شستن پاها با آب سرد هنگام خروج از حمام
باعث ایمنی از سردرد میگردد.
همچنین از واریس وسرماخوردگی نیز جلوگیری میکند.
💠درمانخانه اسلامی💠
💠 @masir8rood
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🟣اثر تلقین در زندگی
🔹فردی بود که چای را آنقدر کم رنگ مینوشید که به سختی میتوانستیم بفهمیم که آب جوش نیست! چربی و نمک هم اصلا نمیخورد ورزش میکرد و وقتی از او علت این کارهایش را میپرسیدیم، میگفت که اینها برای سلامتی بد است و سکته میآورد. او در چهل و پنج سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت!
🔸چندی پیش یک زندانی در امریکا از زندان گریخت. به ایستگاه راه آهن می رود و سوار یک واگن باری می شود. درب واگن به صورت خودکار بسته می شود و قطار به راه می افتد. او متوجه می شود که سوار فریزر قطار شده است. روی تکه کاغذی می نویسد که این مجازات رفتارهای بد من است، که باید منجمد شوم. وقتی قطار به ایستگاه میرسد، مامورین با جسد او روبرو می شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است!
.
🔹منتظر هرچه باشیم، همان برایمان پیش میآید. منتظر شادی باشیم، شادی پیش میآید. منتظر غم باشیم، غم پیش میآید منتظر مرگ باشیم مرگ پیش میآید و منتظر سلامتی باشیم سلامتی پیش قمیآید...
🔸پس اگر پزشک میگوید سرطان داری و دوماه دیگر میمیری اهمیتی ندارد چون نه درد از اوست و نه درمان. و خداست که عمر را میداند و اجل را میرساند نه دکتر! همیشه منتظر سلامتی باشید. هیچ دردی نیست که خدا بدهد ولی درمانش را نیافریده باشد
🔸هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس انداز نکنیم. چون رخ میدهد. پول را برای عروسی، برای خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و نظایر آن پس انداز کنیم. وقتی میگویی این پول برای خرید اتومبیل است، دیگر به تصادف فکر نکن...
🔸قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را!
این "باران" است که باعث رشد گل ها می شود نه "رعد و برق"!
پس با قدرت کلمات دست به دعا شو و از خدا سلامتی و خوشی و خوشبختی بخواه
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#پندانه
نون سنگک
🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.
🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟
🔹مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره.
🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
🔹داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست.
🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود.
🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود.
🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای #پندانه
نون سنگک
🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.
🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟
🔹مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره.
🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
🔹داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست.
🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود.
🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود.
🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم
شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای اونها...
@ masir8rood
هدایت شده از مسیر هشترود
شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای اونها...
@ masir8rood
هدایت شده از مسیر استان آذربایجان شرقی
⭕️ اگر آمریکا و همفکرانش به ما بگویند، سازش کنید تا گندم به شما بدهیم، ما یک نان را 36 میلیون نفری خواهیم خورد ولی زیر بار این ذلت نخواهیم رفت...
#شهید_رجایی
هدایت شده از مسیر استان آذربایجان شرقی
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاپایو(تبلیغات تلویزیون)
🔴 شاهکاری در فریب والدین
#سواد_رسانه👌
♦️ توصیه میکنم حتماً این کلیپ را ببینید مخصوصاً والدین
➖➖➖➖
✅✏️ با ما در کانال روشنای آذربایجانشرقی همراه باشید👇
🆔 @az_roshana
🆔 @az_roshana
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
✴️ سروش:
http://sapp.ir/az_roshana
✴️ ایتا:
https://eitaa.com/az_roshana
✴️اینستاگرام
https://www.instagram.com/azarpishraft
🗣 باز نشر حداکثری
هدایت شده از روشنا آذربایجان شرقی
1_502996877.pdf
1.74M
✅ فوری/ویژه/ مهم
◀️تدابیر ویژه طب سنتی برای پیشگیری و درمان کرونا
👈برای حفظ سلامتی خود و اطرافیانتان توصیه میکنم به جای رفتن به بیمارستان، از این تدابیر استفاده کنید، این تدابیر فوق العاده مؤثر بوده و ده ها هزار بیمار را به صورت قطعی درمان کرده است..
شرط مهم انجام اقدامات تقویت سیستم ایمنی و اقدام سریع بعد از مشاهده اولین علائم است.
کرونا در طب مولکولی هیچ داروئی ندارد؛ تاکید می کنم هیچ داروئی.. آمپولهای رمدسیور، فاویپیراویر و.. عملا هیچ اثری جز ایستهای قلبی متعدد در بیماران و افزایش مرگ و میر ندارد!
#واجب_الانتشار
➖➖➖➖
✅✏️ با ما در کانال روشنای آذربایجانشرقی همراه باشید👇
🆔 @az_roshana
🆔 @az_roshana
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
✴️ سروش:
http://sapp.ir/az_roshana
✴️ ایتا:
https://eitaa.com/az_roshana
✴️اینستاگرام
https://www.instagram.com/azarpishraft
🗣 باز نشر حداکثری
💢گفتگوی زنده #سردار_خرّم با فرماندهان محترم پایگاه ها
🔹سه شنبه ۹ شهریور ساعت ۱۹
🔻 از طریق کانال عاشورائیان در پیام رسان روبیکا به آدرس
https://rubika.ir/ashuraeyan31
هدایت شده از مسیر هشترود
💢گفتگوی زنده #سردار_خرّم با فرماندهان محترم پایگاه ها
🔹سه شنبه ۹ شهریور ساعت ۱۹
🔻 از طریق کانال عاشورائیان در پیام رسان روبیکا به آدرس
https://rubika.ir/ashuraeyan31
هدایت شده از معیار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥#ببینید| شایعات فضای مجازی در ۲۴ ساعت گذشته؛ ۹ شهریور
🍃🌹🍃
#روشنگری
#ثامن
🆔 splus.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔rubika.ir/meyar_pb
🍀
🔰 #لوح | عاقبت ملت شایعه پذیر!
📚 برشی از کتاب #زیباییها_و_زشتیهای_کربلا اثر #حجت_الاسلام_راجی
🌐 دریافت این کتاب از سایت سعداء
Www.soada.ir/shop
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir