🔰استفاده از انضمام آیات در استنباط معارف وحیانی
🔸مهدی عباسی از امام موسیبن جعفر علیهالسلام پرسید: «بهچه دلیل قرآنی، خمر حرام است؟»
🔹امام فرمود: چون خدا میفرماید: «انَّما حَرَّمَ رَبّی الفَواحِشَ ماظَهَرَ منها و ما بَطَنَ و الاثمَ» و نیز فرمود: «یَسئَلُونَک عن الخَمرِ و المَیسِرِ قل فیهما اِثمٌ کبیرٌ».
🔸امام از اقتران این دو آیه به این نتیجه رسیدند که قرآن خمر را حرام کرده، توجه به چند نکته خوباست؛
1⃣اقترانی که امام این دو آیه را در آن قرار دادهاند اقتران قیاسی شکل اول است.«الخمر اثم و الاثم حرام فالخمر حرام»
2⃣در اقترانی که امام انجام دادند کُبرا بر صُغرا مقدم شده، در صورتی که در منطق، صغرا بر کبرا مقدم میشود، اگر سیر طبیعی آناست که منطقیها گفتهاند، بیان امام میتواند بهجهت ساختار محاورهای باشد، اما اگر سیر امام، سیر طبیعیاست(ابتدا قاعدهی کلی، سپس تطبیق آن بر مورد) باید سیر منطقی اصلاح شود.
3⃣ امام نتیجهی به دست آمده را به قرآن نسبت دادند.
4⃣ ائمهی هدی علیهمالسلام اقترانات مختلفی بین آیات انجام دادهاند که یکی از آنها اقتران قیاسیاست، اقترانهای دیگری نیز یافت میشود، این موارد باید استقصاء شود.
🔸پینوشت؛
«قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ...أَمَّا الْإِثْمُ فَإِنَّهَا الْخَمْرَةُ بِعَيْنِهَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ- يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ»(کلینی،ج6، ص406)
💢به نقل از کانال استاد احمد فربهی(زیدعزه)
🆔@masire_feghahat
🔰تفاوت تعبیر در پذیرش روایت مرسله
💢استاد شبیری(زید عزه) :
🔸تعبیر به کار رفته به هنگام ارسال مؤثر است. گاه #عن_رجل تعبیر کرده و گاه #عن_بعض_اصحابنا تعبیر کرده است.
🔹تعبیر اول نشانگر عدم اعتنا به راوی است در حالی که تعبیر دوم، همراه با احترام بوده بلکه حاجی نوری در خاتمه مستدرک تعبیر کرده: مراد از بعض اصحابنا، بعض اجلاء و بزرگان است
🔸تعابیری مانند عمن ذکر و عمن حدثه، در مقام بیان خصوصیتی درباره راوی نیستند بر خلاف عن رجل که در مقام کوچک کردن راوی و عن بعض اصحابنا که در مقام بزرگ کردن راوی است
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب استعمال بعض اصحابنا{بخش اول}
1️⃣عامل اول: در مقام نقد بودن
🔹یکی از عوامل این است که متکلم در مقام #نقد مطلب منقول است و برای #احترام، نام او را نمی برد. در این موارد نام نبردن به علت احترام است
2️⃣عامل دوم: معاصر بودن منقول
🔸یکی دیگر از وجوه این است که در مقام نقل از هم ردیف و #معاصرین، بسیار بعض اصحابنا تعبیر می کنند
❇️مرحوم نجاشی در رجال مطالب زیادی را از بعض اصحابنا نقل کرده که گاه در مقام نقد بوده و گاه می پذیرد مراد از بعض اصحابنا در کلام ایشان، گاه شیخ طوسی بوده و گاه ابن غضائری پسر است
❇️یکی از منابع مرحوم صفار در بصائر الدرجات، کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبد الله است که با توجه به قرائن، در برخی از موارد با تعبیر بعض اصحابنا از سعد بن عبد الله که معاصر او بوده، نقل کرده است. این مطلب با مقایسه بصائر الدرجات صفار و مختصر البصائر موجود از سعد بن عبد الله و بخش های منقول از سعد بن عبد الله در انتهای اختصاص است که حدود 30 صفحه بوده و ابتدای آن نام سعد نیز آمده است، ثابت می شود
♦️ شاید علت تعبیر به بعض اصحابنا از معاصرین این باشد که نقل از شخص با نام به منزله پذیرش مروی عنه به عنوان استاد است و راوی نمی خواهد استاد بودن مروی عنه نسبت به خود را تصدیق کند
