ایرانی ها خیلی مهربونن... خیلی❤️ قدر خودمون و کشور خوبمونو بدونیم👌

وقتی مهران غفوریان از امام رضا علیه السلام میگه و اشک می‌ریزه...

پاسخ به یک شبهه در مورد ۱۲۴ هزار پیغمبر 😁

نظر رهبر معظم انقلاب درباره بی‌توجهی حاکمان سیاسی به ادبیات

اعتماد به آمریکا و هم‌پیمانانش اشتباه محضِ! میگید نه خودتون ببینید...

حق الناس گناهی ست که بخشیده نمی شود تا اینکه آن حق را ادا کنیم!

نزدیک امتحان های ترم سوم نگاه کردن وتوجه کردن یکی ازپسرای ترم بالای که چرا انقد زیر نظرم داره کنجکاوم کرد.‌ یه روز پسری که از نظر بچه های دانشگاه بچه مثبت بود به سمت الاچیقی که پاتوق من ودوستام بود اومد بعداز کمی مِن‌ومِن کردن گفت: خانم سلیمی میتونم چند دقیقه وقتتون روبگیرم نگاهی به سرتاپاش کردم وگفتم بفرمایید دستش رو به گردنش کشید وگفت: میشه بریم اون طرف تر متعجب نگاهش کردم وسریع گفت راجب یه کتاب میخواستم ازتون سوال بپرسم ببخشید که وقتتون روگرفتم خدانگهدار بچه ها ازهول شدن اقای پناهی وتعجب من خنده شون گرفت بعدازرفتن بچه مثبت دانشگاه همه باصدای بلند زدن زیرخنده وقتی به خونه برگشتم نمیدونم چرا تمام فکروذهنم درگیر سهیل پناهی شده بود صبح تصمیم گرفتم قبل ازرسیدن به ایستگاه دانشگاه ازماشین پیاده بشم بقیه مسیر رو پیاده برم هنوز چند قدمی رو راه نرفته بودم که باصدای بوق زدن یه ماشین به عقب برگشتم. بادیدن پناهی تعجب کردم. قبل ازاینکه به پیاده رویم ادامه بدم سریع گفت خانم سلیمی خواهش میکنم چند لحظه صبرکنید

ایرانی ها خیلی مهربونن... خیلی❤️ قدر خودمون و کشور خوبمونو بدونیم👌

🌙 وظیفه مسافر مردّد در اقامت ده روز 🔷 سوال: مسافری که در جایی اقامت کرده و نمی‌داند ده روز می‌ماند یا خیر، وظیفه‌اش نسبت به نماز و روزه چیست؟ ✅ جواب: نماز او شکسته است و روزه‌اش صحیح نیست، مگر اینکه سی روز به حالت تردید در یکجا اقامت نماید که در این صورت از روز سی و یکم ـ تا زمانی که در آنجا حضور دارد ـ نمازش تمام و روزه‌اش صحیح است هرچند قصد اقامت ده روز نداشته باشد.

🎥 ظهـور او درمـان دردهاست! 🔺داغ غـــزه و رگ غیـرتِ به‌خواب رفتــــهٔ جهــان اســلام ... تا آخــر ببینــید.. باشد که آه دلِ لرزانتـان کاری کنـد و فرجـی شود... ▫️حجت‌الاسلام سنجـری ▫️نمازجمعـه چهاردانگـه ┄┅═✧☫🇮🇷☫✧═┅┄

#عاشقانه_مهدوی #یاصاحب‌الزمان‌♥️ در انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت... #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤

سمتش چرخیدم ودستم روتوی جیب مانتوم کردم وگفتم بله اقای پناهی امرتون کمی ازلحن حرف زدنم جاخورد وگفت قصد مزاحمت ندارم فقط میخوام چند لحظه باهاتون صحبت کنم چند قدم جلورفتم وگفتم بفرمایید حرفتون روبزنید نگاهی به دور ور انداخت گفت اینجا وسط خیابون؟ بله همین جا کمی سکوت کردوگفت من ازشما خوشم اومده اگر میشه یه باهم دیگه صحبت کنیم اگه به تفاهم رسیدیم خانواده هارودرجریان بزاریم ازحرف سهیل پناهی کمی جاخوردم چند ثانیه ای بهش زل زدم بدون اینکه جوابی بهش بدم ازکنارماشینش ردشدم به سمت دانشگاه رفتم دو روزی از پیشنهادبچه مثبت دانشگاه گذشته که توی کلاس مشغول جمع کردن وسایلم بود باصدای خانم سلیمی گفتن پناهی سرم روبلند کردم وگفتم بله برگه ای کوچیکی رو روی دسته صندلی گذاشت وگفت:بچه های دانشگاه گفتن خواهرتون فوق لیسانس رشته معماریه میشه این چندکتابی که نوشتم رو اگر دارن برام ازشون امانت بگیرید اگرهم نداشتن بهم خبربدید سفارش بدم قبل ازاینکه جوابی بهش بدم سریع ازکلاس بیرون رفت برگه روی دست صندلی روبرداشتم تاش روبازکردم اسم کتاب ها وشماره تماس پناهی روخوندم وسایل داخل کیفم گذاشتم