eitaa logo
مسیر سعادت
170 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
210 فایل
⇲من‌زِ‌خـود هیچ‌نـدارم ڪِہ بِہ‌آن‌فَخـرڪنم✹࿇ ⇱هرچہ‌دارم همہ‌اَز نوڪریہ خـانہ‌یِ‌تـوسـت...✾۞ ادمین براۍ پاسخ بہ سوالاٺ شرعے:🌱 @Rahmatan_lelalamin ♥️🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ حادث بودن جهان و اثبات پدید آورنده آن ‼️ 🟠 هشام حکم گویند: 👌 زندیقی (خدانشناسی) در مصر به سر می‌برد که سخنانی از امام صادق (علیه السّلام) به گوشش خورده بود به مدینه آمد تا با آن حضرت به مناظره پردازد ولی در آن‌جا حضرت را نیافت. به او گفتند: امام صادق (علیه السّلام) به مکه رفته است. او به آن‌جا آمد و ما همراه حضرت صادق (علیه السّلام) مشغول طواف بودیم که به ما رسید. نامش عبد الملک و کنیه اش ابو عبد الله بود در حال طواف، شانه اش را به شانۀ امام صادق (علیه السّلام) زد. حضرت پرسید: نامت چیست؟ ✅ گفت: نام من عبد الملک (بندۀ سلطان) است. 💎 فرمود: کنیه ات چیست؟ ✅گفت: کنیه‌ام ابو عبد الله (پدر بندۀ خدا) است. 💎 فرمود: این سلطانی که بندۀ او هستی، آیا از سلاطین زمین است یا آسمان؟ و نیز به من بگو که پسرت بندۀ خدای آسمان است یا بندۀ خدای زمین؟ اینک هر پاسخی بدهی، محکوم می‌شوی! 🟠 هشام گوید: به آن زندیق (خدانشناس) گفتم چرا پاسخش را نمی دهی؟ او از سخن من بدش آمد. 💎 امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وقتی طواف را تمام کردم، نزد ما بیا. ✅ او پس از پایان طواف امام علیه السّلام آمد و روبه روی حضرت نشست و ما هم گرد حضرت حلقه زده بودیم. 💎 امام (علیه السلام) به زندیق فرمود: قبول داری که زمین پایین و بالایی دارد؟ ✅ گفت: آری 💎 فرمود: زیر زمین رفته ای؟ ✅ گفت: نه. 💎 فرمود: پس چه می‌دانی که زیر زمین چیست؟ ✅ گفت: نمی دانم؛ ولی گمان می‌کنم زیر آن چیزی نیست. 💎 فرمود: گمان، درماندگی به چیزی است که به آن یقین نتوانی کرد. سپس فرمود: به آسمان رفته ای؟ ✅ گفت: نه. 💎 فرمود: می‌دانی در آن چیست؟ ✅ گفت: نه. 💎 فرمود: شگفتا از تو که نه به مشرق رسیدی و نه به مغرب، نه به زمین فروشدی و نه به آسمان فراز گرفتی و نه از آن‌جا عبور کردی تا بدانی پشت آسمان‌ها چیست و با این حال، انکار کردی آن‌چه را در آن‌ها است (نظم و تدبیری که دلالت بر سازندۀ کاردان دارد)؛ مگر خردمند چیزی را که نفهمیده، انکار می‌کند؟! ✅ زندیق گفت: تا حال کسی جز شما با من این گونه سخن نگفته است. 💎 امام (علیه السلام) فرمود: بنابراین تو در این موضوع شکّ داری که شاید باشد و شاید نباشد؟ ✅ گفت: شاید چنین باشد. 💎 امام (علیه السلام) فرمود: ای مرد! کسی که نمی داند، برهانی ندارد بر آن کس که می‌داند. ای برادر مصری! نادان را حجّتی نیست، از من بشنو و دریاب که ما هرگز دربارۀ خدا شک نداریم. مگر خورشید و ماه و شب و روز را نمی بینی که به افق درآیند، مشتبه نشوند، بازگردند، ناچار و مجبورند و مسیری جز مدار خود ندارند. اگر توان رفتن دارند، پس چرا برمی گردند؟ و اگر ناچار نیستند، پس چرا شب، روز و روز، شب نمی گردد؟ ای برادر مصری! به خدا آن‌ها برای همیشه ناچارند و آن‌که ناچارشان کرده از آن‌ها فراتر و استوارتر و بزرگ تر است. ✅ زندیق گفت: راست گفتی. 💎 سپس امام (علیه السّلام) فرمود: ای برادر اهل مصر! به راستی آن‌چه را به او گرویده‌اید و گمان می‌کنید که دهر است؛ اگر دهر (روزگار) مردم را می‌برد، چرا آن‌ها را برنمی گرداند و اگر برمی گرداند، چرا نمی برد؟ ای برادر مصری! همه ناچارند. چرا آسمان افراشته و زمین نهاده شده و چرا آسمان بر زمین فرونمی ریزد؟ چرا طبقه هایش سرازیر نمی شود و به آسمان نمی چسبد و کسانی که روی آن هستند به هم نمی چسبند؟ ✅ زندیق گفت: خداوند که پروردگار و مولای زمین و آسمان است، آن‌ها را نگه داشته است. 🟠 گوید: آن گاه زندیق به دست امام صادق علیه السّلام ایمان آورد. 🔻 حمران (که در مجلس حاضر بود) گفت: قربانت گردم! اگر زندیقان به دست تو ایمان می‌آورند، کفار هم به دست پدرت مؤمن شدند. ✅ آن تازه مسلمان عرض کرد: مرا به شاگردی بپذیر. 💎 امام (علیه السلام) به هشام فرمودند: او را نزد خود نگه دار و آموزش بده. 🟠 هشام که معلم ایمان اهل شام و مصر بود به او آموزش داد تا پاک عقیده شد تا آن‌جا که امام علیه السّلام از او راضی و خشنود گشت. 📚 کافی، ج۱، ص ۱۶۵ - ۱۶۶. (علیه_السلام)
