سیم خاردار....
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند
یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند: «بیا!»
گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا ....
#امام_زمان #جانفدا#جان_فدا
@nedai_masjed
sardar ebrahimpoor 14011014.mp3
30.69M
⚘️ سخنرانی ویژه سردار ابراهیم پور در رابطه با اغتشاشات اخیر و ابعاد بسیار گسترده آن که رسانه ای نشده است
🕌 @Nedai_masjed
Untitled 18.mp3
8.23M
🕌:سخنرانی بعدازنمازظهروعصر
سخنران حجه الاسلام علیزاده
🕌:مکان مسجدحضرت ولیعصرعج
⏰:زمان 1401/1029
@nedai_masjed
پسر زنی به سفر دوری رفته بود
و ماه ها بود که از او خبری نداشتند.
بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد.
این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت
و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت
تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد.
هر روز مردی گوژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت
و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت:
.
«کار پلیدی که بکنید با شما می ماند
و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد.
.
این ماجرا هر روز ادامه داشت
تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد.
او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند
بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد.
نمی د انم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گوژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود
بنابراین نان او را زهر آلود کرد
و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت،
اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که میکنم؟
بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت
و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت.
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد.
وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده
با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود
او گرسنه، تشنه و خسته بود
در حالی که به مادرش نگاه می کرد،
گفت مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم
خودم را به شما برسانم.
در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم
که داشتم از هوش می رفتم.
ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد.
او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت:
«این تنها چیزی است که من هر روز میخورم
امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری
وقتی که مادر این ماجرا را شنید
رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود
و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود
و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد.
به این ترتیب بود که آن زن معنای
سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت.
.
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند
و نیکی هایی که انجام می دهیم
به ما باز می گردند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
@nedai_mssjed
Untitled 45.mp3
5.71M
📗:تفسیرقرآن بعدازنمازصبح
🎤:سخنران حجه الاسلام علیزاده
🕌:مکان مسجدحضرت ولیعصر عج
⏰:زمان 1401/11/1
@nedai_masjed
🔊جلسه هفتگی #بصیرت_سیاسی
📜موضوع:
نقش رسانه در بیانیه گام دوم انقلاب
🌐مکان:
شهرک شهیدمحلاتی، مسجد حضرت ولیعصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
🗓 زمان:
شنبه ۱ بهمنماه ۱۴۰۱ | بعد از نماز مغرب و عشاء
🎙سخنران:
آقای علیرضا عسگریان | دستیار ویژه وزیر کار
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دوستان خود را به کانال دعوت کنید
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔴اگر از عقب مسجد، صدای کودک نیامد، این محله عقبه ندارد!
💠اگر ما مسجدیها میدیدیم که کودکی به نام امام حسن روی دوش امام جماعت رفت چه میکردیم؟
#مسجد_محوری
#جهاد_تبیین
#مسجدصاحب_الزمان_عج_پشتو
🌸💐🌹🎶⚽️📸🌏📕🖊
https://eitaa.com/joinchat/264634510C19841d7bbb
🇮🇷 #مسجدجهادی #استان_بوشهر
🔊جلسه هفتگی #بصیرت_سیاسی
📜موضوع:
نقش رسانه در بیانیه گام دوم انقلاب
🌐مکان:
شهرک شهیدمحلاتی، مسجد حضرت ولیعصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
🗓 زمان:
شنبه ۱ بهمنماه ۱۴۰۱ | بعد از نماز مغرب و عشاء
🎙سخنران:
آقای علیرضا عسگریان | دستیار ویژه وزیر کار
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دوستان خود را به کانال دعوت کنید
🕌 @Nedai_masjed