eitaa logo
مسجد میثم
135 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
5.9هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ 🔸ما به آدم‌های ابله می‌گویم سفیه. ولی قرآن به کسی سفیه می‌گوید که از آئین حنیف ابراهیمی که همان راه راست یکاپرستی است، رو بگرداند. فرقی هم نمی‌کند که دانشمندی فرهیخته باشد یا بی‌سوادی خام.
بنام دخترسلطان کربلا صلوات🌾 بروح پاک سکینه گل ولاصلوات🌾 بود رحلت جان سوزبانوی اطهر🌾 به خاندان رباب وبه نینوا صلوات🌾 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ولعن اعدا اهم اجمعین🌾🌾
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین خطر برای زنان از دید آیت الله طالقانی آیت الله طالقانی: زنان خیال می‌کنند عقیده امام خمینی خانه نشینی زنان است! اینطور نیست! زن‌ها عضو فعال اجتماع هستند به شرطی که به ابتذال و تجمل پرستی گذشته برنگردند! 🗓 به مناسبت سالروز درگذشت روحانی انقلابی و روشنفکر دینی آیت الله طالقانی ✨اندیشکده راهبردی نهضت عصر ظهور✨
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای:«عبور عمر مثل برق و باد!» ═༅༅༅❁❀𑁍☫𑁍❀❁༅༅༅═ اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه 🇮🇷
3.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴درس اخلاق زیبای مقام معظم رهبری کافی نیست که به یاد پدر و مادر مرحوم خود باشید بلکه باید برای آنها دعا و طلب استغفار کنید.
12.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟠اشتیاق خداوند به بندگان 🎙دکتر محمدعلی انصاری ⏱زمان: ۱:۱۴ حجم: ۱۲.۱ MB
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه و ادب در جلسات روضه کلامی از آیت الله ناصری
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی علیه نه آدم علی علیه معادم علی مولا علی مولا علی علیه حیاتم علی علیه مماتم علی مولا علی مولا 🎙
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_گل_چادر_گلدارت_کریمی.mp3
زمان: حجم: 3.47M
پر تب و تابه دل بی‌قرارم اگه تو بری زهراجان کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده 🔊 🎙 🌷
*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.   یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. *میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... *میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره‌ی رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!!   آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ... رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد. از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. *ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقه‌ی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. *آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل* *چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی))
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔وداع برادرانه 💔داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه ببینید برادرش چی بهش میگه😔😔 🕊🌹🌹🌹🌹🌹🌹هدیه به روح پاکش صلوات