مسجدالمهدی کن
🔳 #قاب_ماندگار 3️⃣ 💠حتی باتلاق و گل و لای هم مانع ادامه کاوش بچه های گروه تفحص شهدا برای پایان دا
🔳 #قاب_ماندگار 4️⃣
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
بر گرد بام دوست پرواز میکنیم
عین کبوتریم، مهتاب و مین و من
🌹#مسجد_المهدی_کن
🌴 @masjed_kan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 یکی از عوامل فروپاشی خانوادهها
🔴 #استاد_پناهیان
❤️🍃 #مسجد_المهدی_کن
🌴 @masjed_kan
هدایت شده از مسجدالمهدی کن
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌴 @masjed_kan
هدایت شده از مسجدالمهدی کن
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند:
محب امیرالمومنین(ع)
زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال، سربازی ♦️امام زمان(عج)
نهایت شــ🌷ــهادت
شبتون شهدایی ✋
🌴 @masjed_kan
هدایت شده از مسجدالمهدی کن
1_11577464.mp3
5.48M
🎙دعای روز #دوشنبه
#لحنعربی
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
✍مسجد المهدی کن
🌴 @masjed_kan
🔻 پنهان کردن عیب و غش در میوه فروشی
❓سوال: ما به عنوان میوه فروش، برای فروش محصول عیوب آن را مخفی می کنیم مثلا جلوی میوه ها را از بهترین نوع پر کرده و نوع نامرغوب را در قسمت عقب قرار می دهیم؛ البته میوه ها توسط مشتری دست چین می شود. همچنین برای جلوگیری از پژمردگی میوه هایی که قرار است فردا بفروشیم مانند هویج را در آب خیسانده و صبح خشک می کنیم یا میوه های شب قبل را با میوه های جدید مخلوط می کنیم. آیا این غش در معامله بوده و حرام است؟
پاسخ:👇👇
⬅️ آیت الله مکارم: فروختن اجناس تقلّبى كه خريدار از وضع آن خبر ندارد موجب بطلان معامله می گردد مانند فروختن شير مخلوط با آب يا روغنى كه آن را با پيه يا چيز ديگرى مخلوط كرده اند که به اين عمل «غشّ» مى گويند و يكى از گناهان كبيره است؛ غش در معامله در کار میوه فروشی هم امکان دارد صورت گیرد به این صورت که فروشنده بدون اطلاع مشتری میوه ها و اجناس خراب و معیوب را به همراه سایر میوه های سالم بفروشد و قیمت میوه سالم و بدون عیب را از او دریافت کند. در صورتی که مشتری از وضعیت میوه ها آگاهی داشته باشد و با اختیار و اطلاع خود آنها را خریداری نماید، معامله صحیح است و غش انجام نشده است. [1]
⬅️ آیت الله سیستانی: غش در معامله حرام است و موارد مختلفی دارد مانند: 1 ـ مخلوط کردن جنس خوب با جنس بد یا با چیز دیگر، مانند مخلوط کردن شیر با آب. 2 ـ صورت ظاهر خوبی را به جنس دادن بر خلاف واقع مانند، آب زدن به سبزی کهنه که تازه جلوه کند. 3 ـ جنس را به صورت جنس دیگر وانمود کردن مانند، روکش کردن طلا بدون اطلاع مشتری. 4 ـ مخفی داشتن عیب جنس در صورتی که مشتری به فروشنده اعتماد داشته باشد که از او مخفی نمی دارد. [2]
⬅️ آیت الله شبیری: غش ان است که هر چند با سکوتش کاری که خلاف نصح و خبر خواهی طرف مقابل است را اظهار کرده باشد و در نتیجه وی را فریب داده باشد مثل اینکه میوه خوب را با پست مخلوط كند و به اسم میوه اعلا بفروشد، یا میوه امروزی را با دیروزی مخلوط کند و به اسم میوه امروزی بفروشد. [3]
🔻 #پنهان_کردن_عیب
🔻 #غش در #میوه_فروشی
🌹 حدیث: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): کسی که با مسلمانی در خرید یا فروش غش کند از مسلمانان نیست و در قیامت با یهودیان محشور می شود. [4]
✅ نکته: یکی از راههای اساسی جهت ریشه کنی و از بین بردن غشّ تاثیر دارد تقویت ایمان و اخلاق افراد است. در آموزههای دینی، برای مبارزه با غش و تبلیغات دروغین، احکام و دستورهای اخلاقی داده شده است که مهمترین آن تأکید بر راستگویی است.
------------------------------
پی نوشت: 👇👇
[1]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله مکارم، شماره استفتاء: 9709010079.
[2]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله سیستانی، کد استفتاء: 798891.
[3]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله شبیری، کد استفتاء: 59858.
[4]. وسائل الشيعه، ج 12/ 86 .
#مسجد_المهدی_کن
🌴 @masjed_kan
مسجدالمهدی کن
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_عارفانه 🌹 قسمت ۸ یک باروقتی احمدآقانمازراشروع کردبه آنجارفتم ودرکنارش مشغول نماز
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه🌹
قسمت ۹
ومانندبقیه می گفت:خدایاخدایاتاانقلاب مهدی....بعدهم مشغول گفتن تسبیحات حضرت زهرا《سلام الله علیها》می شد.آن هم باتوجه کامل✅وقتی تعقیبات نمازبه انجام می رسیدازجابلندمی شدومشغول فعالیت های بسیج وفرهنگی می شد.