❇️ زیان دیدن در روز قیامت در سایه به بطالت گذراندن عمر در دنیا‼️ ✍: مردی شجاع در مدینه بود که همه را می خندانید و با مسخرگی رزق و معیشت خود را در می آورد. جماعتی گفتند: خوب است امام سجاد (علیه السلام) را دعوت کنیم و قدری او را بخندانی؛ شاید از گریه های زیاد لحظه ای ساکت شود. جمع شدند و رفتند خدمت امام (علیه السلام) که در راه حضرت را دیدند با دو نفر از غلامان می آمد. آن شخص عبای امام (علیه السلام) را از شانه اش جمع کرد و به شانه اش انداخت و همراهان شروع به خنده کردند. امام (علیه السلام) فرمودند: این کیست؟ گفتند: مردی است که مردم را می خنداند و از آنها پول می گیرد. فرمودند: به او بگویید، روز قیامت آنان که عمر خود را به بطالت گذرانیدند زیان می برند. بعد از این کلام، آن شخص دست از اذیت و حرکات ناشایست کشید و به راه راست هدایت یافت. 📚 درسی از اخلاق ص 120؛ امالی شیخ مفید، ص 128؛ 100 موضوع پانصد داستان، ضمن داستان ایذاء.
⭕️پیاده روی به سمت کربلای مقدس سال ۱۹۱۶ میلادی یعنی حدود ۱۰۷ سال پیش.. 🔹قابل توجه کسانی که تصور می کنند این سنت به یک دهه اخیر مربوط است... 💢
📸 تصاویر دیدار امروز فرماندهان سپاه پاسداران با رهبر معظم انقلاب اسلامی @HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
📸 قاب عکسی از حاج قاسم در حسینیه امام خمینی (ره) در محل حضور این شهید در آخرین حضور در حسینیه امام خمینی (ره) در سال ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) 🎥 تصاویری زیبا از حمل مادر توسط یک زائر به سمت کربلا از منطقه راس البیشه! 🔹منطفه راس البیشه در فاصله ۶۰۰ کیلومتری از کربلا قرار دارد و در بخشی از مسیر زائران باید از میانه ساحل و دریا عبور کنند. ✅
آزاده شهید و غریب اسارت سردار شهید «خلیل فاتح» فرمانده گردان از لشکر عاشورا . سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در تبریز متولد شد. شهادت 21 اردیبهشت 62ش اردوگاه عراق . دوره ابتدایی را در مدرسه «شربت زاده» به پایان رساند مهارت خاصی در ورزش رزمی ودفاع شخصی داشت اعجوبه ای بود قبل از آغاز جنگ به افغانستان رفت و با شوروی جنگید از ۱۶سالگی در جبهه بود در محاصره سوسنگرد شهید چمران را که تیر خورده بود، نجات داد و ایشان کلت شخصی اش را به عنوان هدیه به او داد در آذر ۶۰ در عملیات مطلع الفجر وقتی درحال نجات جان مجروحان بود، اسیر دشمن شد در اردوگاه هویت اصلی اش را پنهان کرد و وقتی انبار مهمات اردوگاه آتش گرفت از این فرصت استفاده کرد و با کمک عده ای مقداری اسلحه و مهمات به دست آوردند و آنها در اردوگاه مخفی کردند متأسفانه مدتی بعد قضیه لو رفت و اسلحه ها را پیدا کردند تعدادی از اسرا را شکنجه کردند تا عاملین اصلی را پیدا کنند این شهید برای اینکه دیگران را نجات دهد خودش به تنهایی مسئولیت آتش گرفتن و مخفی کردن مهمات را قبول کرد و جان بقیه را نجات داد شکنجه گرهای ویژه ای که از استخبارات بغداد آمده بودند او را به طرز وحشیانه ای شکنجه کردند تا همدستانش را معرفی کند ولی چیزی نگفت و عاقبت پس از تحمل شکنجه های بسیار، مظلومانه به شهادت رسید نقل می کنند حتی او را با بشکه جوشان قیر شکنجه می کردند ولی او هیچ حرفی نزد در مرداد ۱۳۸۱ پیکرش به ایران برگشت @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا