ... چشم هام از خوشحالی برق زد ... یواشکی راه افتادیم ... آقا مهدی جلو ... من پشت سرش ... وارد ساختمون که شدیم ... رفتم توی همون حال و هوا ... من بین شون نبودم ... بین اونها زندگی نکرده بودم ... از هیچ شهیدی خاطره ای نداشتم ... اما اون ساختمون ها زنده بود ... اون خاک ... اون اتاق ها... رسیدیم به یکی از اتاق ... 3 تا از دوست هام توی این اتاق بودن ... هر 3 تاشون شهید شدن ... چند قدم جلوتر ... یکی از بچه ها توی این اتاق بود ... اینقدر با صفا بود که وقتی می دیدش ... همه چیز یادت می رفت ... درد داشتی... غصه داشتی ... فکرت مشغول بود ... فقط کافی بود چشمت به چشمش بیوفته ... نفس خیلی حقی داشت ... به اتاق حاج همت که رسیدیم ... ایستاد توی درگاهی ... نتونست بیاد تو ... اشکش رو پاک کرد ... چند لحظه صبر کرد ... چراغ قوه رو داد دستم و رفت ... حال و هوای هر دومون تنهایی بود ... یه گوشه دنج ... روی همون خاک ... ایستادم به نماز ... .ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|🌷🍃 .... 5⃣7⃣🌿| مرد بعد از نماز مغرب و عشا ... همون گوشه ... دم گرفتم ... توی جایی که ... هنوز می شد صدای نفس کشیدن شهدا رو توش شنید ... بی خیال همه عالم ... اولین باری بود که بی توجه به همه... لازم نبود نگران بلند شدن صدا و اشک هام باشم ... توی حس حال و خودم ... عاشورا می خوندم و اشک می ریختم... عزیزترین و زنده ترین حس تمام عمرم ... توی اون تاریکی عمیق ... به سفارش آقا مهدی زیاد اونجا نموندم ... توی راه برگشت... چشمم بهش افتاد ... دویدم دنبالش ... آقا مهدی ... برگشت سمتم ... آقا مهدی ... اتاق آقای متوسلیان کجا بوده؟ ... با تعجب زل زد بهم ... تو حاج احمد رو از کجا می شناسی؟ ... - کتاب "مرد" رو خوندم ... درباره آقای متوسلیان بود ... اونجا بود که فهمیدم ایشون از فرمانده های بزرگ ... و علم داری بوده برای خودش ... برای شهید همت هم خیلی عزیز بوده... تأسف خاصی توی چشم ها و صورتش موج می زد ... نمی دونم ... اولین بار که اومدم دو کوهه ... بعد از اسارتش بود ... بعدشم که دیگه ... راهش رو گرفت و رفت ... از حالتش مشخص بود ... حاج احمد برای آقا مهدی ... فراتر از این چند کلمه بود ... اما نمی دونستم چی بگم ... چطور بپرسم و چطور ادامه بدم ... هم دوست داشتم بیشتر از قبل متوسلیان رو بشناسم ... و اینکه واقعا چه بلایی سرش اومد؟ ... و اینکه بعد از این همه سال ... قطعا تمام اطلاعاتش سوخته است ... پس چرا هنوز نگهش داشتن؟ ... و ... تمام سوال های بی جوابی که ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ... و هر بار که بهشون فکر می کردم ... غیر از درد و اندوه ... غرورم هم خدشه دار می شد ... و از این اهانت، عصبانی می شدم ... .ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|🌷🍃 .... 6⃣7⃣🌿| شب آخر سفر فوق العاده ما ... تازه از دو کوهه شروع شد ... صبح، بعد از روشن شدن هوا حرکت کردیم ... شلمچه ... چزابه ... طلائیه ....کوشک و ... هر قدمش ... و هر منطقه با جای قبل فرق داشت ... فقط توفیق فکه نصیب مون نشد ... هر چی آقا مهدی اصرار کرد ... اجازه ندادن بریم جلو ... جاده بسته بود و به خاطر شرایط خاص پیش آمده ... اجازه نداشتیم جلوتر بریم ... شب آخر ... پادگان حمید ... خوابم نمی برد ... بلند شدم و اومدم بیرون ... سکوت شب و صدای جیرجیرک ها ... دلم برای دو کوهه تنگ شده بود ... خاک دو کوهه از من دل برده بود ... توی حال و هوای خودم بودم ... غرق دلتنگی کردن برای خدا ... که آقا مهدی نشست کنارم ... - تو هم خوابت نمی بره ؟ ... بقیه تخت خوابیدن ... با دل شکسته و خسته به اطراف نگاه کردم ... این خاک، آدم رو نمک گیر می کنه ... مگه میشه ازش دل کند؟ ... هنوز نرفته، دلم برای دو کوهه تنگ شده ... با محبت عمیقی بهم نگاه کرد ... پدربزرگت هم عاشق دوکوهه بود ... در عوض، منم عاشق این حال و هوای توئم ... خندید ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... آقا مهدی؟ ... راسته که شما جنازه پدربزرگم رو برگردوندید؟... چشم هاش گر گرفت و سرش چرخید ... به زحمت نیم رخش رو می دیدم ... - دلم می خواست محل شهادت پدربزرگم رو ببینم ... سفر فوق العاده ای بود و دارم دست پر می گردم ... اما دله دیگه... چشم انتظار دیدن اون خاک بود ... حالا هم که فکر برگشت ... دیگه زبونم به ادامه دادن نچرخید ... .ادامه دارد... ✍🍁| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
اربابم💔 •از تـو •بہ یڪ اشاره •و از منـ دویدنش •جانـ را •بخواه،تا ڪه •برایَتـ بیاورمـ دلتنگِ💔 خیابانۍ_هستم بنامـِ بین‌الحرمین😔  #شبتون_حسینی{🌹🌙} °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
روزے ڪه بآ سلامـ✋ بہ سوے حریمـ #طُ❤️•• آغـاز مے شـۅد بِــھ... خدا ؏ـین جنت استــ 💐🍃 ✨| #السلام_علیڪ_یااباعبدالله 🍃| #صبحتون_حسینے °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#ریحانہ{🌸🍃} وقتۍ دخترڪ بدحجاب شهر چشمهـارابه دنبال خودمۍڪشاند چــاڋرم را عاشقانہ تر مۍپوشم چـــاڋر یعنۍ من آرامش مۍخواهم #چادرم_را_عاشقم😍😌 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#رهـبرانہ{🌹🍃} یڪ سرے ازنعمت ها عام هستن وهمہ مےتونن ازشون استفاده ڪنن مثلــ خـورشیـ☀️ـد امـا بعضے نعمت هاخاص هستن😌 یہ نعمت خـاصــ💚 مثلــ آقــاے مــا😍 #نعمـت_خاصـی_داریـم😍 #آقـامـونه😌❤ °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
: یک‌هواپیما‌رودرنظر‌بگیرین وقتی‌میخواد‌بشینه؛ اگه‌باند‌آماده‌نباشه‌نمیتونه‌بشینه هی‌ماچراغ‌میزنیم‌میگیم: [اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج] میگه‌بابا باند آماده‌نیست! کثیفه! باند رو تمیـز کن من شوقم به ظهـور از تو بیشتـره... :) 🌱| | °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3