فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦆یه روز خوب مملو از
برکت خداوند پیش رو
داشته باشین
با کلی خبرای خوب...
🦆امروز؛
خواهم اندیشید،
تا "خدا" هست، هیچ لحظهای
آنقدرسخت نمیشود
که نشود تحملش کرد.
سلام صبحتون بخیر و سرشار از زیبایی ☘
.
🍂ای رونق ندبه های آدینه بیا
ای مرهم دردهای دیرینه بیا...
🍂تا اینکه به ما شب زدگان نور رسد
یک جمعه تو باچراغ و آیینه بیا...
#سلامجانجهانم
#امام_زمان♥
اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین
وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین
♻️ امروز جمعه
۱۲ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
۲۷ محرم ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز جمعه:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» ۱۰۰ مرتبه
🌺🌹
✍آیت الله جوادی آملی
وجود مبارک حضرت امیر فرمود: بعضی ها زنده اند؛ اما به حیات گیاهی زنده اند یا به حیات حیوانی زنده اند و از نظر حیات انسانی مرده اند: «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ .... وَ ذَلِكَ مَیتُ الْأَحْیاء»؛ یک جنازه عمودی است بعد هم می شود افقی.
فرمود در بین زنده ها مرده است؛ برای اینکه غذا خوب می خورد حیوانات هم می خورد، حبّ مقام و ریاست و اینها دارد. این حیوانات جنگلی ... هر کدام حوزه استحفاظی دارند، این زنبور عسل ملکه دارد ریاست دارد زعامت دارد. این که انسان نیست. آنکه فرشته خوی است او انسان است، حضرت فرمود: «وَ ذَلِكَ مَیتُ الْأَحْیاء» این یک جنازه عمودی است بعد می شود افقی. «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ لَا یعْرِفُ .... وَ ذَلِكَ مَیتُ الْأَحْیاء».
عالم اهل بیت آن است که جامعه را به حیات انسانی برساند و انسان را زنده کند. آن وقتی که اقبال و ادبار مردم برای انسان یکسان بود، اقبال و ادبار دنیا یکسان بود، اقبال و ادبار عزل و نصب برای او یکسان بود، تازه وارد حوزه انسانیت شده است... .
﷽ #مواعظ
📌عاقبت اصرار بر گناه کردن
🔰محمدعلی انصاری صاحب تفسیر مشکاه و مفسر قرآن، در نشست مجازی با موضوع «اصرار بر گناه» اظهار کرد: استمرار در معصیت همه چیز را در جان انسان واژگونه میکند؛ اعلا را در نظر او اسفل و اسفل را در نگاهش اعلا میگرداند.
🔰وی ادامه داد: اگر اصرار بر گناه بیشتر شود و ادامه یابد شخصیت گنهکار وارونه میشود و درنتیجه او معیارها و ارزشها را کاملا واژگون میبیند؛ در چنین شرایطی ظلم در کام او شیرین میآید و عدل، تلخ میشود؛ دروغ را زیبا و جذاب میبیند و صداقت را زشت و منفور میپندارد.
💚 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚
🔴 سرنوشت انسان/۵۶۹
▫️بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
🔹 مرحوم نراقی در مثنوی طاقدیس، یک داستانی را با اشعار ذکر میکند که خیلی زیبا است
البته یک داستان است ولی درسی که از آن میگیریم مهم است
میگوید
جوان چوپانی بود که عاشق دختر پادشاهی شده بود و میدانست که اصلاً نصیبش نمیشود، فقط در حسرت آن میسوخت
کم کم کار بر او سخت شد و بیمار شد
مادر این جوان چوپان که در خانه وزیر آن شاه کار میکرد، یکجوری به وزیر اطلاع داد که بچه من دارد به خاطر یک چنین چیزی از دست میرود
وزیر گفت عیبی ندارد، من یک کاری را به او میگویم که انجام بدهد که باعث وصلت این دو نفر به هم میشود
گفت به او بگو که برود در یک غاری در فلان کوه
آنجا شروع کند به عبادت کردن و بعد منتظر باشد که وقتی من شاه را به آن غار آوردم اعتنایی نکند، عبادتهایش را ادامه بدهد تا اینکه من اشاره بکنم
آن جوان هم رفت به آن غار و شروع کرد به عبادت کردن
وزیر هم در شهر، شایعه کرد که یک جوان مستجاب الدعوه و عابد قهار، در فلان غار مشغول عبادت است
شایعه به گوش شاه هم رسید
اتفاقاً شاه، فرزند پسر نداشت
به وزیر گفت که برویم و او را ببینیم بلکه دعای او در حق ما مستجاب بشود
وزیر برای اینکه شوق پادشاه بیشتر بشود گفت به این دروغها گوش نکنید، اینها شایعه هستند
شاه گفت حالا که ضرری ندارد، برویم او را ببینیم
وزیر، پادشاه را به غار برد و دونفری به آنجا رفتند
دیدند که آن جوان دارد عبادت میکند
یک اشارهای کرد اما آن جوان اعتنایی نکرد و عبادتش را ادامه داد
وزیر یک سرفهای کرد اما دید که باز اعتنایی نمیکند
هر کاری کرد، دید اعتنایی نمیکند
وقتی دید که فایدهای ندارد، به شاه گفت که برگردیم
وقتی که رفتند، خود وزیر برگشت و به این جوان گفت
من به تو یاد دادم که وقتی شاه را آوردم، با اشاره من به او توجه کنی
آن جوان گفت
من نه خودت را میخواهم و نه شاه را میخواهم و نه دختر شاه را
من به صورت دروغی و مجازی یک عبادتی برای خدا کردم، خدا شاه را به پایم انداخت، اگر حقیقتاً عبادتش را میکردم چه میکرد؟
👈 خدایی که مجازهای ما را میپذیرد، پس حقیقتهای ما را چه میکند؟
🔅🔅🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*هشدار هشدار هشدار هشدار لطفاً در تمام گروه ها و برای دوستان و آشنایان فوروارد کنید*
🔴معنای صاحب الزمان
✍روایاتی نقل شده است که اعمال انسان دوشنبه ها و پنجشنبه ها بر امام علیه السلام عرضه می شود.
غیر از احاطه شهودی که امام زمان علیه السلام بر همه عالم دارند، از طرف عالم غیب، عصر دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، پرونده اعمال همه، خدمت آن حضرت عرضه می شود.
صاحب الزمان اینجا معنی می شود که ریز اعمال یعنی حدود هشت میلیارد خورده ای پرونده را در یک لحظه باید نگاه کند؛ همه را هم بداند و همه را نظر بدهد.
این یک تفاوت است بین قدرت امام و علم امام با بقیه افراد. این کار دو بار در هفته تکرار می شود و آن حضرت برای خیلی از افراد هم دعا می کنند. ببینید چه اتفاقی می افتد و آن حضرت چه ارتباطی با زمان دارند که تمام این پرونده ها را در یک مدت کوتاهی نگاه کنند و نظر بدهند.
روز پنجشنبه ای بود که خدمت آیت الله کشمیری قدس سره بودیم و یک حالت غم و غصه ای همه را گرفته بود.
یک نفر پرسید: چرا این قدر امروز دل همه ما گرفته است؟
ایشان فرمودند:« به خاطر عرض اعمال است. اعمال افراد، خوب نیست؛ لذا حضرت متأثر می شوند. این تأثر دوباره به روحیه شیعه، نزدیکان و اطرافیان منعکس می شود.»
📚حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
داستان پندآموز زنبور و مور
زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه
به خانه میکشید و در آن رنج بسیار میدید
و حرصی تمام میزد
او را گفت
ای مور
این چه رنج است که بر خود نهادهای
و این چه بار است که اختیار کردهای؟
بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین
که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن
نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم
نشینم و آنجا که خواهم خورم!
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد
و بر روی پاره ای گوشت نشست.
قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به
دو پاره کرد و بر زمین افتاد!
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید
زنبور گفت
مرا به کجا میبری؟
مور گفت
هر که به حرص به جائی
نشیند که خود خواهد، به جاییش
کشند که نخواهد...
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل
کند از موعظه واعظان بینیاز گردد!
پاچه خواری به روايت تصوير!
عكسى از پاچه خواری یا خاراندن پاچه مظفرالدین شاه #قاجار توسط يكى از خادمان
سهراب سپهری چقدر زیبا میگه:
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
یکی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی...
یکی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩی...
یکی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی...
یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
ﭼﻪ زشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
ﭼﻪ ﺗﻠﺨی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮی ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!.