eitaa logo
مَشْــق‌ِعـِشـْـ❤ــق
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
706 ویدیو
59 فایل
دلشڪستہ‌ےعاشق💔 براےپرواز🕊🍃 نیازےبہ‌بال‌ندارد...❤ •{شهیدآوینے}• 🌿¦•گـوش‌جآن↓ https://harfeto.timefriend.net/16083617568802 🍃¦•ارتباط‌بامـا↓ 🌸•| @H_I_C_H 🌙¦•ازشرایطموݩ‌بخونین↓ 🌸•| @sharayet_mashgh_eshgh_313 تودعوت‌شده‌ۍشھدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی به آخراش رسیده بود قرار بود محمد زیارت عاشورا بخونه رفتم روی یه کنده درخت نشستم و منتظر خیره شدم به رو به روم تا بیاد محمد شروع کرد به خوندن هنوز چند دقیقه از شروعش نمیگذشت که صدای خنده ی چندتا دختر بچه توجه منو به خودش جلب کرد سرم رو برگردوندم ببینم کیه که با قیافه ی ژولیده ی زهرا و زینب مواجه شدم‌ با دمپایی دستشویی و بدون چادر جلوی در ورودی قسمت خانوم ها ایستاده بودن با هم یه چیزایی میگفتن و غش غش میخندیدن از جام پاشدمو رفتم سمتشون که ببینم چه خبره با لبخند بهشون نزدیک شدمو گفتم:هیسس بچه ها یواش تر چیشده؟چرا اینجایین بدون چادر؟ زهرا اروم گفت:تقصیره این دلبر مو خوشگله ی زینب جانه زینب از بازوش یه نیشگون گرفت و با خنده گفت:عهه زهرا زشته گیج سرمو تکون دادمو گفتم:متوجه نشدم. زهرا گفت:عه!!همینی که داره میخونه دیگه. گیج تر از قبل گفتم:ها؟این چی؟ زهرا ادامه داد:والا زینب خانوم وقتی صداشون رو شنیدن نزدیک بود مستراح رو رو سرمون خراب کنن همینجوری با دمپایی دستشویی ما رو کشوند اینجا که ببینتش. با حرفش لبخند رو لبم ماسید چیزی نگفتم که ادامه داد:حالا نفهمیدیم زن داره یا نه. پشت سرش زینب با لحن خنده داری گفت:د لامصب بگیر بالا دست چپتو به حلقه ی تو دستم شِک کردم داشتم تو انگشتم براندازش میکردم که گوشیم که تو دستم بود زنگ خورد و صفحش روشن شد تماس خیلی کوتاه بود تا اراده کردم جواب بدم قطع شد عکس محمد که تصویر زمینه ی گوشیم بود رو صفحه نمایان شد به عکسش خیره مونده بودم میدونستم اگه الان بهشون بگم محمد همسر منه خجالت میکشن و شرمنده میشن برای همین با اینکه خیلی برام گرون تموم شد ترجیح دادم سکوت کنم و چیزی نگفتم... اصلا دلم یه جوری شده بود به خودم هم شک کرده بودم سرمو اوردم بالا تا بحث رو عوض کنم که دیدم زهرا و زینب که به صفحه گوشیم خیره بودن باهم کلشونو اوردن بالا و بهم خیره شدن. زهرا یه ببخشید گفت و دست زینب رو کشید و باهم دوییدن سمت اتاقشون... با اینکه از حرف هاشون ناراحت شده بودم ولی از کارشون خندم گرفت اینو گذاشتم پای محمدو گفتم که به حسابش میرسم!!! نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور.
•••○●🦄🍭💕•○●••• •••○●🦄🍭💕•○●•••
. یاد حـرف افتـادم که میگفت: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند♥️🍃 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
قَلبَـم گِرِفـت دَرتَنِ این شَهـرِ پُرگُناه حالُ هوای جَمع شَهیدانَـم آرزوست... #شهدا♥ #پروفایل|📲| °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#حدیث √•• #قلـب هاسہ گونہ اند °°→ . #عکس‌بازشود✅ #~♡~ . °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #رهبرانه♥️ #انتقام_سخت ✌️🏻 °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|: ••• وَلأََبْكِيَنَّ‌‌‌عَلَيْكَ‌بُكَاءَالْفَاقِدِينَ ... برایٺ‌گریه‌‌‌مےڪنم مثل‌آنهایےڪه دنبال‌ٺومےگردند وخودشان‌‌گم‌شده‌‌اند ... 🌸🦋 · · °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
•°|❃|•° 🌸 🍃 این‌روزهابادمخالف زیــادمیــوزد🌪°• میخواهندتُـ‌♡|را  ازســـرم‌بردارنــد|: بیخیال‌‌بادهاے مخالف من اما . . .👐🏻(:↓ آن بیدےنیستم‌ڪه  بااین‌بادهابلرزمـ(💓) °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
|ٺارٻخِ جَہــٰاڹ☺️❤️ دۅ بخۺ خۅاۿـدۺد قَبڶ از حٰـاجْ‌قاسِــم؛ بَعد از حاج‌قاسم °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
‼️ ‼️ بہ خـآدِمِ‌تَبـآدُل نیـازمندیمـ🌙🌿 { } بہ‌آیدےزیرمراجعہ‌ڪنید👇🏻 @khademozzahra سربازاےامام‌زمان‌(ع)حتےتوۍفضاےمجازے‌ڪم‌نمیگذارناااا😉 همراهمیمون‌ڪنید!🙃💫
🌸 🍃 حجابــــ♡ تجلــۍنگــاه‌‌خــداست...|💜| ✨{لَئِنْ شَڪَرْتُمْ لَاَزَیدًنٌَڪُم}✨ حجــاب یعنـۍهمان شُڪـــرنعمت ڪہ‌نعمت‌راافـزون‌میڪند... حجــاب‌افــزون‌میڪند نعمت‌حیــارا... °•|مَشْــق‌ِعـِشـْـ♥ـــق|•°√ http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3