زلال وحی: بصیرت و صراحت
«قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (یوسف/108)
«(اى پيامبر! تو نيز) بگو: اين راه من است. من و هركس پيروىام كرد، با بينايى به سوى خدا دعوت مىكنيم و خداوند (از هر شريكى) منزّه است و من از مشركان نيستم.»
پیام ها
1. راه انبيا، روشن و در معرض شناخت وديد همگان است.
2. پيمايندگان راه حقّ بايد مواضع خود را با صراحت و بدون ترس بيان و اعلام كنند.
3. دعوت رهبر بايد به سوى خدا باشد، نه به سوى خود.
4. رهبر بايد بصيرت كامل داشته باشد.
5. مردم را چشم بسته و بدون آگاهى نبايد به انجام كارى ترغيب كرد.
6. پيروان پيامبر بايد هر كدام مبلغى باشند كه با بصيرت و آگاهى مردم را به سوى خدا دعوت كنند.
7. محور تبليغ، تنزيه خداوند از هرگونه شرك وشريك است.
8. مبلّغان دينى بايد افرادى خالص ومخلص باشند.
9. توحيد ونفى شرك، اساس دين اسلام مىباشد. (منبع: تفسیر نور)
🕌مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها:
@masjedefatemehzahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری روی قایقها
راهپیمایی متفاوت محرم در دریاچه معروف دال در سرینگر کشمیر در تاسوعای حسینی، این رسم تاریخ ۷۹ ساله دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 👆🏽👈رحیم پور ازغدی:
میگن، آقا عاشورا رو دیگه سیاسی نکنید!
یک امام حسین رو برای ما بذارین میخوایم باهاش حال کنیم!
🔺خب نفهم! عاشورا کلش سیاسیه!
مقایسه کنید‼️
سبک زندگی ما vs سبک زندگی اونا
.
.
.
سبک زندگی اسلامی یعنی احترام متقابل و محبت.
شاید خیلی ازغربی ها شبیه عکس سمت چپ نباشند اما رفتارشون نسبت به زنها بیانگر اینه که زن کالا است. حالا یک روز قلاده به گردن،یک روز پشت ویترین برای فروش. قطعا شأن #شهید_همدانی و همسرشون والاتر ازاین قیاسه امابرای سبک زندگی پاک یک نمونه هستند.
"فلورانس"
#زن_در_غرب
🆔@Clad_Girls
*چند نکته در خصوص حمله به سلمان رشدی*
🔸️سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی هدف حمله قرار گرفت و به شدت مجروح شد .
🔸️در خصوص این اتفاق چند نکته لازم به ذکر است ؛
1️⃣ این فرد در سال ۱۹۸۸ کتاب آیات شیطانی را که رمانی در خصوص پیامبر اسلام (ص) بود را به چاپ رسانید که در آن توهین های روشنی را به ایشان نسبت داده بود .
2️⃣ در پی اطلاع امام خمینی (ره) از مفاد این کتاب ، ایشان فتوایی مبنی بر واجب القتل بودن سلمان رشدی و ناشرین مطلع از محتوای آن را صادر نمودند . در پی این فتوا هیتوشی ایگاریشی ناشر ژاپنی این کتاب در نیویورک با ضربات چاقو به قتل رسید .
3️⃣ اولین تلاش برای کشتن سلمان رشدی توسط جوانی از حزب الله لبنان به نام مصطفی مازح انجام گرفت اما این تلاش ناکام ماند و وی با انفجار زودهنگام بمب به شهادت رسید .
4️⃣ پس از فوت امامخمینی (ره) تلاش های بسیاری از سوی کشورهای اروپایی جهت فشار بر رهبر جدید جمهوری اسلامی برای تغییر فتوای قتل رشدی انجام گرفت اما آیت الله خامنه ای همچنان بر اجرای فتوای رهبر سابق اصرار ورزیدند.
5️⃣ پس از فتوای امام خمینی مبنی بر واجب بودن قتل سلمان رشدی وی به ظاهر توبه نمود اما امام خمینی فرمودند : سلمان رشـدى اگـر تـوبـه كـنـد و زاهـد زمـان هـم گـردد، بـر هـر مـسـلمـان واجـب اسـت بـا جـان و مـال، تـمـامـى هـمِّ خـود را بـه كـار گـيـرد تـا او را بـه درك واصـل گـردانـد.
6️⃣ فارغ از این که سلمان رشدی در پی حمله امروز کشته شود یا نشود باید گفت پس از ۳۴ سال هنوز اجرای فتوای امام خمینی(ره) برای جوانان متدین مسلمان معتبر است و کسانی که با توهین به مقدسات امت اسلامی در پی تضعیف باورهای دینی مسلمانان و از بین بردن ایمان آنان هستند با شکست روبرو شده اند.
7️⃣ سلمان رشدی در اروپا در انظار عمومی ظاهر نمی شد و به شدت تحت حمایت دولت بریتانیا قرار داشت و حتی به وی لقب شوالیه اهدا گردید.
گمان رشدی این بود که در آمریکا امنیتش تامین است و به همین دلیل در نیویورک قصد ایراد سخنرانی داشت که هدف حمله با چاقو قرار گرفت .
https://t.me/taghaviniaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑👆آخرین جزئیات سوقصد علیه شیطان رشدی در آمریکا از زبان خبرنگار رسانه ملی در نیویورک
🕌 اخبار قم
☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️
از وصیت های امام علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام:
✅پسرم! گناه كاران را از رحمت خدا نااميد مكن!
چه بسیارند گناه كارانى كه پس از سالها گناه، عاقبت بخير شدند.
و چه بسیارند عبادت پیشگانی كه پس از عمرى عبادت، سرانجام به فساد افتادند و به دوزخ وارد شدند.
📚تحف العقول ، صفحه ۱۴۱
☘️🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹
حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند:
تعجّب دارم از كسي كه نسبت به تشخيص خوب و بد خوراكش اهتمام ميورزد كه مبادا ضرري به او برسد،
چگونه نسبت به گناهان و ديگر كارهايش اهميّت نمي دهد،
و نسبت به مفاسد دنيائي، آخرتي روحي، فكري، اخلاقي و ... بي تفاوت است
📚اعيان الشيعة جلد١ص٦٤٥
روزگاری که پاسداران را در همین تهران مُثله میکردند
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
تذکر: خواندن این مطلب به افرادی که بیماری قلبی داشته و یا نسبت به روایتهای خشونتبار حساس هستند، توصیه نمیشود.
مرداد 1361- تهران- خیابان کارون-
حوالی یکی از خانههای تیمی مرکزیت منافقین دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به اسامی طالب طاهری (16 ساله) و محسن میرجلیلی (25 ساله)، در حال گشتزنی در خیابان کارون تهران و در نزدیکی خانه تیمی مرکزیت منافقین توسط یک تیم ویژه نظامی این گروهک تروریستی شامل طاهر (جواد محمدی از اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی)، رضا هاشملو و نبی ضیایینژاد، ربوده شدند. آنان با ادعای ماموریت کمیته و با نشان دادن کارت جعلی، به سرعت طاهری و میرجلیلی را خلع سلاح نموده، دستانشان را بسته و به زور داخل ماشین پیکانی نموده و به خانه امن خود در خیابان بهار بردند.
طالب طاهری و محسن میرجلیلی با ورود به خانه تیمی منافقین، با دیدن عکسهای موسی خیابانی بر دیوارها متوجه شدند که در بند گروهک تروریستی مجاهدین خلق هستند. طالب به اتاقی برده شد که با نایلونهای ضخیم پوشانده شده بود تا صدا از داخلش بیرون نیاید و محسن را داخل یک حمام حبس کردند. بلافاصله و بدون مقدمه با کابل به جان آنها افتادند. میرجلیلی و طاهری ابتدا مقاومت کرده و حتی نام خود را بیان ننمودند اما وقتی شدت شکنجه افزایش یافت و با هویه برقی بخشی از بدن آنها را سوزاندند، اسامی خود را گفتند.
روز بعد مجددا به سراغ پاسداران اسیر رفتند. پاهای طالب و محسن متورم و کبود شده و بر اثر برخورد هویه برقی، روی دستهایشان لکههای سرخی نقش بسته بود. شب قبل بیخوابی کشیده و حال نامساعدی داشتند، پاهایشان درد میکرد و با پاشنه پا به توالت میرفتند.
مهران اصدقی (فرمانده نظامی منافقین در تهران) بازجویی خود را برای پی بردن به ماموریت پاسداران نامبرده با سؤالاتی آغاز کرد، با این تصور که آنها در حال شناسایی خانه تیمی مرکزیت سازمان بودهاند. او سؤالات را در کاغذ پوستی مینوشت و طالب و محسن پاسخ میدادند. اما با عدم دریافت جوابهای مورد نظر، مهران اصدقی به همراه مصطفی [معدنپیشه] با نام مستعار رحمان و شهرام [روشنتبار] و محمدرضا (اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی) کار شکنجه را شروع کردند.
ابتدا طاهری و میرجلیلی را روی صندلی بستند، سپس صندلی را خوابانده و اصدقی با کابل شروع به زدن کرد. پاسداران مرتب مطالب مورد اتهام را تکذیب میکردند و هنگامی که از فشار ضربات خیلی درد میکشیدند، اللهاکبر میگفتند. در اثر ضربههای کابل، تاولهایی که روی پاهایشان بهوجود آمده بود، ترکخورده و خون جاری شد. به همین جهت پاهایشان را باندپیچی کردند تا بتوانند مجدداً آنها را بزنند. تا ظهر شکنجهها به همین صورت ادامه یافت.
حوالی ظهر، طاهر و مسعود قربانی (از فرماندهان تیمهای ویژه منافقین) با حالتی خندان اطلاع دادند بالاخره برای سازمان معلوم شد که خانههای تیمی مرکزیت در تور نبوده و به همین خاطر از همه قدردانی کردند. اما در ادامه گفتند علیرغم این موضوع و رفع اتهام، ولی نباید از آنان که پاسدار هستند بگذریم. سازمان گفته هر کاری خواستید میتوانید با آنها انجام دهید؛ اگر توانستید اطلاعات بگیرید و اگر نتوانستید انتقام.
اعضای تیم شکنجه منافقین دریافته بودند که واقعا اطلاعات دیگری باقی نمانده تا بتوانند از دو پاسدار زندانی بیرون بکشند، بنابراین عملیات انتقام را شروع کردند. جواد [محمدی] بعد از چند سیلی محکم به گوش طالب طاهری، هویه برقی را به بدن طالب چسباند. طالب میخواست فریاد بزند ولی طاهر به او تحکم کرد که اگر صدایت در بیاید بیشتر میسوزانمت. مسعود قربانی نیز اتو را به کمر طالب چسباند که باعث شد او بیهوش شود.
همزمان با شکنجه دو پاسدار فوق، در همان ساختمان، دو فرد دیگر نیز تحت شکنجه قرار داشتند. یک کفاش به نام عباس عفت پیشه و همچنین خسرو ریاحی معلمی که اتفاقی و بهطور اشتباه دستگیر شده بود و به دلیل بدن ورزیدهای که داشت، در حین شکنجه با منافقین درگیر شد و منافقین ناگزیر با شلیک گلوله او را به شهادت رساندند.
با توجه به صدای تیر شلیک شده، منافقین از ترس اینکه ساختمان ممکن است مورد شناسایی مردم واقع شده و امنیتشان به خطر بیفتد، تصمیم به تخلیه آن نمودند. بنابراین فرصت کم بود و میبایست عملیات انتقام را به جایی میرساندند.
شکنجه وحشیانه پیش از قتل دو پاسدار در دو اتاق جداگانه آغاز شد. مسعود قربانی و مهران اصدقی به سراغ محسن میرجلیلی رفتند و جواد محمدی و مصطفی معدنپیشه به سروقت طالب طاهری آمدند. قبل از هر کاری جواد گفت بگذارید ببینیم این میلههای سربی (که از سوی سازمان برای بازجویی پاسداران در اختیارشان قرار گرفته بود) که گفتهاند بیهوش میکند درست است یا نه. سپس با میله دوبار به پشت گردن طالب زد که بیهوش نشد و گفت یا این میلهها
الکی است یا این (طالب طاهری) خیلی پوستکلفت است.
در حمام، محسن میر جلیلی شکنجه میشد. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت شنیدهام تو اطلاعات نمیدهی. میدانی ما با دشمنانمان چطور رفتار میکنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را میپزیم. سپس اتویی را به برق زد و اتو را در حالی که داغ میشد، به کمر محسن نزدیک کرد طوری که او داغی آن را احساس نمود ولی فقط خیره شده بود و هیچ حرفی نمیزد. مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد حرف میزنی یا نه؟ بهدنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر میرجلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، سپس از هوش رفت. بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود.
به موازات شکنجه در حمام، طالب طاهری نیز در اتاق دیگری زیر فشار تهدید و شکنجه بود. طاهر [جواد محمدی] و رحمان [مصطفی معدنپیشه] خیلی وحشیانهتر عمل میکردند. چند بار طالب را تهدید کرده و پرسیدند تا بهحال دیدهای که پوست یک نفر را بکنند؟حتماً ندیدهای. گفتند آیا فکر میکردی یک روز به دست ما بیفتی؟ طاهر سپس به رحمان اشاره کرد چاقو را بیاور تا فقط نشانش دهم که چطوری پوست میکنند. مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد دو بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. میخواست حرف بزند که جواد گفت خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند، جواد گفت خفه شو و با مشت توی دهان طالب کوبید طوری که دندانش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت میکنم و سپس میله سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندانهای او زد که وقتی طالب دهانش را باز کرد دندانهای شکستهاش به همراه خون و آب دهان روی شلوارش ریخت. مصطفی نیز با میله سربی دیگر که در دستش بود به جاهای مختلف بدن طالب میزد و این ضربات آنقدر محکم بود که طالب از ناحیه دندههایش احساس درد شدیدی میکرد.
در حمام، محسن به هوش آمده بود. مسعود قربانی گفت باید با آب داغ حال اینها را جا آورد. سپس آب داغ آوردند و مسعود آب داغ را به آرامی روی پاهای محسن میرجلیلی ریخت تا بیشتر زجر بکشد، طوری که تمام تاولهای پایش ترکید و شکل بسیار وحشتناک و دلخراشی پیدا کرد، از محل باندها خون جاری شده و پوست پاها از بدن جدا میگشت. در همین حین محسن مجددا بیهوش شد و یک بار که به هوش آمد، از شدت درد، پنجههایش را روی شلوارش میکشید، مسعود قربانی آب داغ را روی دستهای محسن ریخت که دستهایش پف کرده و چروک شد.
در اتاق دیگر صحنه دلخراشی به وجود آمده بود. پوست سمت راست سر طالب به همراه موهایش کنده شده بود. جواد محمدی هم در حالی که چاقوی خونی در دست داشت، بالای سر طالب ایستاده بود. وقتی طالب به هوش آمد حرف نمیتوانست بزند؛ فقط در حالی که دهانش را به سختی باز میکرد، نالههایی از او شنیده میشد و جواد با حالت عصبانی از او میپرسید چرا حرف نمیزنی؟ طالب صدای ناله خود را شدیدتر کرد و سرِ خود را به شدت تکان میداد. مصطفی سر او را محکم گرفت و جواد با عصبانیت چاقو را بالای گوش طالب گذاشت و آن را برید و بلافاصله چاقو را روی بینی طالب گذاشت و بینی او را هم برید طوری که خون زیادی از سر و صورت طالب جاری شد و تمام سر و صورتش غرق خون شد و سپس از هوش رفت.
در همین حین که طالب بیهوش بود، جواد محمدی چاقو را کنار چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت که وقتی طالب به هوش آمد دیگر با آن چشم جایی را نمیدید.در هنگام انجام این کارها کابل و پارچه در دست مصطفی بود تا هر وقت صدایی بلند میشد با پارچه دهان طالب را میگرفت و با کابل به سینه و پاهای او میزد.
