eitaa logo
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
163 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
101 فایل
⚠️ من امروز باید بگویم که تکلیف است براى مسلمانها. حفظ مساجد امروز جزء امورى است که اسلام به او بسته است. ✍️صحیفه امام، ج‏۱۳، ص: ۲۱ پایگاه مقاومت النساء حوزه فاطمه الزهراءبسیج خواهران هشترود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی شرف و انسانیت را مبدأ تمام خواسته هایمان قرار ده از تکبر و غرور و سوء ظن و نفرت و کینه دورمان کن کلاممان به دروغ، آلوده نباشد عزیزانم همیشه شاد و خوشبخت باشند امضای خدا، پای همه آرزوهای قشنگتون سلام صبحتون بخیر جمعه خود را معطر  می کنیم به عطر دل نشین صلوات اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آل محمد ِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ در پناه حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام روزتون پر خیر و برکت عمر و عاقبتتون بخیر ان شاء الله آخر هفته ی خوبی داشته باشید @masjdvaliasr
🌟حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: "... تا می توانید درباره فرزندم 🌟مهدی سخن بگویید و قلم فرسایی کنید... 🌟مهدی ما در عصر خویش است..." 📚صحیفه مهدیه ص ۵۲ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج @masjdvaliasr
رمانــ🍃 : مےخواهم درس بخوانمـ اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم ... بی حال افتاده بودم کف خونه ... مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت ... نعره می کشید و من رو می زد ... اصلا یادم نمیاد چی می گفت ... چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت ... اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم ... دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه ... مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود ... شرمنده، نظر دخترم عوض شده ... چند روز بعد دوباره زنگ زد ... من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم ... علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه ... تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره ... بالاخره مادرم کم آورد ... اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد ... - بیخود کردن ... چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ ... بعد هم بلند داد زد ... هانیه ... این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی ... ادب؟ احترام؟ ... تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی... این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم ... به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... - یه شرط دارم ... باید بزاری برگردم مدرسه ... ... @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقریبا همشون ایرانی هست🌸 (یعنی در امنیت حداکثری) ✅ایتا ➡️به جای سیگنال❌ ✅بفرست ➡️ به جای شریت❌ ✅اپارات ➡️به جای یوتیوپ❌ ✅سروش و ایتا ➡️به جای واتساپ❌ ✅روبیکا ➡️ به جای اینستاگرام❌ ✅نشان ➡️ به جای گوگل اسراییلی❌ ✅ذره‌بین ➡️ به جای جستجوگر گوگل❌ ✅گپ 😅😅😅فک کنم نظیر نداره و... @masjdvaliasr
رمانــ🍃 : دامادطلبہ با شنیدن این جمله چشماش پرید ... می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ... اون شب وقتی به حال اومدم ... تمام شب خوابم نبرد ... هم درد، هم فکرهای مختلف ... روی همه چیز فکر کردم ... یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ... برای اولین بار کم آورده بودم ... اشک، قطره قطره از چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم ... بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم ... به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جمله اش درست بود ... من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم های احساسی نمی گرفتم ... حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود ... و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود ... با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره ... اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟ ... چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ... یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوست ها، همسایه ها و اقوام زنگ زدم ... و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت… - وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ ... ما اون شب شیرینی خوردیم ... بله، داماد طلبه است ... خیلی پسر خوبیه ... کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ... وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم ... اما خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد ... البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد... فکر کنم نزدیک دو ماه بعد ... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین جاسوسی در ساعت مچی! جاسوس هسته‌ای چگونه اطلاعات را از جلسه محرمانه خارج می‌کرد؟ گزارشی از دو جاسوس شناسایی شده در تیم ظریف جاسوسی دری اصفهانی و مشکور که کنار گوش ظریف بودند، ! ماجرای FATF که هم اینقدر دولت میگه باید تصویب بشه همین جاسوس ها اول گفتن باید حتما تصویب بشه! حالا دولت روحانی به دنبال اجرای کاملFATF هست در جهت اهداف جاسوس ها که منافع آمریکا هست! حداقل ۵ جاسوس فقط تو مذاکرات هسته ای(برجام)!!! جالبتر اینکه بعد دستگیری انها دولت با وقاحت از انها حمایت کرد! @masjdvaliasr
🍭 زندگی شیرینی خواهیم داشت، اگر ... 🌱 هرچه در زندگی بتوانیم خودخواهی خودمان را کم کنیم، زندگی شیرین‌تری خواهیم داشت. سعی کنیم به جای پرداختن به عیوب طرف مقابل به عیوب خودمان بپردازیم. در روایت است که امام صادق (ع) فرمودند: خوش به حال کسی که مشغول است به عیوب خودش، در حدی که عیوب دیگران را نمی‌بیند. ما باید دائما مشغول به عیب‌جویی و عیب‌یابی رفتار خودمان باشیم. در نتیجه رفتاری که خواهیم داشت با طرف مقابل بهتر خواهد بود و در اکثر زمینه‌ها موجب اصلاح همسرمان نیز خواهد شد. @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
✴️پایان شرح وتفسیر#حکمت8 🍒همان گونه که در زبان 😋حس ذائقه و چشيدن را قرار داده که بازرس و مراقب بسيا
✅ وَ قَالَ ( علیه السلام ) : إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَی أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ .🌸 🍀🌸🍀🌼🍀🌸🍀🌼🍀 و درود خدا بر او فرمود: چون دنیا به کسی روی آورد، نیکیهای دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روی برگرداند خوبیهای او را نیز برباید.🌼
1💠شرح و تفسیرحکمت9💠 💢اقبال و ادبار دنيا ✅ امام در اين کلام عبرت آموز به دگرگونى حال مردم در برابر کسانى که دنيا به آنها روى مى کند يا پشت مى نمايد اشاره کرده مى فرمايد: 📗«هنگامى که دنيا به کسى روى آورد نيکى هاى ديگران را به او عاريت مى دهد و هنگامى که دنيا به کسى پشت کند نيکى هاى خودش را نيز از او سلب مى نمايد». 🌸 اين يک واقعيت است که شواهد فراوان تاريخى دارد; 🦋هنگامى که انسان هايى چه در امر حکومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانش ها مشهور و معروف مى شدند 🐬بسيارى از کارهاى خوبى را که ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مى دادند. ☘ 🦋 @masjdvaliasr
یکشنبه های علوی...زَیِّنوامَجالِسِکُم بِذِکرِعَلیّ علیه السلام
💠 اعمال شب نیمه‌ شعبان 💠 شب نیمه شعبان از جمله شب‌های بافضیلت و از چهار شبی است که در روایات به احیای آن توصیه شده است که ولادت باسعادت ولی‌عصر، حضرت مهدی (أرواحنا له الفداء)، در سحرگاه این شب به وقوع پیوسته است. 🌷امام باقر علیه‌السلام: این شب بهترین شب پس از شب قدر است. ... پس در نزدیک شدن به خداوند در این شب بکوشید، همانا آن شبی است که خداوند بر خود سوگند خورده که هیچ سائلی را از درگاهش برنگرداند... 💦سیدبن‌طاووس (رحمه‌الله) درباره فضل و اعمال این شب روایاتی را نقل فرموده است که خلاصه‌ای از آن در ادامه می‌آید: 1⃣ خواندن چهار رکعت نماز [دو نماز دورکعتی] بین نماز مغرب و عشا بدین کیفیت: در هر رکعت یک‌بار سوره حمد و ده بار سوره توحید (در روایتی یازده بار آمده) بعد از اتمام نماز این اذکار را بگوید: «يَا رَبِّ اِغْفِرْ لَنَا» (۱۰بار) «يَا رَبِّ اِرْحَمْنَا» (۱۰بار) «يَا رَبِّ تُبْ عَلَيْنَا» (۱۰بار) سوره توحید (۲۱بار) «سُبْحَانَ الَّذِي يُحْيِي الْمَوْتَى وَ يُمِيتُ الْأَحْيَاءَ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (۱۰بار) و هرکه این نماز را بخواند،‌ خداوند اجابتش می‌کند و حاجات دنیوی و اخروی‌اش را برمی‌آورد و نامه عملش را دست راستش می‌دهد و تا سال آینده از جانب خداوند محفوظ می‌ماند. 📚 اقبال‌الاعمال، ج۲، ص۸۸۶ 2⃣ احیای شب به دعا و نماز 🌺 پیامبر (ص) فرمود: هرکه این شب را زنده بدارد در روزی که قلب‌ها بمیرند قلبش نمی‌میرد. اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص۹۴۱ 🌷حضرت علی (ع) به نقل از رسول خدا (ص) فرمودند: هرگاه شب نیمه شعبان فرا رسید، شبش را احیا، و روزش را روزه بگیرید، که خداوند در این شب از غروب خورشید تا طلوع فجر ندا می‌دهد: آیا آمرزش‌‌خواهی نیست که بیامرزمش؟! آیا روزی‌خواهی نیست که روزی‌اش دهم؟! 📚 اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص۸۹۸ 3⃣ خواندن دعای کمیل اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص۹۰۸ 4⃣ خواندن صلوات شعبانیه اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص۸۷۱ 5⃣ زیارت امام حسین (علیه‌السلام) 🌷هر گاه روز اول شعبان فرارسد منادی از عرش الهی ندا می‌دهد: ای زائرین حسین (علیه‌السلام) از زیارت حسین در شب نیمه شعبان غافل نشوید؛ چه اگر می‌دانستید چه چیز در آن نهفته است کل سال را برای آمدنش به انتظار می‌نشستید. 📚 اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص۹۲۰ 6⃣ گفتن اذکار اربعه 🌺امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: ... ‌هرکه در این شب صدمرتبه «سُبحانَ‌الله» و صدمرتبه «اَلحَمدُ لِلّه» و صدمرتبه «اَللهُ اَکبَر» و صدمرتبه «لا اِلهَ اِلَّا الله» بگوید خداوند گناهان گذشته‌اش را می‌آمرزد و حاجات دنیوی و اخروی‌اش را برمی‌آورد چه حاجاتی را که از خدا خواسته و چه آن را که نخواسته اما خدا آن را می‌داند. این از فضل خداست بر بندگانش. 📚اقبال‌الاعمال ، ج۲ ، ص ۸۸۷ و ۸۸۸ @masjdvaliasr