البته درمیان شاگردان حضرت استادحق شناس چنین افرادی کم نبودند.که این هم ازحمات حاج آقای حق شناس بود💯
به قول آن استادواراسته 《آیت الله حق شناس عرفان وسلوک رابه سطح پایین جامعه منتقل کرد.ایشان عرفان ودوستی 💞خدای متعال رادرکوچه بازاری کرد.کم نبودندازکسبه ی بازاروافرادعادی که درکنارزندگی روزمره خودراه سیروسلوک راازاین انسان خدایی آموختند.》
(دائماًطاهرباش و به حال خویش ناظرباش.عیوب دیگران راساترباش.باهمه مهربان باش وازهمه گریزان باش.یعنی باهمه باش وبی همه باش.خداشناس باش ودرهرلباس باش.)✅احمدآقابه این عبارت به خوبی عمل می کرد👌فعالیت بسیج به جهت حضورمنافقین وترورهاوشرایط جنگ بسیارگسترده بود.آن زمان نیروهای بسیج برخی شب ها🌃درمسجدمی ماندندتادرصورت احساس خطرواردعمل شوند.دراین شب هااحمدآقانیزمثل بقیه ی بسیجی هادرمسجدمی ماند.اومثل یک جوان عادی بابقیه صحبت می کردمی گفت.می خندیدو...اوباهمه ی افرادحتی کوچک ترهابسیارباادب برخوردمی کرد,امادربرخوردباغیبت کننده ملاحظه ی هیچ کس رانمی کرد.حتی اگرنزدیک ترین دوست یاشخصی بزرگ ترازخودش بود,خیلی محرمانه ازاومی خواست این بحث راادامه ندهد❌احمدآقادرزمینه ی فعالیت های بسیج مثل یک نیروی عادی حضوری فعال داشت.اسلحه👩🎨 به دست می گرفت ودرگشت شبانه دربازارمولوی ومحله های اطراف همراه دیگربسیجیان گشت می زد.اماتفاوتش این بودکه وقتی ساعت 🕰سه نیمه شب به مسجدبرمی گشتیم واکثربسیجی هامشغول استراحت می شدند.اوبه داخل شبستان می رفت ومشغول نمازشب می شد.خلاصه اینکه احمدآقایک بسیجی دقیقی بودازآن بسیجی هایی که حضرت امام(رحمه الله علیه)خواسته بودباآن هامحشورشود😍ازآن هایی که امام عزیزبردست وبازوی💪 آن هابوسه می زد.
#مربی_فرهنگی
همیشه یک لبخند😊ملیح برلب داشت.دراین جوان خیلی خوشم می آمد.خیلی بامحبت بود.خیلی باادب بود.وقتی درکوچه وخیابان اورامی دیدم خیلی لذت می بردم😍آن ایام بااینکه پدرم همیشه به مسجدمی رفت امامن این گونه نبودم.تااینکه یک روزپدرم من راباخودش به مسجد🕌بردودستم رادردست همان جوان قراردادوگفت:هرچی احمدآقاگفت گوش👂 کن.هرجاخواستی باایشان بری اجازه نمی خوادو...خلاصه ماراتحویل احمدآقاداد.برای من یک نکته عجیب بود! مگرپدرم چه چیزی دیده بودکه این گونهااختیارمن رابه یک جوان شانزده یاهفده ساله می سپرد⁉️ چن شب ازاین جریان گذشت.من هم مسجدنرفتم.یک شب دیدم درب خانه رامی زنند.رفتم دررابازکردم.تاسرم رابالاکردم باتعجب 😳دیدم احمدآقاپشت دراست!
تاچشمم به ایشان افتادخشکم زد!یک لحظه سکوت کردم.فکرکردم اومده بگه چرامسجدنمی یای?گفتم سلام احمدآقا,به خدااین چن روزخیلی کارداشتم,ببخشید.همینطورکه لبخند😊به لب داشت گفت:من نیودم بگم چرامسجدنمی یای,من اومدم حالت رابپرسم.آخه دوسه روزه ندیدمت.خیلی خجالت کشیدم🙈چی فکرمی کردم وچی شد! گفتم:ببخشیدازفرداحتماً می یام.دوسه روزدیگه گذشت.دراین سه روزموقع نمازدوباره مشغول بازی بودم ومسجدنرفتم😶یک شب دوباره صدای درب خانه آمد.من هم که گرم بازی بودم دوباره دویدم 🏃سمت درب خانه.توفکرهرکسی بودم به جزاحمدآقا.تادررابازکردم ازخجالت مُردم🙈باهمان لبخندهمیشگی من راصداکردوگفت:سلام حسین آقا.حسابی حال واحوال کرد.امامن هیچی نگفتم.فهمیده بودازنیامدن به مسجدخجالت کشیده ام.برای همین گفت:بابانیومدی که نیومدی,اومدم احوالت روبپرسم.خلاصه آن شب گذشت.فرداشب🌃 زودترازادان رفتم مسجدواین مسجدرفتن همان ومسجدی شدن ماهمان.احمدآقااین قدرقشنگ نوجوانان هاراجذب 💞می کردکه دائماًتعجب می کردیم.آن موقع ایشان شانزده یاهفده سال بیشترنداشت.امّانحوه ی مدیریت اودرفرهنگی مسجدفوق العاده بود.✅
👈 ادامه دارد... 🔜👉
#مسجد_المهدی_کن
🌴 @masjed_kan