دکترها در اتاق عمل متوجه شدند که سعید بیماری اش سرطانی وحشتناک است و زنده نمی ماند.
وقتی به مادرش گفتند زانوهایش خم شد و به التماس افتاد ،سعید از خانوادهای بلوچ بود و ساکن زاهدان اهل سنت و حنفی مذهب.
چند روز بعد از عمل حالش انقدر وخیم شد و غده های سرطانی طوری بدنش را گرفتند که دیگر نه راه می رفت و نه غذا میخورد.
مادرش مضطر بود اهل خانه ناراحت و فامیل و دوستان ناامید
مادر مضطر در خواب دید که بزرگی به او فرمود: بروید قم پیش پسرم!
بدن نیمه جان سعید را که سوار آمبولانس کردند مطمئن بود که فرق دارد رفتنش! ساکن اتاقی در جمکران شدند.
مادر بود و نماز و قرآن
شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها جمکران حال و هوای متفاوت داشت مادر تازه میشنید حرف هایی از شهادت دختر پیامبر سلام الله علیها با زبان خودش در دل درخواست میکرد.
و قولی که در دلش داد ...
اگر سعیدم شفا یابد خودم و خانواده ام شیعه میشویم.
سعید شب شهادت مادر نوری دیده که به او فرمود بلند شو !
سعید برخاست او شفایافته ی اباصالح بود..
خانواده و اقوام و دوستانش هم هدایت شده اباصالح هستند.
هرچند که وهابیها بارها برای کشتن اقدام کردند هر چند که آخرش به او سم دادند
هر چند که خودش گفته بود من را خواهند کشت.
و امام رضا علیه السلام فرموده بودند:جای تو،پیش ماست.
هرچند الان بهجای دیدن رویش باید در مشهد ،صحن جمهوری، بهشت ثامن، بلوک ۹۳، بروید زیارت مزار شهید سعید چندانی
🥀🥀
جمکران یک مکان نیست, یک مسجد نیست, یک گنبد و گلدسته نیست یک دو رکعت نماز نیست...
* جمکران محل تبلور یک اندیشه است *
در مسجد مقدس جمکران از توحید تا ظهور را میتوانی در پیدایش و بودنش دریابی.
جمکران یک نماد است از اندیشه شیعه یک امید به امامی که دست تورا میگیرد
☝️ایاک نعبد تنها خدا را بپرست نه خودت نه آرزوهایت ن شهواتت نه مال و داراییت نه استعدادهایت
تنها خدا را بپرست
و ایاک نستعین تنها اوست که از اول بوده تا آخر می ماند تمام قدرتها دست خداست
به که امید میبندی از که میترسی هیچ بیمهگری چون خدا نمی تواند دنیا و آخرتت را تضمین کند
در نماز این را صد بار بگو ایاک نعبد و ایاک نستعین، تنها تو تنها تو...
هزار سال است که جمکران پناه عاشقان است و میلیونها دل به سمت حجت ابن الحسن پرواز میکنند
دشمنانش میخواهند نور خدا را خاموش کنند آن هم با دهان هایشان و خدا نورش را کامل میکند اگرچه کافران نپسندند
❣یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون❣
هزاران ابزار و بهانه تو را از امامت دور میکنند
تو اما عمر کوتاهی داری! شاید هفتاد سال پی حرف شهوتران های مجازی و کم سوال های درس خوانده بروی
زندگی ات را بر باد داده ای
@masjdvaliasr
🌸 میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد
🌷 برای خشنودی حضرت و ان شاء الله بهره مندی از شفاعت ایشان ، ۷ صلوات بفرستیم و به ایشان هدیه کنیم.
@masjdvaliasr
🌷امام حسن عليه السلام:
خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقهاى براى آفريدگان خود قرار داده تا با طاعتش براى خشنودى او از يكديگر پيشى گيرند.
📗 بحارالانوار، ج۷۵ ص۱۱۰
@masjdvaliasr
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عیدتون مبارک
ممنون ازخانم ممی پوربابت کلیپ زیباشون💐
@masjdvaliasr
🔺 کلامی از علما
⭕️ آیتالله حقشناس
⁉️کدام عمل مانع از دست رفتن برکت کارهای دنیا می شود ؟
#کلام_علما
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_سی_و_هشتم: و جعلنــا و جعلنا خوندم ... پام تا ته روی پدال گاز بود ...
رمانــ🍃
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_سی_و_نهم: برمےگردمــ
وجودم آتش گرفته بود ... می سوختم و ضجه می زدم ... محکم علی رو توی بغل گرفته بودم ... صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد ...
از جا بلند شدم ... بین جنازه شهدا ... علی رو روی زمین می کشیدم ... بدنم قدرت و توان نداشت ... هر قدم که علی رو می کشیدم ... محکم روی زمین می افتادم ... تمام دست و پام زخم شده بود ... دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش ... آخرین بار که افتادم ... چشمم به یه مجروح افتاد ...
علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش ... بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن ... هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن ... تا حرکت شون می دادم... ناله درد، فضا رو پر می کرد…
دیگه جا نبود ... مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم ... با این امید ... که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن ... نفس کشیدن با جراحت و خونریزی ... اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه ...
آمبولانس دیگه جا نداشت ... چند لحظه کوتاه ... ایستادم و محو علی شدم ...
کشیدمش بیرون ... پیشونیش رو بوسیدم ...
- برمی گردم علی جان ... برمی گردم دنبالت ...
و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس ...
#بدون_تو_هرگز
#زندگے_نامه
#طلبه_شهید_گمنام
#سید_علے_حسینے
#ادامه_دارد...
@masjdvaliasr