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب استعمال بعض اصحابنا{بخش دوم}
3️⃣عامل سوم: عدم تأثیر نام راوی در صحت سند
🔸عامل سوم تعبیر کردن به بعض اصحابنا و نام نبردن از نام راوی این است که استاد سندی را ذکر نکرده و به همین دلیل بین نام بردن از استاد یا نام نبردن تفاوتی وجود نداشته و به هر حال، سند مرسل است
🔹تعبیر به بعض اصحابنا مطابق این عامل، می تواند با وجود معلوم بودن راوی بوده و با وجود علم به نام راوی، از او به بعض اصحابنا تعبیر کرده و می تواند به علت فراموش کردن نام راوی باشد زیرا به علت مرسل بودن سند، به نام راوی اهتمام ندارد. این اهتمام نداشتن به علت خدشه در راوی نیست و به خاطر مشکل سند از ناحیه دیگر است
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب فراموش کردن نام راوی
1⃣گاه شخص #دو_استاد دارد و از این دو استاد مطالبی را شنیده است. هر چه شباهت این دو استاد بیشتر باشد، احتمال فراموش کردن نام آنها و خلط بین آنها، بیشتر است.
🔸مرحوم ابن ابی عمیر می گوید: برخی از اصحاب مطالبی را از عامه شنیده و مطالبی را از امام ع تحمل کرده است اما در برخی از مواقع، این دو مطلب با هم خلط شده و مطلب عامه را به امام ع نسبت داده و مطلب امام ع را به عامه منتسب کرده است. من برای جلوگیری از خلط بین این دو، هر چند از عامه مطالبی را شنیده ام اما تقید به این دارم که از عامه هیچ مطلبی را نقل نکنم
🔹یکی از جهات تعبیر عن احدهما توسط روات نیز همین نکته است به خصوص در مواردی که تعین آن اهمیتی نداشته است
2⃣به جهت علو مقام و تشخص مانند ائمه معصومین (ع) . ابو بصیر از امام صادق ع می پرسد: روایات زیادی را از شما و پدر شما شنیده ام و در برخی از موارد نمی دانم روایت خاص را از شما یا از پدرتان شنیده ام. حضرت ع می فرماید: نقل از من یا پدر من تفاوتی ندارد و نقل از پدر من پیش من محبوب تر است. البته نباید با تعابیری مانند سمعت که کذب است، نقل کند و با تعابیری مانند قال، روایت کند
🔹 علت کلام امام صادق ع نیز این است که سخنان ایشان همان سخنان پدر ایشان است و حرف های امام باقر و امام صادق ع واحد است. ایشان مقید به این هستند که نام پدر ایشان بیشتر برده شده و جایگاه امام باقر ع در بین مردم، بالا رود.
3⃣گاه علت عدم اهتمام، معتبر نبودن راوی و تشخص نداشتن اوست
♻️خلاصه، عوامل مختلفی برای ارسال و عدم ذکر نام راوی وجود دارد و تنها یکی از این عوامل، فراموشی نام راوی به علت عدم اهتمام ناشی از معتبر نبودن راوی است. در حالی که در برخی از موارد، عدم اهتمام به نام راوی به علت ثقه بودن راوی است. به همین دلیل نمی توان برای عدم اهتمام راوی نفش پررنگی را در تأیید ضعیف بودن راوی، قائل شد
📚اقتباسی از درس خارج اصول استاد شبیری
🆔@masire_feghahat
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸توصیه های مرجع عالیقدر آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) به #مبلغین
🔹وقتتان را #بیهوده صرف نکنید، #برنامه این است: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، سُنَّةٌ قَائِمَة
🆔@masire_feghahat
🔰استاد سیداحمد مددی(زید عزه):
💢اصطلاح «اخباری»💢
🔸تعبیر «اخباری» را سنی ها هم دارند، الان بعضی از علمایی که اهل ادبند می گویند: اخباری، صحیح نیست، صحیحش «خبری» باید بگوییم. خیلی خب این هم بحث لغوی. الخبری أو الاخباری این هم بحث لغوی آن.