سپس جواد محمدی در حالی که انبردست در دستش بود مشغول کشیدن دندانهای طالب شد که از دهان طالب خون فوران کرد. مصطفی از آشپزخانه یک گاز پیکنیکی و یک سیخ آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار سرخ کرد و به ران طالب زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمههای جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس سیخ داغ به بدن طالب اصابت کرد که یکدفعه طالب دچار شوک شدید شد و... تمام فضای اتاق را بوی سوختگی پارچه و گوشت بدن پر کرده بود... با پایان یافتن شکنجهها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجهگاه را ترک کردند.
خسرو زندی و محمدجعفر هادیان، پیکرهای پاسداران را در حالی که هنوز زنده بودند، از رحمان تحویل گرفته، شبانه در گودالی که در باغفیض آماده ساخته بودند، دفن کردند. آنها در حین انتقال پیکر پاسداران به گودال، متوجه نفس کشیدن محسن میرجلیلی و طالب طاهری شده و احساس کردند که بدنشان گرم است اما همچنان به جنایت خود ادامه داده و پیکرهای مثله شده میرجلیلی و طاهری را به داخل گودال انداخته و دفن نمودند.
اما برخی از عوامل حاضر در عملیات شکنجه پاسداران مانند خسرو زندی و مهران اصدقی به فاصلهاندکی دستگیر
و به جنایات خود اعتراف نموده و به مجازات رسیدند، برخی آنها همچون مصطفی معدن پیشه و جواد محمدی و رضاهاشملو در درگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند و برخی دیگر نیز مثل مسعود قربانی و علی زرکش و مهدی کتیرایی و حسین ابریشمچی در جریان عملیات مرصاد یا حمله موشکی به قرارگاه منافقین در عراق به درک واصل شدند.
________________________________
منابع: اعترافات مهران اصدقی در کتابهای «کارنامه سیاه» و «شکنجه» از انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی تهران و «عملیات مهندسی» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘👆ویدیوی قدیمی از سید حسن نصرالله، در حال صحبت درباره سلمان رشدی
سید حسن نصرالله:
🔹روزی که سلمان رشدی آیات شیطانی را نوشت اگر مسلمانی فتوای امام خمینی(ره) را انجام میداد کسی ازاین بدسرشتها در دانمارک و... جرئت جسارت به رسول خدا را نداشت.
🆔 کانال فتح
اطلاع نگاشت| فتوایی که دنیا را تکان داد
به مناسبت حمله ساعاتی پیش به سلمان رشدی ملعون در نیویورک، نگاهی به فتوای امام خمینی در مورد مهدورالدم بودن عوامل کتاب آیات شیطانی میاندازیم.
🆔 @rasanewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 👈 ترور نوآ:
🔹نمیدونم کدوم بیشتر وحشتناکه این که در لیست ترور باشی یا یکی بپره بیرون بگه جان بولتون پدرسگ ....آیا شما کسی مهمتر سراغ ندارین که بکشیمش؟
🔹بولتون گفته بود از مبلغ ناچیزی که برای ترور من ایران قرار داده، شرمنده است.
🆔 کانال فتح
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
میلادی: Sunday - 14 August 2022
قمری: الأحد، 16 محرم 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️18 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️33 روز تا اربعین حسینی
▪️41 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️43 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
🔗 ایتا: eitaa.com/taqvim_shia
🔗 سروش: sapp.ir/taqvim_shia
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🕌مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها:
@masjedefatemehzahra
زلال وحی: اعمال و آثار اعمال(1)
«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» (یس/12)
«همانا ما مردگان را زنده مىكنيم و آن چه را از پيش فرستادهاند و آثارشان را مىنويسيم و هر چيزى را در (كتاب و) پيشوايى روشن برشمردهايم.»
نکته ها
آنچه از انسان سرمىزند، در پرونده عمل او ثبت مىشود و در قيامت به شكل كتابى در اختيار او قرار مىگيرد. اين كتابها سه نوع است:
الف: كتاب شخصى. «اقْرَأْ كِتابَكَ» (اسراء/14)
ب: كتاب امّتها. «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثيه/28)
ج: كتاب جامع. «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ»، «فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» (بروج/22)
كلمه «امام»، هم به كتاب گفته شده، «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً» (هود/17) و هم به اشخاص، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124). در روايات، حضرت علىّبن ابىطالب عليهما السّلام به عنوان يكى از مصاديق «امام مبين» معرّفى شده كه همهى علوم در نزد اوست.
بيشتر مفسّران مراد از «إِمامٍ مُبِينٍ» را لوح محفوظ دانستهاند كه در قرآن به آن «أُمُّ الْكِتابِ» (زخرف/4) گفته شده است و از آن جايى كه اين كتاب حاوى تمام دانشها است و همه چيز و همه كس تابع مقدّراتى است كه در آن نوشته شده، به آن «امام» گفتهاند. (منبع: تفسیر نور)
🕌مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها:
@masjedefatemehzahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف کوثر
برای شرکت در مهرواره بانور باید عدد ۱ را به شماره ۵۰۰۰۱۷۵پیامک کنید ✨ هدف مهرواره بانور ✨
🔹️1 -تقویت بنیاد خانواده و سالم
سازي فضاي خانواده ها در محله ها👨👩👦👦
🔸️2 -ایجاد امید در محله با حل
مسائل آنها در حوزه خانواده🏩
🔹️3 -فعالسازي ظرفیتهاي عظیم
بانوان مسجدي در حل مسائل
خانواده و اصلاح باورهاي جامعه
در حوزه فرزندآوري و ازدیاد نسل🤱
♦️4 -ایجاد انگیزه در همسران امام
براي تقویت نقش شریکه الامامی و
توانمند سازي آنان👏
💠 5-تقویت هویت بانوان مسجدي 💥
🟣6 -شناساندن ظرفیت هاي بانوان مسجدي در حل
مسائل محله به ویژه مسائل حوزه خانواده🌀
🟢7 -ارتقــاء روش هــاي شناســایی مسئله هاي
خانواده، ظرفیتها و راههاي حـل مسـئله👌
🔻8 -تقویت و ارتقاء شبکه راهیاري بانوان بنیاد هدایت✅
💫🍀💫🍀💫🍀💫🍀
22.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستنـــد⟦افســــانه آیات شیطانی⟧
سلمان رشدی چه نوشت که باعث دستور امام خمینی"ره" برای مرگش شد؟‼️
🆔@Clad_Girls
#خاطره_ای_زیبا_از_دکتر_زرین_کوب
🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.
🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم
🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار
🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند
🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
🔹پرسیدم : من چه کاری می تونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
🔹گفت : یک فال برام بگیر
🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال
🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
💥رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت
💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
💥از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
💥زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
💥ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست
💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه می کرد، طوری که تمام بدنش می لرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر می دانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد !
🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
🔹پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمایشات حضرت آقا حفظه الله تعالی:
مبارزه با منکرات
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سخن قابل تامل
@mf_eslami
*شاهکار حاج قاسم سلیمانی*
لطفاً با دقت بخوانید و به خاطر حقی که سردار سلیمانی گردن تک تک ما دارد به دست دیگران هم برسانید تا مطالعه کنند
*داعش نابود شد ، اما نیامده بود برای نابود شدن !*
داعش را نساخته بودند که برای یک سال و دو سال و چند سال !
داعش تجهیز شده بود برای ماندن ، برای بودن !
ابوبکر البغدادی رفته بود اسرائیل ( تلآویو ) زیر نظر موساد ، آموزش سخن وری و حکومت داری دیده بود !
آمده بود که حکومت کند !
اسمش : دولت اسلامی عراق و شام بود ، دولت بود دولت ، دقت کن دولت بود
دولت نیاز به عقبه فکری ، عقیدتی ، سیاسی ، نظامی و امنیتی دارد !
فقط عربستان 50 میلیارد دلار پول نقد داده بود !
امارات متحده 50 میلیارد دلار پول داده بود !
کویت ، قطر و بحرین هم همینطور!
غول ترین سرویس های جاسوسی دنیا : موساد اسرائیل ،
انگلیس با MI6
، سیا آمریکا
مسئول تغذیه اطلاعاتی و امنیتی داعش و بودند !
اردن محل آموزش اینها بود !
