eitaa logo
مسجد چهارده معصوم (ع)
113 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
پردیسان بلوار شهروند خیابان سبلان کوچه ۱۲-روبروی بوستان بهار   0112661537003 6037997599070647 حساب💳 🔹️ایجاد محله ای همدل 🔸️ پایگاه شهید صحرایی و كانون شهيد علمی نژاد 🔺️مركز نیکوکاری زیر نظر کمیته امداد امام‌خمینی(ره) 🕌 ادبستان‌مسجد‌محور‌آل‌طاها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبک زندگی متقین
☑️ امام کاظم (ع) و عیدی نوروز منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی از امام کاظم (ع) درخواست کرد که در عید نوروز در مجلس رسمی دربار، براي شادباش جلوس کند و هر چه را مردم هدیه و عیدی می آورند، بپذیرد. حضرت فرمود: من اخباري را که از جدم رسیده بررسی کردم. اما خبري راجع به عید نوروز . این عید مخصوص ایرانیان است. چیزي را که اسلام از بین برده، ما آن را دوباره زنده کنیم. منصور دوانیقی گفت: ما این مراسم را به خاطر سیاست و تدبیر امور لشکري انجام می دهیم. شما را به خدا قسم می دهم که در این مجلس جلوس کنید. امام کاظم (ع) ناچاراً نشست و امیران و بزرگان لشکري و کشوري براي عرض تبریک نوروز به حضورش رسیدند و هدایایی را تقدیم کردند و یکی از خدمتگزاران منصور، لیست هدایا را می نوشت. در این بین پیرمردي وارد شد و به امام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! من مرد فقیری هستم و ثروتی ندارم که به شما هدیه کنم. ولی سه بیت شعر را که جدم در سوگ جد شما حسین بن علی (ع) سروده است، به عنوان هدیه تقدیم می کنم. او آن ابیات را خواند و امام کاظم (ع) به آن پیرمرد فرمود: هدیه تو را پذیرفتم. بنشین که خداوند به تو خیر و برکت دهد. سپس امام به خدمتگزار خلیفه فرمود: نزد خلیفه برو و بگو با این هدایایی که آورده اند، چه کنم؟ خدمتگزار خلیفه پیام امام (ع) را به منصور رساند و منصور پاسخ داد: همه آنها را به آن حضرت بخشیدم. هرچه می خواهد بکند. خادم پیام منصور را به امام ابلاغ نمود. امام کاظم (ع) هم همه آن هدایا و عیدی ها را به آن پیرمرد بخشید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7 ص 160 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ امام کاظم (ع) و عیدی نوروز منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی از امام کاظم (ع) درخواست کرد که در عید نوروز در مجلس رسمی دربار، براي شادباش جلوس کند و هر چه را مردم هدیه و عیدی می آورند، بپذیرد. حضرت فرمود: من اخباري را که از جدم رسیده بررسی کردم. اما خبري راجع به عید نوروز . این عید مخصوص ایرانیان است. چیزي را که اسلام از بین برده، ما آن را دوباره زنده کنیم. منصور دوانیقی گفت: ما این مراسم را به خاطر سیاست و تدبیر امور لشکري انجام می دهیم. شما را به خدا قسم می دهم که در این مجلس جلوس کنید. امام کاظم (ع) ناچاراً نشست و امیران و بزرگان لشکري و کشوري براي عرض تبریک نوروز به حضورش رسیدند و هدایایی را تقدیم کردند و یکی از خدمتگزاران منصور، لیست هدایا را می نوشت. در این بین پیرمردي وارد شد و به امام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! من مرد فقیری هستم و ثروتی ندارم که به شما هدیه کنم. ولی سه بیت شعر را که جدم در سوگ جد شما حسین بن علی (ع) سروده است، به عنوان هدیه تقدیم می کنم. او آن ابیات را خواند و امام کاظم (ع) به آن پیرمرد فرمود: هدیه تو را پذیرفتم. بنشین که خداوند به تو خیر و برکت دهد. سپس امام به خدمتگزار خلیفه فرمود: نزد خلیفه برو و بگو با این هدایایی که آورده اند، چه کنم؟ خدمتگزار خلیفه پیام امام (ع) را به منصور رساند و منصور پاسخ داد: همه آنها را به آن حضرت بخشیدم. هرچه می خواهد بکند. خادم پیام منصور را به امام ابلاغ نمود. امام کاظم (ع) هم همه آن هدایا و عیدی ها را به آن پیرمرد بخشید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7 ص 160 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ امام کاظم (ع) و عیدی نوروز منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی از امام کاظم (ع) درخواست کرد که در عید نوروز در مجلس رسمی دربار، براي شادباش جلوس کند و هر چه را مردم هدیه و عیدی می آورند، بپذیرد. حضرت فرمود: من اخباري را که از جدم رسیده بررسی کردم. اما خبري راجع به عید نوروز . این عید مخصوص ایرانیان است. چیزي را که اسلام از بین برده، ما آن را دوباره زنده کنیم. منصور دوانیقی گفت: ما این مراسم را به خاطر سیاست و تدبیر امور لشکري انجام می دهیم. شما را به خدا قسم می دهم که در این مجلس جلوس کنید. امام کاظم (ع) ناچاراً نشست و امیران و بزرگان لشکري و کشوري براي عرض تبریک نوروز به حضورش رسیدند و هدایایی را تقدیم کردند و یکی از خدمتگزاران منصور، لیست هدایا را می نوشت. در این بین پیرمردي وارد شد و به امام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! من مرد فقیری هستم و ثروتی ندارم که به شما هدیه کنم. ولی سه بیت شعر را که جدم در سوگ جد شما حسین بن علی (ع) سروده است، به عنوان هدیه تقدیم می کنم. او آن ابیات را خواند و امام کاظم (ع) به آن پیرمرد فرمود: هدیه تو را پذیرفتم. بنشین که خداوند به تو خیر و برکت دهد. سپس امام به خدمتگزار خلیفه فرمود: نزد خلیفه برو و بگو با این هدایایی که آورده اند، چه کنم؟ خدمتگزار خلیفه پیام امام (ع) را به منصور رساند و منصور پاسخ داد: همه آنها را به آن حضرت بخشیدم. هرچه می خواهد بکند. خادم پیام منصور را به امام ابلاغ نمود. امام کاظم (ع) هم همه آن هدایا و عیدی ها را به آن پیرمرد بخشید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7 ص 160 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ امام کاظم (ع) و عیدی نوروز منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی از امام کاظم (ع) درخواست کرد که در عید نوروز در مجلس رسمی دربار، براي شادباش جلوس کند و هر چه را مردم هدیه و عیدی می آورند، بپذیرد. حضرت فرمود: من اخباري را که از جدم رسیده بررسی کردم. اما خبري راجع به عید نوروز . این عید مخصوص ایرانیان است. چیزي را که اسلام از بین برده، ما آن را دوباره زنده کنیم. منصور دوانیقی گفت: ما این مراسم را به خاطر سیاست و تدبیر امور لشکري انجام می دهیم. شما را به خدا قسم می دهم که در این مجلس جلوس کنید. امام کاظم (ع) ناچاراً نشست و امیران و بزرگان لشکري و کشوري براي عرض تبریک نوروز به حضورش رسیدند و هدایایی را تقدیم کردند و یکی از خدمتگزاران منصور، لیست هدایا را می نوشت. در این بین پیرمردي وارد شد و به امام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! من مرد فقیری هستم و ثروتی ندارم که به شما هدیه کنم. ولی سه بیت شعر را که جدم در سوگ جد شما حسین بن علی (ع) سروده است، به عنوان هدیه تقدیم می کنم. او آن ابیات را خواند و امام کاظم (ع) به آن پیرمرد فرمود: هدیه تو را پذیرفتم. بنشین که خداوند به تو خیر و برکت دهد. سپس امام به خدمتگزار خلیفه فرمود: نزد خلیفه برو و بگو با این هدایایی که آورده اند، چه کنم؟ خدمتگزار خلیفه پیام امام (ع) را به منصور رساند و منصور پاسخ داد: همه آنها را به آن حضرت بخشیدم. هرچه می خواهد بکند. خادم پیام منصور را به امام ابلاغ نمود. امام کاظم (ع) هم همه آن هدایا و عیدی ها را به آن پیرمرد بخشید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7 ص 160 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ امام کاظم (ع) و عیدی نوروز منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی از امام کاظم (ع) درخواست کرد که در عید نوروز در مجلس رسمی دربار، براي شادباش جلوس کند و هر چه را مردم هدیه و عیدی می آورند، بپذیرد. حضرت فرمود: من اخباري را از جدم رسیده بررسی کردم. اما خبري راجع به عید نوروز . این عید مخصوص ایرانیان است. چیزي را که اسلام از بین برده، ما آن را دوباره زنده کنیم. منصور دوانیقی گفت: ما این مراسم را به خاطر سیاست و تدبیر امور لشکري انجام می دهیم. شما را به خدا قسم می دهم که در این مجلس جلوس کنید. امام کاظم (ع) ناچاراً نشست و امیران و بزرگان لشکري و کشوري براي عرض تبریک نوروز به حضورش رسیدند و هدایایی را تقدیم کردند و یکی از خدمتگزاران منصور، لیست هدایا را می نوشت. در این بین پیرمردي وارد شد و به امام عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! من مرد فقیری هستم و ثروتی ندارم که به شما هدیه کنم. ولی سه بیت شعر را که جدم در سوگ جد شما حسین بن علی (ع) سروده است، به عنوان هدیه تقدیم می کنم. او آن ابیات را خواند و امام کاظم (ع) به آن پیرمرد فرمود: هدیه تو را پذیرفتم. بنشین که خداوند به تو خیر و برکت دهد. سپس امام به خدمتگزار خلیفه فرمود: نزد خلیفه برو و بگو با این هدایایی که آورده اند، چه کنم؟ خدمتگزار خلیفه پیام امام (ع) را به منصور رساند و منصور پاسخ داد: همه آنها را به آن حضرت بخشیدم. هرچه می خواهد بکند. خادم پیام منصور را به امام ابلاغ نمود. امام کاظم (ع) هم همه آن هدایا و عیدی ها را به آن پیرمرد بخشید. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7 ص 160 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen