🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
❌ چگونه صدای حضرت رقیه سلاماللهعلیها از خرابه به گوش یزید در کاخ رسید؟!
🔶 اول: وقتی معاویه در حال ساخت قصری به نام کاخ خضری بود، خانههایی را خرید تا قصر را بنا کند. یکی از این خانهها متعلق به پیر زنی بود که حاضر به فروش خانهی خود نبود و میگفت می خواهم در همین جا زندگی کنم و بعد از مرگم نیز قبرم درون خانهام باشد.
◾️ معاویه دستور داد خانه را خراب کنند اما عمرو عاص مخالفت کرد و گفت: عرب همیشه در آرزوی حاکمی عادل بوده و تو میتوانی از این فرصت استفاده تبلیغاتی کنی؛ به این صورت که قصر را بسازی و آن خانه را خراب نکنی. آن وقت هرکه از درب قصر وارد شود اولین سوالی که برایش پیش میآید این است که این خانهی خرابه در وسط قصر چه میکند و ما به او پاسخ میدهیم که عدالت ما به ما اجازهی خراب کردن خانه پیر زن را نمیدهد.
◾️ بعد از مدتی پیر زن از دنیا میرود و معاویه باز هم آن خانه را خراب نمیکند. در زمان یزید با وجودی که این خانه به خرابه تبدیل شده باز هم این نیرنگ ادامه پیدا میکند. زمانی که اسرا را به شام میآورند، در آن خرابه قرار میدهند و آن خرابه داخل حیاط قصر بوده است. [1]
🔷 دوم: صدای رقیه به گوش یزید نرسید بلکه وقتی کودک سه ساله امام حسین علیهالسلام از خواب پرید و بهانه پدرش را گرفت و شروع به گریه کرد زنان هم دور او را گرفتند و شروع به گریه و زاری کردند و سروصدا زیاد شد و به کاخ یزید رسید و او علت را جویا شد دستور داد سر پدرش را برای او ببرند. [2]
🔶 سوم: احتمال دیگر این است وقتی دختر سه ساله از خواب پرید و بهانه پدر را گرفت و زنان دور او را گرفتند و شروع به گریه کردند و سروصدا زیاد شد مأموران نگهبان خبر این سروصدا و همهمه را به کاخ یزید رساندند و یزید هم که علت را جویا شده دستور داده سر امام را برای آنها ببرند.
🔷 چهارم: احتمال دیگر این است در آن زمان احتمال وجود خرابهها و خانههای کهنهی متصل به کاخ وجود داشته که به خاطر وجود نداشتن کارخانهها و وسایل نقلیهی امروزی کوچکترین صداها شنیده میشده و حتی اگر اسرا در یکی از این خانههای خرابه متصل به کاخ بوده باشند سروصدای آنها به خوبی به قصر رسیده میشده است.
◾️ بنابراین هر کدام از احتمالات را در نظر بگیریم درست است چون این اتفاق افتاده است که کودکی از فرزندان امام در خرابه بغل کاخ بهانه پدر را میگیرد و سروصدا میشود خبر به گوش یزید میرسد و او برای آرام کردن اسرا سر امام را برای آنها میفرستد.
🌐 منابع:
[1]ـ ریحانه کربلا، نوشته عبدالحسن نیشابوری، صفحه۱۰۱.
[2]ـ درکربلا چه گذشت، ترجمه نفسالمهموم، شیخ عباس قمی، ص 414.
#صدای_رقیه
#خرابه_کاخ_یزید
💠 خوشبخت در کلام پیشوای ششم شیعیان⁉️
🔻امام جعفر صادق (عليهالسلام):
السَّعيدُ مَن وَجَدَ في نفسِهِ خَلوَةً يَشغَلُ بها
❇️ خوشبخت كسى است كه براى نفس خود خلوت و فراغتى يابد و به كار اصلاح آن پردازد.
📚 بحارالأنوار: ۷۸/۲۰۳/۳۵
⭐این صدقه دادن های اول صبح...‼️
🔷️صبح را با صدقه آغاز کنید
🔺️امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ حِینَ یُصْبِحُ أَذْهَبَ اَللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ.
کسى که بامدادان صدقهاى بدهد، خداى عزّ و جلّ پیشامد نحس آن روز را از او دفع میکند.
🔸️الکافی، ج 4، ص 6
این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد،
مولا (علیه السلام) بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند.
4_5936084135276711871.mp3
3.72M
روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها
🎤مرحوم فخرالذاکرین سلیم موذن زاده اردبیلی
#خرابه_شام
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴 زندگی و شهادت کریم اهل بیت (علیه السلام)
◼️شهادت امام حسن مجتبی(ع) در روز هفتم و یا بیست و هشتم ماه صفر سال 50 هجری و در سن 47 سالگی رقم خورده است.
▪️امام پیش از شهادت چندبار مسموم شده بود، اما هر بار شفا مییافت. همسر بیوفای حضرت، یعنی جعده دختر اشعث بن قیس، زهری را که معاویه برایش فرستاده بود، با شیر مخلوط کرد و زمان افطار حضرت ایشان را مسموم کرد. معاویه به او وعده داده بود که صد هزار درهم پاداش او خواهد شد و او را به همسری یزید درخواهد آورد که البته به این وعده عمل نکرد.
▪️جناده بن ابیامیه میگوید: به محضر امام حسن علیهالسلام رفتم؛ در حالی که تشتی مقابل ایشان بود و پارههای جگر آن حضرت میان تشت میریخت. عرض کردم: چرا مداوا نمیکنید؟ فرمود: ای بنده خدا! مرگ را به چه چیز میتوان علاج کرد؟ گفتم:انا لله و انا الیه راجعون. پس فرمود:رسول خدا (ص) به ما خبر داد که بعد از اودوازده امام خواهند بود. یازده نفر از آنان از فرزندان علی و فاطمهاند وهمه باشمشیر یا زهر شهید میشوند. و بعد گریست.
▪️از ایشان موعظه خواستم و ایشان مشغول سخن شد تا اینکه نفسش به شماره افتاد و رنگش زرد شد. در این حال، امام حسین وارد شد و برادر را در آغوش گرفت و او را بوسید. ایشان گریه میکرد و میفرمود: گریهام از دو چیز است؛ فراق دوستان و هول زمان حساب.
نقل است که امام حسن فرمود: گرچه فراق تو و دوستان و برادرانم بر من سخت است، اما خواهان رفتنم که جد خود رسول خدا و پدرم امیرالمومنین و مادرم زهرا و دو عموی خود حمزه و جعفر را ملاقات میکنم.
▪️سپس برای برادر خود وصیت کرد و سفارش اهل بیت و فرزندانش را به ایشان فرمود که برای ایشان پدری مهربان باش و وصیت فرمود که مرا در کنار رسول خدا(ص) دفن کن که من نسبت به آنان که بیاجازه در آنجا دفن شدهاند اولیترم و اگر آن زن مانع شد، نگذاری خونی بر زمین ریخته شود تا از آن چه بعد پیامبر از مردم کشیدم به ایشان شکایت کنم و بعد از این وصایا جان به جان آفرین تسلیم کرد.
▪️امام حسین(ع)، بدن برادر را غسل داد و کفن کرد و به سمت حرم رسول خدا برد. مروان بن حکم سراغ آن زن رفت و اورا تحریک کرد که مانع ازدفن امام شود. سپس او راسوار براسب خود کرده به نزد قبر پیامبر آمد و در حالی که بنیامیه و آل ابوسفیان همراهیاش میکردند، مردم را تحریک بر جنگ میکرد و میگفت: اجازه نمیدهم کسی را که دوست ندارم در خانه من دفن کنید.
▪️بعد از این، خود را از اسب به زیر انداخت و فریاد زد: بخدا تا یک مو در سر من است، اجازه نمیدهم او را اینجا دفن کنید.
▪️ابن عباس گفت: یک روز بر شتر سوار میشوی، یک روز بر استر و میخواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی و بین رسول خدا و حبیبش حایل شوی.
▪️ناگهان آن زن دستور داد جنازه امام(علیه) را تیرباران کردند؛ به طوری که گفتهاند تا 70 تیر از جنازه ایشان بیرون کشیدند. بنیهاشم دست به شمشیر بردند که امام حسین(علیهالسلام) با وجود وصیت برادر، مانع شد و فرمود: اگر وصیت برادرمم نبود، میدیدید چگونه بینی شما را بر خاک میمالیدم و او را نزد پیامبر دفن میکردم.
▪️سپس بدن مطهر را به بقیع بردند. امام حسین(علیهالسلام)، بدن برادر را درقبر گذاشتند،
▪️پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) فرمودند:
«وقتی فرزندم حسن (علیه السلام) را با زهر شهید کنند، ملائکه هفت آسمان بر او گریه میکنند و همه چیز حتی مرغان هوا و ماهیان دریا بر او میگریند. هرکه برای او گریه کند چشمش در روزی که همهء چشمها کور میشوند ـ روز محشر ـ نابینا نمیشود و هرکس بر مصیبت او غمگین شود، روزی که همه دلها اندوهگین است، غمناک نمیشود و هر که او را در بقیع زیارت کند، روزی که همه گامها بر صراط میلرزد، قدمش استوار میماند.»
▪️جلوههای مظلومیت حضرت بیشمار است. به عنوان نمونه در قضیه نبرد ایشان با معاویه، پس از اینکه برخی یاران ایشان و فرماندهان و سران قبایل به امام مجتبی(علیهالسلام) خیانت کردند در ساباط مدائن لشکریان، در حالی که حضرت را متهم به مماشات با معاویه میکردند به خیمه ایشان حمله کردند، سجاده از زیر پایش و ردا از دوشش کشیدند و با عصایی که تیغ تیز مسموم داشت بر ران مبارکش زدند و ایشان را مجروح کردند. بعد از آن که راهی جز صلح برایش نماند، همانها زخم زبان میزدند که تو مسلمین را خوار و ذلیل کردهای.
▪️امام حسن (علیهالسلام)بعد از صلح به مدینه رفت و در میان نکوهش اطرافیان، زخم زبان دوستان، عداوت دشمنان، از دست دادن بسیاری از یاران قدیم و شهادت ایشان به دست عمال معاویه، ناسزاگویی خطبا به امیرالمومنین(علیه السلام)، دوران سختی را سپری فرمود
📚منابع:ارشاد جلد 2/ شیخ مفید
مقاتل الطالبین/ ابوالفرج اصفهانی
منتهیالآمال جلد اول/ شیخ عباس قمی
#مناسبتی