هدایت شده از ✨مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی (ع) دارابکلا✨
🤲🤲🤲دعای روزانه بعد از هر فریضه ماه مبارک رمضان🤲🤲🤲
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
🌙 متن دعای روز ششم ماه مبارک رمضان...
التماس دعا....🌹
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
به نام خدا
السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ سلام و ادب
روز یکشنبه زیبایتان به خیر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌹🌷🌼
آیات صفحه🌹( ۲۳۰)🌹
به نیت: بر طرف شدن موانع ظهور جان جهان، مهدی صاحب الزمان(عج)
☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
☀️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
✨مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی (ع) دارابکلا✨
#ختم_قرآن 📖 #صفحه_۲۳۰✨ #سوره_مبارکه_هود✨ #تلاوتروزانهقرآن👇 🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_ema
Valizadeh & Ghaderpanah4_6044173253637834347.mp3
زمان:
حجم:
2.32M
🔸ترتیل صفحه 230 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام سه گاه
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهقرآن🕊👇
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
✨مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی (ع) دارابکلا✨
#ختم_قرآن 📖 #صفحه_۲۳۰✨ #سوره_مبارکه_هود✨ #تلاوتروزانهقرآن👇 🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_ema
قرآن ترجمه المیزان
سوره ۱۱، سوره مبارکه هود، صفحه۲۳۰
گفت: <اى واى من! آيا فرزند مى آورم در حالى که من پيرزنم و اين شوهر من است که سالخورده است؟ به يقين اين چيزى شگفت آور است!> (72)
گفتند: <آيا از کار خدا تعجب مى کنى؟ رحمت خدا و برکتهاى او بر شما خاندان اين خانه است. همانا او ستوده و بزرگوار است>. (73)
پس آن گاه که دلهره از ابراهيم دور شد و آن بشارت به او رسيد ، با ما درباره قوم لوط به مناظره پرداخت. (74)
به راستى که ابراهيم سخت بردبار ، دلسوز و [به درگاه خدا ]روى آورنده بود. (75)
<اى ابراهيم! از اين درگذر; چرا که فرمان پروردگارت فرا رسيده است و بى ترديد آنان را عذابى که بازگشت ندارد ، خواهد آمد>. (76)
و آن گاه که فرستادگان ما نزد لوط آمدند ، به خاطر [آمدن] ايشان اندوهگين شد و دستش براى [يارى ]آنان کوتاه شد. گفت: <اين روز دشوار و پيچيده اى است>. (77)
و قومش نزد او آمدند ، در حالى که به سويش شتاب داشتند و از پيش کارهاى زشت مى کردند. گفت: <اى قوم من! اينان دختران منند ، ايشان براى شما پاکيزه ترند پس از خداوند پروا کنيد و مرا در ميان ميهمانانم رسوا نکنيد; آيا از شما مردى راه يافته نيست؟> (78)
گفتند: <قطعاً دانسته اى که به دخترانت هيچ حقى نداريم و تو خوب مى دانى که چه مى خواهيم>. (79)
گفت: <اى کاش نيرويى در برابر شما داشتم; يا به پايگاهى استوار مأوى مى گرفتم!> (80)
[فرشتگان] گفتند: <اى لوط! همانا ما فرستادگان پروردگار توييم; آنان هرگز به تو دسترسى پيدا نخواهند کرد; پس خانواده ات را در پاره اى از همين شب کوچ ده و مبادا هيچ يک از شما باز گردد ، مگر همسرت; زيرا واقعيّت اين است که آنچه به آنان اصابت مى کند به او نيز خواهد رسيد; همانا ميعادشان صبحِ [فردا] است. آيا صبح [فردا ]بسيار نزديک نيست؟> (81)
#تلاوتروزانهقرآن🕊👇
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
✨مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی (ع) دارابکلا✨
#ختم_قرآن 📖 #صفحه_۲۳۰✨ #سوره_مبارکه_هود✨ #تلاوتروزانهقرآن👇 🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_ema
🌷نکته تفسیری صفحه ۲۳۰🌷
شهرهایی در زیر باران سنگ:
در صفحه ی پیش خواندیم که وقتی فرستادگان خدا نزد ابراهیم آمدند، او به سرعت گوشت گوساله ای را پخت و برایشان حاضر کرد. پس از این خوشآمدگویی زیبا، ابراهیم و همسرش ساره، با تعجّب دیدند که آن میهمانانِ ناشناس، به چنین غذای لذیذی دست نمی زنند. پس ابراهیم با ناراحتی و ترس به آنان گفت: «ما از شما می ترسیم.» آن فرشتگان والامقام که به صورت انسان درآمده بودند، گفتند: «نترسید؛ ما فرشته هستیم و غذا نمی خوریم.» ابراهیم حدس زد که ایشان برای مأموریت مهمّی آمده اند. پس با آنان گفت وگو کرد و متوجّه شد که این فرشتگان به زودی قوم خواهرزاده اش «لوط» را نابود خواهند کرد. به همین سبب، از روی مهربانی خواست که برای آنان میانجی گری کند؛ ولی فرشتگان خدا به او گفتند که فرمان قطعی خدا در مورد هلاکت قوم لوط صادر شده و هیچ تغییری در آن رخ نمی دهد.
بدین ترتیب، چهار فرشته ی عالی مقام و قدرتمند خدا، یعنی جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و کروبیل، برای نابودی کامل شهر «سروم» و سه شهر اطراف آن یعنی «عموره، صوغر و صبوییم» که گناه و نافرمانی خدا را به آخرین درجه ی خود رسانده بودند، پا به آن سرزمین گذاشتند و ابتدا به خانه ی تنها فرد باایمان آن قوم یعنی لوط که پیامبر ایشان بود، وارد شدند. حضرت لوط با دیدن آن افراد ناشناس، بسیار ناراحت شد؛ زیرا قوم او به گناه بسیار زشت همجنس گرایی آلوده بودند و او می دانست که قومش برای آزار آن افراد به آنجا خواهند آمد؛ به خصوص که همسـرش، پیرزن بی ایمانی بود که مردم را به گناه و نافرمانی خدا تشویق می کرد. به همین علّت، تا فرا رسیدن شب، غذایی برای میهمانانش نپخت تا دودی که از پخت و پز ایجاد میشود، توجّه دیگران را جلب نکند؛ امّا همسر لوط، کار خودش را کرده و مردم را از وجود افراد بیگانه در خانه ی لوط آگاه کرده بود. به همین علت، مردم پشت در خانه ی لوط جمع شده بودند و نعره می کشیدند که «ای لوط، مگر نگفته بودیم که حق دعوت کسی را نداری؟ افراد بیگانه را به ما تحویل بده.»! لوط پشت در خانه ایستاده بود و در حالی که در را با دست هایش گرفته بود، می گفت: «از خدا بترسید و مرا در مقابل میهمانانم شرمسار نکنید. آیا در میانتان یک نفر انسان فهمیده وجود ندارد؟!» ولی گوش آن مردم سیاه دل به حرف های او بدهکار نبود و پیوسته بر خواسته ی تنفّرانگیز خود پافشاری می کردند. در آن لحظه، آن پیامبر مظلوم که هیچ روزنه ی امیدی به روی خود نمی دید، آهی نومیدانه کشید و گفت: «(افسوس!) ایکاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا در کنار پشتیبان محکمی قرار می گرفتم.» بدین ترتیب، قوم لوط، آخرین پل پشت سر خود را شکستند و برای نابودی کامل آماده شدند. فرستادگان خدا، خود را به لوط معرفی کردند و به او اطمینان دادند که دست هیچیک از قومش به او و خانواده ی او نخواهد رسید. با اشاره ی جبرئیل، چشمان مهاجمان از صفحه ی صورتشان پاک شد، و لوط و خانواده اش جز همسر بی ایمانش از تاریکی شب استفاده کردند و سروم را به سوی مقصدی که فرشتگان گفتند، ترک کردند. صبح فرا رسید. فرشتگان خدا، به دستور او، آن چهار شهر را از جای کندند و به عکس بر زمین کوبیدند؛ به طوری که بلندترین نقطه ی شهر، پایین ترین نقطه ی آن شد. سپس به دستور خدا، بارانی از سنگ بر آن شهرهای زیر و رو شده باریده شد تا آخرین آثار زندگی و حیات در آنجا از بین برود. بدین ترتیب، قومی که نافرمانی خدا را به آخرین حد رسانده بودند، با سخت ترین عذاب، زندگی دنیا را ترک کردند و به عذاب بی پایان جهان پس از مرگ وارد شدند.
#تلاوتروزانهقرآن🕊👇
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی (ع) دارابکلا✨
. سلام علیکم . 🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴 . 🏴انا لله و انا الیه راجعون 🏴 ابوالزو
🏴بسم الله الرحمن الرحیم🏴
سلام صبح بخیر عبادات شما مقبول درگاه حق
آنچه در ذیل مینویسم و لیست میکنم از خصوصیت ابوالزوجه نه اغراق است و نه چاپلوسی و نه اینکه چون ایشان از دنیا رفته دارم نشر میدهم در قید حیات ایشان هم همین صفات را لسانا برای بعضیها میگفتم .
