eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
293 دنبال‌کننده
2هزار عکس
712 ویدیو
24 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
جگر شیر نداری سفر عشق مکن داغونیه یهوییه شبانمون‌ رو میبینین اما با عشق زندگی میکنیم هممونم شعر شهدا رو حفظیم سر زینب به سلامت سر نوکر به درک بیخشید گاها با بهم ریختگیم شماها رو هم به هم میریزم حلالم کنین
بچه ها بارها گفتم بازم میگم هر کی عین من پاش به منطقه باز شده صرفا و قطعا از لیاقتش نبوده گاها امتحان بوده گاها تلنگر و گاها ... قرار نیست هر کی اسمش شد سرباز اهل بیت قطعا رسمش هم همون بوده باشه و همه ی بچه های مدافع امام زاده نیستن منم از کسی یا شخصی تعریف نمیکنم اینجا فقط از شهدا میگم از رفقای همرزم جامونده هم تا حالا اسم نیاوردم پس اشتباه نکنین که ما میگیم هر کی میره منطقه ادم پاک و منزه هی هستش بارها گفتم کسایی رو داشتیم اطلاعات فروختن کسایی رو داشتیم که خودشونو با گلوله زدن فرار کنن من تا حالا کیو بزرگ کردم بزرگوار !؟ اصن به غیر از شهدا اسمی توی کانال پیدا میکنین مگه!؟
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام قبول باشه طاعات و عبادات و‌بندگیهاتون
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب شهادتنامه ی عشاق امضا میشود ... التماس دعای فراوان 🙏🏻
مشقِ عشق ٬ دمشق
صدای خرخرش وقتی میگفت سرشو میبریم پشت بی سیم بود ولی اخرین خرخرش چی بود ؟!؟! یا علیییییییییییییییی
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجوری پای‌علی ایستادن ... عجب این کلیپ دل رو‌میبره سمت رضا اسماعیلی چی میدید اون لحظه ای که سرش رو‌میبریدن و صدای خر خرش علیییی بود شهدا رفتن و ما غرق گناهیم ... اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من المستشهدین بین یدیه
حالشو دارین امشب ، شب شهادتی ، شب قدر اخر ، از یک شهید دیگه براتون بگم !؟
قول میدم خیلی طولانیش نکنم چون خودمم خیلی بد‌دلم هواشو کرده اگه ازش نگم غمباد میکنم
بچه شیراز شیرین زبون و ای بدک نبود خوشچهره میشد بهش گفت اما قلب پاک و مهربونی داشت وقتی اشنا شدم باهاش توی اطلاعات گردان مشغول شده بود بهش گفتم تو با پاسدارها اومدی ولی پاسدار نیستی قضیه ت چیه !؟
شروع کرد به گفتن من دانشجوی حقوق هستم شیراز از یک خانواده ی خیلی خوب و دوست داشتنی و مذهبی به هر دری میزدم‌ بتونم بیام سوریه ولی اصن انگار قرار نبود بشه که بشه
واسه اینکه از اخبار اعزام دور نباشم و مطلع باشم کی اعزام هست چسبیدم به لشگر ۱۹ فجر شیراز با بچه ها حسابی مچ شده بودم اونقدر که حتی برنامه داشتن بهم میگفتن
تا اینکه خبر اومد قرعه به نام لشگر ما افتاده و قراره نیرو اعزام کنه منطقه و منم که اصن بیخیالش نمیشدم