یک بندروضه...:
السلام علیک یااباصالح المهدی ارواحناله الفداه🥀
ادرکنی ولاتهلکنی😭🤲🥀
لبیک یامهدی جانم✋🥀
#تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یااباعبدالله😭
باپای دل بریم سوریه کنار ضریح باصفا وباشکوه بی بی زینب جانمون....😭
تسلای قلب شکسته و داغدارش...اینبار از زبان برادراش حسین وعباس براش روضه بخونیم...😭😭نذر ظهوروانتقام ان شاءالله🤲😭
بی بی زینب جانم....😭😭😭
دم ضریحِ با صفات، روضه میخونم برات😭
این بار روضه میخونم از قول برادرات😭
علیامُخدّره،غربت اینه که سَنان،باتو همسفره😭😭
علیا مُخدّره،چند دفعه زدنت،اونم چندنفره😭😭
علیا مُخدّره،اونکه دستت وبست،ازخدا بیخبره😭😭
حتما بوده بازوت زخمی...😭😭
مثل مادر پهلوت زخمی...😭😭
خواهر جانم جانم زینب...😭😭😭
علیامُخدَّره،کی دلش اومدتوروبه اسارت ببره😭😭
علیامُخدّره،به خداسوختن من ازداغِ معجره😭😭
علیامُخدّره،خدا ازهرکی گذشت،ازشمرنگذره😭😭
بعد از گودال، آزار دیدی....😭😭😭
بعد از عباس بازار دیدی....😭😭😭
خواهرجانم ،جانم زینب....😭😭😭
علیامُخدّره،توی بزم مِی زمان،چه دیرمیگذره😭😭
علیامُخدّره،داغ چوب خیزرون،از نیزه بدتره😭😭
علیامُخدّره،کاش چوبی که بالاست،محکم پایین نره😭😭
الشّام الشّام الشّام...😭😭😭
سنگ و آتیش طعنه دشنام....😭😭😭
خواهرجانم زینب جانم....😭😭😭😭
اهل روضه....برادرش حسین داره برات روضه میگه...😭😭😭
چقَدر دور و بَر خواهر ما جار زدن😭😭😭
ساز با ناله ی طفلانِ عزادار زدن😭😭😭
چون نبودن مدینه بزنن فاطمه را😭😭😭
عوضَش فاطمه ها را سر بازار زدن😭😭😭
(این سرها بارها از روی نی افتاد اما اون سری که بیشتر از همه افتاد سر قمر بنی هاشم بود.....😭😭😭)
بی سبب نیست بیافتد سر عباس زِ نی😭😭
آخه خواهرم را جلوی چَشم علمدار زدند😭😭😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین🤲😭
الهی به پریشان حالی بی بی زینب کبری سلام الله علیها،عجل لولیک الفرج🤲😭😭😭😭
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
یک بندروضه...:
السلام علیک یا بقیه الله
السلام علیک یا حجه الله
السلام علیک یا محمد ابن الحسن العسگری😭🥀
بنفسی انت واهلی ومالی واولادی یااباصالح المهدی ادرکنی ولاتهلکنی😭
#تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
السلام علیک یااباعبدالله
این روزها، قافله اسرا راهی شام شده😭نمیدونم چرااسم شام میاد دلم میره خرابه😭
باپای دل باهم بریم خرابه شام😭همون ساعتی سراربابمونو برای نازدانش آوردن تاآروم بشه😭😭
مرحوم ربانی خلخالی در کتاب ستاره درخشان شام مینویسه،میگه:تا دیددارن سر رو میارن امام سجاد بلندشد،عمه ی سادات بلند شد،اُم کلثوم بلند شد، رباب بلند شد،زنا جلو در خرابه ایستادن، نیاریدسر رو،ما آرومش میکنیم😭😭😭
چیکار کردن؟یکی رو با لگد زدن،یکی رو با تازیانه زدن، ریختن تو خرابه مثل مدینه که ریختن تو خونه ی مادر ما، همه رو زدن سر رو گذاشتن جلو این بچه...😭😭
این سؤال رقیه که گفت: "ما هذا الرأس ؟"مثل عمه اش زینب بود😭مثل اون سؤال توی قتلگاه بود،که آیا توحسینمنی؟😭این سؤال از رو نشناختن نبود...😭میخواست بگه چه بلایی سرت آوردن باباااایی😭
باکمک عمه سر رو بغل کرد،آروم سر رو آورد بالا😭آروم دست میکشید،حالا لحنش عوض شد...😭
چند وقت است که شانه نزدی بر مویم😭
بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم...😭😭
خورده شلّاق روی بال و پرم...😭😭
چیزی نیست لگد شمر،شکسته کمرم...😭😭
پای چشمم، گُلِ زخم است؛ فدای سر تو😭😭
دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو😭😭
سر رو آوُرد بالا، دست کشید😭آدمی که نمی بینه یا کم می بینه دست میکشه،خیلی چیزا رو میفهمه،تا دست کشید، گفت:...
