بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز یک صفحه از قرآن به نیت سلامتی امام زمان(عج)
#صفحه۱۷
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad
#مراسم_تبلیغی_حرم_مطهر_رضوی
🗓 سه شنبه اول اسفندماه ۱۴۰۲ و ۱۰ شعبان ۱۴۴۵
💠 مراسم قبل از اذان ظهر
⏰ ساعت شروع: ۱۰:۲۰
🔸 بیان احکام
🔸 سخنرانی: حجتالاسلام والمسلمین مهدی زمانی فر
🔸بیان نکات تغسیری، قرآن، اذان
🔸 قرائت زیارت امین الله: آقای رضا نادی
📍رواق امام خمینی رحمة الله علیه
💠 محفل انس با قرآن
⏰ ساعت شروع: ۱۶:۰۰
📍رواق امام خمینی رحمة اللّه علیه
💠 محفل قرآنی جوادالائمه علیه السلام (ویژه کودکان و نوجوانان)
⏰ ساعت : ۱۶:۰۰
🔸تلاوت قاریان نوجوان :ابوالفضل لایق، محمد صادق لعل اول و امیر رضا چکنه
🔸 قصه گویی: ابراهیم الهی
🔸 بیان معارف قرآنی: حجت الاسلام تولایی
🔸مسابقه و اهداء جوایز
📍صحن جمهوری اسلامی، دارالقرآن الکریم
💠 مراسم ویژه شب ولادت حضرت علی اکبر سلام الله علیه
⏰ ساعت شروع: ۱۸:۱۵
🔸 قرائت زیارت امین الله: آقای احمد واعظی
🔸 دکلمه خوانی: آقای سید امیر عباس موسوی
🔸 سخنرانی : حجتالاسلام والمسلمین حسین اسلامی
🔸 همخوانی: گروه سرود گلدسته های حرم
🔸 قرائت دعای توسل: آقای رضا آتشبار
🔸 مدیحه سرایی: آقایان سید محمد خورشیدی و سید محسن محمدنیا
🔸 سخنرانی: حجت الاسلام والمسلمین رحیم شرفی
🔸 قرائت دعای توسل: آقای علی علیمردانی
📍رواق امام خمینی رحمة الله علیه
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad
#مراسمات_جشن_ولادت_حضرت_علی_اکبر
#منطقه۴
زمان و مکان:
سه شنبه 1 اسفند_ساعت: 19:30
سیمتری طلاب، شهید علیمردانی27، مسجد حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
خواهران
بــرادران
___________________________________
🕌مکان:وحید۱۳صاحب الزمان ۳۰پلاک۶۸طبقه دوم
💥ویژه برادران💥
⌚️زمان سه شنبه1 اسفند_ساعت۱۹:۰۰
هیئتانصار الحسن(ع)
___________________________________
● سه شنبه ۱ اسفند_ ساعـــت ۱۵
● بلوار ابوریحان _مسجد رضوی
___________________________________
سه شنبه1اسفند_ساعت ٢۰
مکان :
بابانظر18 شهید حسینی محراب ٣٢ مسجد آیت الله طالقانی
#هیئت_سرداران_کربلا
___________________________________
پنج شنبه۳اسفند_ساعت ۹صبح
مکان: تلگرد: میدان عسکریه. علامه طباطبایی 22 مسجد امام رضا علیه السلام طبقه پایین
___________________________________
زمان: سه شنبه ۱ اسفند_ساعت 19
مکان:تلگرد - صاحبدلان 2 ( شهید بابا نظر 39 ) - مقابل بیمارستان 22 بهمن -
مسجد جامع حضرت جوادالائمه علیه السلام
___________________________________
زمان : سه شنبه ۱ اسفندماه ساعت شروع ۲۰:۳۰
مکان : مشهد مقدس شهید شاهی ۱۲ علامت تابلو
به صرف شام
ویژه برادران
________________________________
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad
خیابان انتظار
شنبه ۵اسفند۱۴۰۲
همزمان با اذان مغرب و عشاء
#به_انتظار_ننشینیم
#به_انتظار_بایستیم
#لبیک_یا_مهدی_عج
https://eitaa.com/Fajr_social_council
📋 تهیه چادر جشن تکلیف
برای دختران روستای صالح آباد
پارچه های تترون چادری و نوار گلدار تهیه شد . 🌺
دوخت چادر ها توسط یکی از مربیان محترم مرکز به صورت خداپسندانه انجام میشود.
اجر همگی با حضرت زینب س 💚
همراه هم در انجام کار خیر سهیم باشیم ☘
♦️مرکز فرهنگی دینی حضرت زینب (س)
https://eitaa.com/hazratzeinabsalamollah
مسئول هماهنگی :
@admin_kanoon_zeinab
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
#سه_دقیقه_درقیامت #پارت۱۰ ✅در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضربالمثل بود آش نخ
#سه_دقیقه_درقیامت
#پارت۱۱
❎یادم افتاد که یکی از سربازان در زمان پایان خدمت چند جلد کتاب به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت:
اینها باشد اینجا تا سربازهایی که بعد می آیند در ساعات بیکاری استفاده کنند.
💥 کتابهای خوبی بود،یک سال روی تاقچه بود.
سربازهایی که شیفت شب داشتند یا ساعات بیکاری استفاده میکردند.
🍃 بعد از مدتی من از آن واحد مکان دیگری منتقل شدم،همراه با وسایل شخصی که بردم کتابها را هم بردم.
✨ یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت احساس کردم که این کتابها استفاده نمی شود شرایط مکان جدید واحد قبلی فرق داشت و سربازان و پرسنل کمتر اوقات بیکاری داشتند.
☘لذا کتابها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم: اینجا باشد بهتر استفاده میشود.
🍃جوان پشت میزش اشاره به ماجرای کتابها کرد و گفت: این کتابها جزو بیتالمال و برای آن مکان بود.
♨️چون بدون اجازه آنها را به مکان دیگری بردی اگر آنها را نگه می داشتی و به مکان اول نمیآوردی
⛔️ باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به مانند شما می آمدند حلالیت میطلبیدی.
⚠️خیلی ترسیدم! به خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم و کتابها را استفاده شخصی نکرده و به منزل نبرده بودم..خدا به داد کسانی برسد که بیتالمال را ملک شخصی خود کردهاند!
🔆درآن لحظه یکی از دوستان همکار مخلص و مومن در مجموعه دوستان را دیدم.
🔰 مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند.
🔴اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره در جیب خودش گذاشت،
⛔️ روز بعد در اثر یک سانحه رانندگی درگذشت.
وقتی مرا در آن وادی دید به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر میکنند که این پول برای من است و آن را خرج کرده اند.
تورو خدا برو به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برساند. من اینجا گرفتارم برای من کاری بکن.
💥 تازه فهمیدم چرا انقدر بزرگان در مورد بیت المال حساس هستند!
راست می گویند که مرگ خبر نمیکند.
☘در سیره پیامبر گرامی اسلام نقل شده که:
روز حرکت از سرزمین خیبر ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت شد و همان دم شهید شد.
🔰 یارانش گفتند: بهشت بر تو گوارا باد.
❤️خبر به پیامبر رسید.ایشان فرمودند:
من با شما هم عقیده نیستم زیرا لباسهایی که بر تن او بود از بیتالمال بود و آن را بی اجازه برده و روز قیامت به صورت آتش آن را احاطه خواهد کرد.
💠 در این لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشتم.
🌸 حضرت فرمود: آن را برگردان و گرنه روز قیامت به صورت آتش🔥 در پای تو قرار میگیرد.
💥 در میان روزهایی که بررسی اعمال انجام شد ما به باطن اعمال آگاه می شدیم.
🔰 یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را میفهمیدیم.
❎چیزی که امروزه به اسم شانس نام برده می شود اصلا آنجا مورد تایید نبود!
🔆بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علتها را می داد...
💠مثلا روزی در جوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم. کلاس های روزانه تمام شد و برنامه اردو رسید.
♻️ نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم بیشتر این نیروها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند.
🔷 یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند.
روز دوم اردو هم باز بقیه را اذیت کردیم.
🔵 البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم.
📘وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده
🔮 من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم با دوعدد پتو برای خودم یک تختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔶چادر ما چراغ نداشت متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچهها میخواهد من را اذیت کند.
✅لذا همین طور که پوتین به پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
یک باره دیدم حاج آقا که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفت!
داد میزد: کی بود،چی شد!؟
♨️وحشت کردم...سریع از چادر آمده بیرون و فهمیدم حاج آقا جای خواب نداشته، بچهها برای اینکه من را اذیت کنند به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست.
🔘 لگد خیلی بدی زده بودم.بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش.
🔆حاج آقا آمد بیرون و گفت: الهی پات بشکند، مگر من چه کردم که اینجوری لگد زدی؟
گفتم:حاج آقا غلط کردم ببخشید. من با کسی دیگه شمارو اشتباه گرفتم ..خلاصه خیلی معذرت خواهی کردم.
⚜ به حاج آقا گفتم: شرمنده من توی ماشین میخوابم شما بخوابید.
فقط با اجازه بالش خودم را بر می دارم.
🌿 رفتم توی چادر همین که بالش را برداشتم دیدم یک عقرب بزرگی اندازه کف دست زیر بالش من قرار دارد .
من و حاج آقا هر طور بود او را کشتیم.
حاجی گفت :جون من را نجات دادی..
ادامه دارد..
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز یک صفحه از قرآن به نیت سلامتی امام زمان(عج)
#صفحه۱۸
🌸|⇦کـانـالمنطقـهچهـارمشهـد:
https://eitaa.com/mantaghe4_mashhad