eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
209 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
453 ویدیو
18 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فڪرم بہ مُنتهــاے جمالت نمےرسد! ڪز هر چہ درخیال من آمــد نڪوتــــــری..🌹 شبتون بهشتی @mashghe_eshgh_dameshgh
سلام سلام سلام خوبی؟ چه خبر ؟ امروز نبودم برات از شهدا بگم !!! ببخش امروز جمعه بود روز خانواده
بچه ها باید قدر خونواده و رفقاتون رو بدونین باور کنین یک‌روزهایی میرسه که از نبودن همدیگه دلتنگی میکنیم
مثل رفقای شهیدمون که وقتی بودنبهترین ایام و روزگار رو‌داشتیم
یک روزهایی بودند ‌: و بقیه رفقایی که نیستن دیگه ... یادش بخیر تو استخر فک رضا سنجرانی گرم شده بود وای ملت رو دیوونه کرد بس که شلوغ‌کرد و خاطرات گفت
انقدر تو سونا و جگوزی سروصدا کرد ملت در میرفتن‌ البته تعدادمون هم زیاد بود از منطقه برگشته بودیم و همه قرار گذاشتیم مشهد استخر ...
بیداری؟ فردا روز اول هفته س هااا باید بخوابی سر حال باشی هاااا ولی حالا که اصرار داری برات یک خاطره میگم ولی از زبون در باره ی شهید بزرگ و عزیزمون حالش رو داری بخونی؟!
برای حسین:🌷 🌷🌷🌷 برای حاج حسین بچه ها خبردار شدن تکفیری ها قصد نزدیکی وتصرف اتوبان درعا- دمشق رو دارن در اهمیت این جاده همین بس که تکفیری ها برای گرفتنش باهم رقابت می کردند و هر دفعه دست از پا درازتر تلفات زیادی می دادن و برمی گشتن.جبهة النصره ، جیش الحر ، داعش ، احرار شام و...اگر چه در سوریه مثل کارد و پنیر هستند اما بخاطر توصیه بابا بزرگ موقتا اختلافات رو کنار گذاشته و حداقل در این مورد خاص متحد شده بودن بابابزرگ بهشون قول داده بود در صورت سقوط این جاده منطقه پرواز ممنوع ایجاد می کنه بابابزرگ تکفیری ها(اسرائیل) انواع واقسام موشک های نقطه زن کورنت و تاو2 و...روبهشون هدیه داده بود.اون شب تکفیری ها با دوعامل انتحاری از تپه های 82 حمله خودشون رو شروع کردند چندکیلومتر قبل از جاده اصلی بچه ها جلوشون دراومدن چندصد تکفیری در مقابل خودشون یک تیپ ندیدن! یک گردان هم ندیدن! حتی یک گروهان هم ندیدن!! اونشب حاج حسین با 25 نفراز دلاور مردان افغانستانی در برابرشون قد علم کرد! از زمین وآسمان سر بچه ها آتش می ریختن همه بچه ها یقین کردن که سرنوشت همه شون با شهادت رقم خواهد خورد اما مگر نه این است که قرآن وعده داده"کم من غلبت...باذن الله" حاج حسین فریاد می زد و می گفت: "من آمده ام امشب خونم بر زمین ریخته بشه اما این جاده سقوط نکنه" وبالاخره این نیروی ایمان بود که بر جنود شیطان پیروز شد. حوالی صبح تکفیری ها با برجاگذاشتن صدجنازه متعفن فرار می کنن اتوبان درعا به دمشق سقوط نکرد اما کسی نمی دونست که حاجی با نگهداشتن این جاده از محاصره شش هزار نفرجلوگیری کرده کسی نمی دونست که اگر جاده سقوط می کرد نه تنها استان درعا بطور کامل جدا می شد بلکه تمام شهرهای حدفاصل درعا تا ازرع همه سقوط می کردن و خدا می دونست تکفیری ها چه بلایی سر مردم بیچاره می آوردن... گذشت وگذشت تا عملیات بصرالحریر پیش آمد قبل از این عملیات بود که حاج حسین به شیخ رضایی گفته بود خواب دیدم باهمسرم راه می رویم تا به یک دو راهی رسیدیم به همسرم گفتم از اینجا راه من از تو جدا می شه من می رم زیارت خانه خدا... توکربلای بصرالحریر حاجی مجروح زمین می افته پی ام پی میاد بالا سرش تا سوارش کنه اما حاجی می گه اول مجروحین فاطمیون رو ازمعرکه خارج کنید سری بعد اگه پی ام پی (نفربر) برگشت منهم سوار می شم... امدادگرها مجروح ها رو سوار می کنن بخاطر کثرت زخمی ها دیگه جایی برای سوار کردن حاجی نبود پی ام پی شروع می کنه حرکت کردن بعد از تخلیه بلافاصله برمی گرده تا حاجی رو هم سوار کنه امّا میانه راه با موشک نفربر رو از کار می ندازن ... حاجی زخمی بر زمین افتاده بود که تکفیری ها نزدیک و نزدیک تر می شن خیلی تلاش می کنن زنده بگیرنش اما مقاومت سرسختانه حاج حسین اونهم با بدن مجروح تکفیری ها رو کلافه می کنه و در نهایت وقتی می بینن گرفتن حاج حسین بصورت زنده امکان نداره نامردانه با گلوله مستقیم اس پی جی شهیدش می کنن...ایام فاطمیه بود و تکفیری ها عکس حاجی رو تو صفحه اینترنت منتشر کرده بودن ترکش های موشک اس پی جی پهلوی حاج حسین بادپا رو درهم دریده بود پیکر مظلوم حاج حسین بدست تکفیری ها افتاد وهیچ گاه برنگشت... به قلم مشق عشق٬دمشق ارسال مطالب شرعا و عرفا با لینک جایز هست حرفهاي دل یک جامانده از شهدا شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفترمشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه... https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
هیچکس از مَن نپُرسید که شــَــهادَت دَر نظــرَم چگـونِه است؟ اَمـا مَـنّ هَرشب فریٰاد میزنم ! اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل @mashghe_eshgh_dameshgh 🌹😊مشق عشق ، دمشق😊🌹
بس که خورشیـد به روی تو تبسم کرده ، دیدنت اول هر صبـــح تماشــا دارد @mashghe_eshgh_dameshgh
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
زاده ذکر روز شنبه 5 مرتبه به نیابت از دوست شهیدت 😍 🌸یا رَبَّ الْعالَمین🌸 شهید شـهــــ❤️ـیـدت می کنه ... 👌 @mashghe_eshgh_dameshgh
ای شهید منو دست خودم نسپار می دانم از اینجا که من نشسته ام تا آنجا که تو ایستاده ای فاصله بسیار است اما کافیست تو فقط دستم را بگیری دیگر فاصله ای نمی ماند ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─----
💢اطلاع رسانی 🔹تشییع پیکر شهید مدافع وطن #ایمان_یوسفی زمان:یکشنبه ۹۷/۴/۲۴ ساعت:۰۸:۳۰ مکان:مصلی بیرجند #انتشار_دهید #مشق_عشق_دمشق شهید شهیدت میکند
🌐مرزبانی که چندین ماه در اسارت تروریست ها بودو سپس به شهادت رسید. درهنگ مرزی جکیگور ۲۲مرداد ۸۳ باتروریست ها درگیر شدند که به اسارت دراومد. پس از تحمل ماهها اسارت و شکنجه ۱۲مهر ۸۳ به دست تروریستها به شهادت میرسد‌. شهید مهدی ایمانپور
سلام رفیق خوبی ؟ امروز‌چه خبر ؟ افتاب داغه هاااا
خدا همه‌پدر مادر ها رو‌حفظ کنه اونهایئ هم‌که اسیر خاک صدند خدا غفران‌و رحمت نصیبشون کنه بابام‌همیشه‌میگه : من‌وظیفمه‌برای زن‌و بچه م‌خرید کنم‌و تامینشون کنم اما پدرم خدا بیامرز بهم یاد داد حتی برای زن و بچه ت میخوای میوه هم بخری یگو خدایا برای رضای تو میخرم مومن همیشه باید زیرک باشه باهوش و بتونه از تموم فرصتهاش برای معامله با خدا استفاده کنه اوس کریم خودش میگه منپاهل معامله هستم و هرکسی باهام معامله کنه بیشتر از حقش میدم تو جرا بخیلی؟! پس اب هم میخوای به کسی یکپلیوان بدی با خدا معامله کن
حالا تو هم اگر تو ایران کاسبی و شغل داری بگو : خدایا با اینکه این حسن گند زده تو مملکت و خیلی سخت شده درامد و زندگی ولی برای رضای تو میجنگم و تلاش میکنم (واسه شکم خودم و خانوادم نیست که واسه رضای تو هستش الکی مثلا من و تو فقط برای خدا کار میکنیم) پس خودت ببیین و بخر و قبولش کن ...
درس میخونی بگو برای رضای تو میخونم تا تمومش کنم و جایگاهی پیدا کنم که خدمت نکنم نه مثل بعضی دولت مردامون دزدی کنم...
زنی و ازدواج کردی بگو برای رضای تو برای همسرم خانومی‌میکنم‌ خدمت میکنم تا تو ببینی و عاقبتم‌ رو ختم‌به خیر‌کنی ‌
بچه ها تو خط مقدم همینجوری هستن میگن خدایا تو عملیات وقتی اتفاقی برای کسی بیفته میتونم جونم‌رو بردارم‌و فرار کنم‌ولی برای رضای تو جون یکی دیگه‌رو حتی اگر جونم به خطر بیقته نجات میدم اصن فلسفه ی شهادت خیلی از بچه ها همینه مثلا؟! چجوری؟ نحوه ی شهادتش‌رو‌میدونی یا برات بگم؟!
ماجرای شهادت اقا مرتضی از این‌قراره بذار از قبلترش بگم‌ اصن‌ماجرای سفر اخرش‌و‌خوشگل تر شدنش رو‌بگم‌ حالش رو داری؟! پس‌بخون
اقا مرتضی همونطور که قبلا‌تو‌معرفیش گفتم‌همیشه‌دوربین‌بدست‌بود و‌این‌برای خیلی از اقایون‌سخت بود ‌... واسه همین مدتی جلوی اعزامش‌رو‌گرفتن شیش ماه زمینگیر بود تا بتونه بره و بالاخره بی بی طلبیدش
رفت حلب یک عملیات بود و تو اون عملیات دو تا اسیر گرفت و پونصد دلار از حاج قاسم جایزه گرفت همونجا گوسفند خرید و برای بچه های فاطمیون غذا درست کرد با پاداشش
از اونجا فرستادنش لاذقیه تو لاذقیه که یک شهر ساحلیه و خیلی زیباس چند وقتی بود تا عملیاتی شد برای پاکسازی چندپتا تپه و یکسره کردن کار دشمن ... قرار نبود مرتضی تو عملیات باشه چون دوماهش پر شده بود و برای اینکه برنگرده ایران هماهنگ کرد خانواده ش برن سوریه بخاطر همین ممنوعش کرده بودن‌تو عملیات باشه اما مرتضی یک جا بشین‌نبود که