مهربانم! تو چرا پاره شده لبهایت؟ 😭 نه😭
چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت 😭😭
راهی تشت شدی از سر نی؛ میدانم😭😭
گریه کردی وسط مجلس می؛ میدانم😭😭
بیحیا، جام به دست آمدومن میدیدم😭😭
چوبدستی به لبت میزدومن میدیدم😭😭
عمّهجان بود مراقب؛ سر ما پایین بود😭😭
ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود😭😭
خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر😭😭
داغ ناموس تو، ناگفته بماند بهتر😭😭
دیگه طاقت نیاورد، دست کشید رو لب ها ،دست کشید رومحاسن، دید پُر خاکِ ،پُر خونِ...😭😭😭
من از شما سؤال میکنم بعد ازلب و بعد از محاسن چیه؟😭محاسن رو زد کنار انگشتاش روگذاشت روی رگهای بریده، دید رگ ها از هم جدا جدا شده...😭😭گفت باباااااز کربلاتااینجاهمش باخودم میگفتم زدن بازدن فرق داره😭این نامردا بابغض مارو میزدن ولی الان که دست کشیدم روی رگهای بریدت فهمیدم بریدن بابریدن فرق داره...چراانقد رگهات نامرتبن...😭😭😭😭😭😭😭
صورت به صورت بابا گذاشت آروم چشماشو بست....😭😭ای حسین جان😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین🤲😭
الهی برقیه سلام الله علیها...عجل لولیک الفرج🤲😭😭😭😭😭😭
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
یک بندروضه
السلام علیک یااباصالح المهدی ارواحناله الفداه🥀
آجرک الله آقاجان🏴
جان بیمقدارم بفدای چشمان خونبارت یابن الحسن😭😭🤲
#تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم 🤲😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یااباعبدالله😭
روضه امام سجادعلیه السلام خیلی عجیبه،ای غریب ...😭 از روزیازدهم محرم غل و زنجیر به گردنش انداختند😭 وقتی حضرت رو سوار بر شتر بی جهاز کردند،نوشتند شتر،یک کوهانه بود ، حضرت رو مرکب قرار نگرفت،از روی مرکب بر زمین افتاد،آخه آقام مریض بودبدحال بود😭عوض اینکه بگن کجاوه بگذارید،محمل بگذارید،میدونید چه دستور دادند ؟اهل نور اگرروضه رو خوندی باید حقشو ادا کنی...😭دستور دادند پاهای حضرت رو از زیر شکم شتر ببندند ...😭😭جان آقاااا😭😭
من نگویم ظلم بر من کم کنید...😭
بلکه زنجیر مرا ،محکم کنید...😭
ظلم بر من بیش از، این ها کنید😭
اگه میخواهیدتازیانه بزنید،به من بزنید،میخواهید سنگ بزنید،به من بزنید...😭
ظلم بر من،بیش از، این ها کنید...
لیک دست عمّه ام را واکنید...😭😭عمّه ام ،چون مادرم زهرا شده😭
پشتش از بارِ مصیبت،تا شده...😭
مادرم...گرپهلویش از در شکست😭
عمّه ام را چوب محمل،سرشکست😭
آقاامام سجاد،درِ دروازه شام ، یک جمله ای فرمودند ، که کنار بدن بی سرِ بابا هم این جمله را نگفتند ...😭 فرمود ای کاش مادر مرا نزائیده بود ...😭 آدم وقتی صحنه ای رو ببینه از دنیا سیر شده باشه،میگه ای کاش من نبودم نمی دیدم ...مگه حضرت چه صحنه ای می دید ؟😭 شاید یک نگاه میکرد می دید عمه هاش رو دارند تازیانه می زنند ؟ 😭یه نگاه میکرد می دید خواهراش رو دارند سنگ می زنند ... 😭اما یه صحنه ای نوشتند ، جگر رو آتیش میزنه ...😭 نوشتند : یه پیرزن شامی ، از بالای بام ، یه سنگی پرتاب کرد ، این سنگ به سرِ بریده ی ابی عبدالله ...😭 سر از بالای نیزه روی زمین افتاد ...😭 زین العابدین این صحنه ها رو دید... فرمودند : ای کاش مادر مرا نزائیده بود ...😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭
الهی به قلب سوخته وناله های بی بی زینب کبری و امام سجاد علیه السلام فرج
آقاجانمون رو برسون🤲😭😭😭😭
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan