🍃حاج حسین یکتا:
هرچقدر به بالای قلهی ظهور نزدیک میشیم، هوا کم میشه❗️
دیگه به شُشِ هرکسی نمیسازه❗️
بیهوا میخرن
بیهوا میبَرَن
بیهوا میاد
✨خیلی حواستونُ جمع کنید؛
میزان هوای نَفسِ؛😌
✅رفقا میخوای هوای نفست میزون بشه حواست به نماز شب باشه.
#به_وقت_عاشقی
🕊°┈┈••✿❣✿••┈┈°🕊 مَسَجَدَ اَلَمَهَدَیِ عَجَ کَنَ
🕊°┈┈••✿❣✿••┈┈°🕊
#قهر_الکی
یکبار دیگر میخواستم عصبانی اش کنم.🤨بعد از مدت ها آمد خانه کلا زندگی با مهدی اینگونه بود که چند روز می آمد خانه بعد می رفت و تا چند هفته پیدایش نمی شد تا دو سه روز اول بعد از رفتنش شارژ بودم اما کم کم احساس دلتنگی اذیتم میکرد.😒معمولا وقتی که می آمد ماشین سپاهی که دستش بود زنجیری داشت که وقتی ترمز میکرد صدای زنجیر می آمد پنجره هایمان شیشه نداشت و با پلاستیک آنها را پوشانده بودیم تا صدای این زنجیر را می شنیدم سریع پشت پنجره می رفتم می فهمیدم آمده.🙂درمدتی که او پیاده شود من دو طبقه را با سرعت از پله ها پایین می رفتم تا خودم در را باز کنم همسایه پایینی می گفت حاج خانوم نمی خواهد شما بیایی من در را باز می کنم.می گفتم نه خودم می خواهم در را باز کنم.😍
یکبار مهدی آمد خانه من خیلی دلتنگ بودم وقتی آمد داخل دستم را گذاشتم روی صورتم که نبینمش چند دقیقه سر به سرم گذاشت اما من دستم را بر نمی داشتم قلب خودم به شدت می تپید 💔و دوست نداشتم حتی یک لحظه دیدن او را از دست دهم اما خب ناراحت بودم می خواستم اذیتش کنم می گفتم چرا مرا تنها میگذارد و می رود متوجه شدم ساکت شده است از لای دو انگشت دیدم دارد گریه میکند 😔گفت خیلی بی انصافی اگر تو نمی خواهی مرا ببینی منکه میخواهم تورا ببینم تنها دلخوشی من در این دنیا تو هستی من این همه مشکلات در جنگ دارم حالا که تو تنها دلخوشیم هستی می خواهی اینجوری کنی من دیگر طاقت نیاوردم و بغضم ترکید.😢
🍃🌷۲۵ اسفند سالروز #شهادت شهید #مهدی_باکری گرامی باد🌷🍃
#سه شاخه گل🌷 #صلوات #هدیه ا ش کنید.
مسجدالمهدی کن
مظلومتر از جانبازان
در پاسداشت زحمات این روزهای شهیدان کادر پزشکی کشور
ناگفته ای از مظلومیت پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی در ایام جنگ
زمان جنگ، ما داوطلبانه می رفتیم جنگ، می جنگیدیم، بعضیا شهید می شدند و ما ...
عراق که توان مقابله با رزمندگان اسلام را نداشت، دست به کار وحشیانه ای می زد.
حامیان صدام از آمریکا و فرانسه گرفته تا اتریش و انگلیس، برای اینکه ارتش بعث عراق در برابر مقاومت مردم ایران شکست نخورد، وحشیانه ترین گازهای شیمیایی را به عراق صادر می کردند.
متخصصان عراقی که فقط تخصص مرگ داشتند، انواع گازهای خردل، خون، کُلُر و اعصاب را باهم مخلوط می کردند و خطرناکترین گاز دنیا را می ساختند که هیچ پادزهری نداشت.
در هر عملیات، هواپیماهای عراقی چندین بار منطقه را و گاهی شهرهای بی دفاع مثل سردشت و حلبچه را بمباران شیمیایی می کردند.
در حین عملیات رزمندگانی را که مجروح می شدند، با آمبولانس به اورژانس عقبه خط و از آنجا به بیمارستانهای شهرهای نزدیک جبهه اعزام می کردند.
مهم ترین و تلخترین نکته اینجاست:
مجروحینی که تا ساعتی قبل در منطقه تحت بمباران شیمیایی بودند، وقتی وارد بیمارستان می شدند، اولین نفر پزشکان بودند که آنها را معاینه یا عمل می کردند.
سپس پرستاران لباس مجروحین را عوض می کردند تا لباس بیمارستان تن آنها کنند.
ذرّات معلق گاز شیمیایی که سنگین هم است، بر لباس رزمنده نشسته بود. بدون اینکه پرستاران بدانند و بخواهند و متوجه شوند، بر دست ها و بدن آنها می نشست و یا به حلقومشان می رفت.
و آنها نیز غریبانه، مظلومانه و بی خبر، شیمیایی می شدند.
نمی دانم کسی تا به حال به فکر آن عزیزان بوده یا نه؟!
حمید داودآبادی
25 اسفند 1398
💠زنان در دفاع مقدس و حالا زنان در دفاع از سلامت ...
🌹بانوان مسجد صاحب الزمان ع خیابان کمیل در حال بسته بندی مواد ضدعفونی کننده
رهبرانقلاب:
زن در #محیط_اسلامی در اساسیترین مسائل اجتماعی درصفوف مقدم قرار میگیرد،درعین حال زن باقی میماند
✅زن بودن،برای زن یک نقطهامتیاز است، یک نقطه افتخاراست
🌹