رمانــ🍃 : احمقے بہ نام هانیه پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر ... بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به چای و شیرینی ... هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت ... اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور ... هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی ... هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد ... همه بهم می گفتن ... هانیه تو یه احمقی ... خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد ... تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟... هم بدبخت میشی هم بی پول ... به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی ... دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی ... گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید ... گاهی هم پشیمون می شدم ... اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده ... من جایی برای برگشت نداشتم... از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود ... رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی ... حنی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی ... باید همون جا می مردی ... واقعا همین طور بود ... اون روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون ... مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره ... اونم با عصبانیت داد زده بود ... از شوهرش بپرس ... و قطع کرده بود ... به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه ... صداش بدجور می لرزید ... با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... ... @masjdvaliasr
سجاده ی نماز شب امشب را با نام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وحضرت نرجس خاتون سلام الله علیها پهن میکنیم و ثواب نماز امشب را به محضر مبارک ایشان تقدیم میکنیم... وبرای فرج مولایمان دعا میکنیم ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | مرا عهدی است با جانان ... 🔺️همین ابتدای سال با امام خود عهد ببندیم؛ عهدی برای بندگی بهتر خدا، عهدی برای همدلی؛ عهدی برای ظهور... | @masjdvaliasr
کسانۍ ... بھ ‌خواهندرسید🌿 کھ‌اهل‌سرعـت‌باشند-! واِلاّتاریخِ‌کربلانشان‌دادھ‌کھ قافلھ‌؎حسینۍمعطل‌کسۍنمۍماند🌤 🌸💞 @masjdvaliasr
بسم الله الرحمن الرحیم🌱 باسلام وعرض تبریک تولدمنجی عالم بشریت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ارواحنافداه،خدمت اعضای محترم کانال،دعوت میشوددرایستگاه فرهنگی که امروزساعت۱۱دربلوارسپاه،به مناسبت نیمه شعبان وبه همت خادمین شهدای هشترود برپامیشود،حضوربهم رسانیم. به همراه خانواده،دوستان وآشنایان تشریف بیارین منتظرحضورگرمتان هستیم. منتظران موعود،خادمین شهدای هشترود🌹 @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش میوه وشیرینی بمناسبت نیمه شعبان توسط عضوفعال پایگاه مقاومت النساء @masjdvaliasr
🌸 نیمه شعبان، مظهر امید به آینده رهبر معظم انقلاب: نیمه‌ی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ بقیه امیدها ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی به‌وسیله‌ی حضرت صاحب‌‌‌‌الزّمان امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه. ۹۷/۲/۱۰
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_هفتم: احمقے بہ نام هانیه پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خ
رمانــ🍃 : خریدعروسے با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ... - شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است ... فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ... مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد ... اشاره کردم چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای ... دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ... بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ... بالاخره به خودش اومد ... گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ... برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود ... برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ... یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود 60 نفر مهمون ... پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ... ... @masjdvaliasr