🔹 اما مراد از اخباری در آن زمان یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه، بدون تحقیق و تمحیص، این را اخباری می گفتند، مثلا این روایت در فلان کتاب مثلاً در کتاب مدینة المعاجز هست، هر چه در هر کتابی آمد آن را نقل کند، این را اخباری می گفتند، اصطلاح اخباری یعنی این
🔸در مقابل کسانی که فکر می کردند، ضابط بودند، محاسبه می کردند، مقایسه می کردند، این راویش ثقه است؟ ثقه نیست؟ کس دیگر این را نقل کرده؟ مقارنه با حدیث دیگر. این را «محدث ضابط» می دانستند. بنابراین اخباری یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه.
🔹 پس این جناب محمد ابن زکریای غلابی که متاسفانه در سند این حدیث واقع شده است یرویَ کل ما سمعه.
📚خارج فقه، چهارشنبه: ۱۷/۷/۱۳۹۸
🆔@masire_feghahat
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخش اول}
➰تعریف
🔸هر گاه شارع در مورد موضوع خارجیِ محقّقشدهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بدون تفصیل و استفصال، حکمی صادر کند، به این کار، «ترک استفصال» گفته میشود
➰انواع ترک استفصال
🔹ترک استفصال دو گونه است:
1⃣ابتدایی و بدون سابقۀ سؤال
🔸گاهی شارع ابتدائاً و بدون سابقۀ قبلی، در مقام بیان حکم #قضیّۀ_شخصیّهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بر میآید و بدون هیچگونه تفصیلی، حکمی واحد صادر میکند
💢 مثال این گونه از ترک استفصال، این است که حضرت با علم به نجسبودنِ لباسی، بدون اینکه نوع و مقدار نجاست را بداند، بفرماید: «با این لباس نجس، میتوان نماز خواند.»
2⃣ در پاسخ به سؤال
🔸گاهی شارع در پاسخِ سؤال از قضیّۀ شخصیّهای که با الفاظ مبیّن و بدون اجمال و البتّه با سکوت از ذکر برخی خصوصیّاتِ واقعه پرسیده شده، بدون استفصال و تفكیک صورتهای ممکن، حكمی واحد صادر میكند
💢مثلاً سائل میپرسد: «من با لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» یا اینکه فرضاً میپرسد: «لباس من نجس شده؛ میتوانم با آن نماز بخوانم؟» و حضرت در پاسخ میفرمایند: «بله.»
🔹در این پرسش، معنای «نجاست» روشن است؛ امّا خصوصیّات مورد سؤال، مانند «نوع و مقدار نجاست» مهمل است؛ با این حال، امام بدون پرسش از اینکه نجاست، خون بوده یا بول، و کم بوده یا زیاد، حكم به صحّت نماز میکنند. در این مثال، از ترک استفصال، اطلاق فهمیده و گفته میشود: هیچیک از اقسام نجاسات، مانع نیست
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشدوم}
➰شرایط استفادۀ اطلاق از ترک استفصال
♦️اگر در ترک استفصال، #قرینهای بر استفادۀ امام(ع) از #علم_غیب نباشد، شکلگیری اطلاق نیازمند شرایط زیر است:
1⃣ #شخصیبودن_قضیّه
🔸مراد از «قضیّۀ شخصیّه» این است که حکم دربارۀ فعلی خاصّ همراه با موضوعِ محقّق خارجی صادر شدهباشد؛ چه آن فعل در خارج، رخ داده باشد که قضیّۀ خارجیّه شود؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «من با این لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بفرمایند: «صحیح است.» و چه آن فعل در خارج، اتّفاق نیفتاده باشد؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «اگر با این لباس نجس نماز بخوانم، آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بدون استفصال از نوع نجاست، بفرمایند: «صحیح است.»
2⃣ #اهمال_قضیّه
🔹هنگامی از ترک استفصال، اطلاق فهمیده میشود که معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، روشن باشد، اگرچه بهسبب عدم ذکر خصوصیّات واقعه، مهمل باشد؛ امّا اگر معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، مجمل باشد یا قیدی که باید ذکر میشده، آورده نشدهباشد، نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد؛ بلکه مجرای ترک استیضاح خواهدبود.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشسوم}
3⃣ در مقام بیان بودنِ مُجیب
🔸برای استفادۀ اطلاق از ترک استفصال، مجیب باید از حیث موردی که نسبت به آن اطلاقگیری میشود، در مقام بیان باشد؛ بنابراین، اگر سائل حیثیّتی را در سؤالش مضیّق کند یا اصلاً نخواهد از آن حیث سؤال بپرسد، نمیتوان از ترک استفصال، در همان حیث، اطلاقگیری کرد.
🔹توضیح اینکه در مواردی، بهسبب وجود قرینۀ لفظی یا انصراف، سؤال مضیّق است و نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد، برای نمونه، اگر پرسیده شود: «من مرتکب وقاع حرام شدهام آیا کفّاره بر من واجب است؟» و پاسخ داده شود: «بله.» آنگاه نمیتوان نتیجه گرفت که هر نوع وقاعی، حتّی اگر از روی اکراه انجام شود، حرام است؛ زیرا وقاع حرامی که در سؤال بیان شده، تضیّق وضعی دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع وقاعی، حرام است و مجیب هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔸همچنین اگر سائل بپرسد: «حکم لمس همسر در هنگام حجّ چیست؟» و حضرت به وجوب کفّارهای خاصّ حکم کنند؛ نمیتوان با ترک استفصال، اطلاقگیری کرد که در هر لمسی، حتّی اگر به نحو جماع باشد، چنان کفّارهای ثابت است؛ زیرا لمس در این پرسش، از جماع انصراف دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع لمسی، کفّاره دارد و امام هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔘نمونۀ دیگر اینکه در روایت معاویة بن عمّار آمدهاست: «قُلْتُ لِأَبي عَبْدِ اللَّه(ع): آمُرُ الْجاریَةَ لِتَنْظُرَ إِلَى الْفَجْرِ، فَتَقولُ: “لَمْ یَطْلُعْ بَعْدُ.” فَآكُلُ ثُمَّ أَنْظُرُ فَأَجِدُهُ قَدْ كانَ طَلَعَ حینَ نَظَرَتْ! قالَ: “اقْضِهِ.”»
🔻در این روایت، انصراف پرسش به ماه مبارک رمضان، مانعِ استفادۀ عموم از ترک استفصال است؛ زیرا آنجا که مقصود سائل، روزهای غیر از روزۀ ماه رمضان مانند روزۀ استیجاری یا نذری باشد، معمولاً اجیربودن خویش یا نذریبودنِ روزه را در پرسش میآورَد و اینجا که نیاورده، نشانگرِ عدم عمومیّت پرسش است.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مطالب مرتبط با قاعده کاربردی «ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری » در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/456
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/459
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/460
🔰موانع احتمالی مطالعه، دلفگاری و سختیهای مسیر ناشی از عظمت کار تألیف بحار الأنوار با شوخطبعیهای علامه مجلسی هموار میگشت...!
♦️سید نعمت الله جزائری از جمله #شاگردان علامه مجلسی است که در امر تألیف بحار الأنوار کمککار علمی استاد خویش بوده و پارهای از مصاحبتهایش را در کتاب الأنوار النعمانیة تصویر میکند:
🔹استادم صاحب بحار الأنوار از میان بیش از هزار شاگردش مرا برای اقامت شبانه در منزل خویش برگزیده بود؛ شب و روز با او معاشرت داشتم و به گاهِ تألیف بحارالانوار جهت حلّ پارهای مصالحِ تألیفی شب را نزد وی میماندم.
🔸بسيار شوخطبع، خوشخنده و با من کثیر المزاح بود. ظرافت به من نشان میداد تا از مطالعه ملول و خسته نشوم.
🔹 با وجود همه اين احوال هرگاه میخواستم نزد او رَوم، مدتى مقابل درب مىايستادم تا قلبم از شدت تپيدن ناشى از هيبت و عظمت او، بهحالت استقرار بازگردد.
📚 الأنوار النعمانیة، ج۳، ص۳۱۲
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال