eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
293 دنبال‌کننده
2هزار عکس
712 ویدیو
24 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
تو منطقه ی حی الزهرا
شب جمعه بود و عملیات باز پس گیری مناطق مسکونی بود
مصطفی تعریف میکرد باید اون خونه ها پاک سازی میشد و من وایسادم گفتم داوطلب میخوام یا علی بگه
میگفت اولین نفر حسن بلند شد
خلاصه با چند نفر رقتیم کار روتموم کنیم
شونزده تا داعشی دوتا اتاق اونطرفتر بودن و باید پاکسازی میکردیم
میگفت من زخمی شده بودم و یکی دیگه از بچه هام زخمی بود دیدم حسن نارنجک برداشت اومد بره سمتشون
گفتم‌حسن کجا گفت یکی باید کار رو تموم کنه و از سوراخ دیوار اومد بره داخل و اخرین نگاه رو بهم کرد
مصطفی میگفت تو دلم گفتم حسن ترسیده
ولی دیدم زیر لب داره زمزمه میکنه
میگفت ذکر اخر رو گفت و رفت تو صدای تیر اومد و انفجار
شیش تا تیر به شکمش خورده بوده اما خودش انتقام خودش رو گرفت شونزده تا حرومزاده رو بدرک‌فرستاده بود