ژاپنِ با ته فرهنگ انسانیش ، چند هزار تا تویوتا داده بود !
فرانسه سلاح اتوماتیک میداد !
ترکیه مسئول ترانسفر و نقل انتقال نیروی انسانی و ادوات بود !
آمریکا ، تجهیز نظامی تسلیحاتی مستقیم میکرد ، مخوف ترین تجهیزات نظامی از آسمان برایشان هلی برد میشد !
از کجایش بگویم؟ جدیدترین نسل موشک های ضد زره تاو را میدادن ، قیمت این موشک ها آنقدر بالاست ، گاهی از قیمت آن تانکی که میزدند گران تر در می آمد !
با ضد زره تاو ، داعش آدم میزدند !
می دانی یعنی چی : آدم !
فرمانده میدان و خط شکن هایشان ریش قرمزهای چچنی بودند !
برید تو یکی از این کنسرت ها ، صد تا روشنفکر و بیاورید به خط کنید یک ریش قرمز چچنی بگذارید جلوشان !
از آن اولی تا آن آخری ، صد تایشان شلوار هایشان خیس میکنند !
همینایی که فقط ادعا دارند و طلبکارند !
تو یک فقره جنایت اسپایکر عراق ، 1700 نفر را در یک روز سلاخی کردند !
داعش این بود !
داعش یک شبه از تو لپ لپ در نیامده بود
ادوارد اسنودن پیمانکار nsa
رسماً گفت داعش محصول پروژه ای به اسم لانه زنبور در سرویس های اطلاعاتی غرب بود !
هیلاری کلینتون در کتاب گزینه های دشوار ، رسماً گفت داعش را ما ساختیم و برای رسمیت دادن به آن شخصا به 120 کشور سفر کردم !
ترامپ رسماً گفت داعش را اوباما ایجاد کرد!
داعش این بود!
کل دنیای کفر ، الحاد ، التقاط و نفاق تمام ظرفیت هایشان را آوردند توی میدان ، تا شیعه........ یعنی تک تک مردم ایران را از دم تیغ بگذرانند ...
اما !
اما فکر اینجاش را نکرده بودید آقای اتاق فکر سازمان سیا و اتاق عملیات پنتاگون !
خوردید به سد محکم ایران
خوردید به تور شیر بچه های حیدر کرار
دلاور مردان سپاه
دلیران ارتش اسلام
دلیران فاطمیون افغانستان
زینبیون پاکستان
حیدریون عراق
تنتان به تن ایرانی جماعت نخورده بود؟
حالا ماییم و نابودی داعشیون .
حالا باید بیشتر بفهمی سردار سلیمانی و شهدای مدافع حرم چه کردند ؟!
باید بفهمی چرا دشمن عقده سپاه پاسداران ما را کرده ؟!
چرا میگویند فشار بیاریم تا ایران نیروهایش را از سوریه بیاورد بیرون . ولی کور خواندن اولین قدم سوریه دادن اختیار کامل بندر لاذقیه به ایران ... یعنی ایران یک بندر دارد تو مدیترانه از راه زمینی عراق و سوریه ..... یعنی تحریم دیگر کاملاً دور زدنی می شود واسه ایران
باید بفهمی کل ماجرا از اول تا آخر زدن دوستان ایران تو منطقه بوده تا بعدش بیان سر وقت ایران.
حالا باید بیشتر بفهمی هر چه پول تو سوریه خرج کردیم
نفعش را صدها برابر بردیم .
باید بفهمی تا فریب شایعات دروغ bbc انگلیس را نخوری.
باید به سیاست ایران عزیز اعتماد و به رهبرش افتخار کرد چون ما ایرانی هستیم ... چون در حال حاضر یک امپراطوری تو خاور میانه درست کردیم که حافظ امنیت ایران و تمام مردم مظلوم در خاور میانه باشیم
روحتان شاد سرداران رشید اسلام سردار قاسم سليمانى و سردار حسین همدانی عزيز
#کارگروه_سربازان_مولای_عشق
#سربازان_امام_زمان
#سلام_امام_زمانم#سلام_فرمانده
#روشنگری#همدلی