آنچه بنده شاهد بودم لیست میکنم و مینویسم.تا شاید تلنگری باشد تا بنده هم تهذیب بشوم
کار سختیست اما با کنترل هوای نفس و دور بودن از هواهای نفسانی میشود صفات خوب ذیل را بدست آورد..
در واقع از ۳۰ صفات بیشتر میشود اما به اختصار ۲۱ صفات را متذکر شدم و و در بعضی شماره چند صفات را یک جا آوردم
و اما صفات خوب 👇👇👇👇👇
اول : از خاندان پاک و اصیل بود و سید جلیل القدر بود
دوم : مومن بود یعنی ایمان از خصوصیات بارز ایشان بود..
سوم : با صداقت بود..
چهارم : اکثر اوقات را به سکوت میگذرانید یک کلمه حرف ضایع نمیزد.
پنجم : اهل تفکر و اندیشه خوب بود
ششم : خدا ترس بود.
هفتم : عصبانیتش را ندیدم و اهل داد و فریاد نبود در حل و فصل زندگی مخصوصا در اختلافات با سعه صدر و نرمی مشکلاتش را مرتفع میکرد..
هشتم : صبور و مهربان و حلیم بود.
نهم : همیشه ذکر خدا میگفت مخصوصا به صلوات و استغفار و دعا توجه خاص داشت
دهم : اهل قرائت قرآن بود و قرآن را شمرده شمرده میخواند. و دعایش مستجاب بود
یازدهم : بی آزار بود..یعنی آزارش به مردم نرسید . و اما برعکس یعنی از بعضی آزار به ایشان رسید ولی ایشان میگفت خدا خودش این اذیت و آزار را قضاوت میکند و جواب میدهد
حریص به مال دنیا نبود به اندازه سرمایه داشت و اهل قناعت بود
دوازدهم : مقید به نماز جمعه و نماز جماعت و نماز اول وقت مخصوصا در مسجد ادای تکلیف مینمود
سیزدهم : در مجالس وعظ و خطابه علما اهمیت میداد همیشه سعی میکرد نکاتی یاد بگیرد و مستمع بود و از اعماق جان سخنان خوب را گوش میکرد و در زندگی پیاده میکرد
چهاردهم : اهل حساب رسی خمس و زکات بود اموالش را هر سال بررسی میکرد و یک پنجم از اموال ما زاد را خارج میکرد
و در عام المنفعه شرکت میکرد و در حد توان کمک میکرد
پانزدهم : اهل غیبت و تمسخر و تهمت نبود..
بطور کلی صفات زشت از او دور بود..
شانزدهم : همیشه مرتب و تمیز بود میتوانیم بگوئیم به یک معنا خوشتیپ بود و قد و قامت خوبی داشت
هفدهم : اهل جبهه و جنگ بود بسیجی بود انقلاب امام خمینی رحمه الله و رهبری را و نظام را قبول داشت..
هیجدهم : با توجه به اینکه یک شخصیت کشاورز بود و بعضی اوقات کار نجاری انجام میداد فرزندان خوبی را تربیت و مدیریت کرد و تحویل جامعه داد البته مخفی نماند ابوالزوجه فرزند ذکور نداشت ۶ دختر داشت و دخترانش با مدیریت ایشان قوانین ایمانی و حجاب و عفاف و شریعت اسلامی را خیلی خوب رعایت میکنند..
این دخترانشان در هنگام بیماری ابوالزوجه که خیلی رسیدگیش سخت بود مثل پروانه ایی که در اطراف شمع میگردد و میچرخد به احسن وجه از پدر بیمارشان رسیدگی میگردند با توجه به اینکه ابوالزوجه بهیچ وجه نمیتوانست به کارهای ضروری خودش رسیدگی کند اما این دختران سنگ تمام گذاشتند برای پدرشان
اجرهم عندالله
نوزدهم : خوش اخلاق بود و به بزرگ و کوچک احترام میکرد
بیستم : در هنگام ایام بیماری ( ۴ الی ۵ سال ) حلیم بود حتی زمانیکه بیماریش شدت پیدا کرد جزع و فزع نداشت
بیست و یکم : بخشی از دوران عمرش مدیر کاروان سوریه و کربلا بود
خنده هایش زیبا بود گریه هایش بی صدا بود و هر از گاهی قطرات اشکش را میدیدم مخصوصا زمانی که از ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین یاد میشد قطرات اشکش بی اختیار روی گونه هایش می نشست..
در نهایت اولین صبح جمعه چهارم ماه مبارک رمضان دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین و در جوار حق آرمید
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سفر تبلیغی ماه مبارک رمضان امسال ساری
مالک رجبی دارابی ششم ماه رمضان ۱۴۴۵ ه ق
۲۷ اسفند ۱۴۰۲ ه ش
🆔https://eitaa.com/masjed_hoseinie_emamhasanmojtaba