eitaa logo
مسعود ریاعي
549 دنبال‌کننده
12 عکس
8 ویدیو
53 فایل
✨﷽✨ ✍🏻 این کانال توسط دوستداران آثارِ مسعود ریاعي برای فارسی زبانان، به ویژه هموطنان عزیز راه اندازی شده است. 🌹 💠تبلیغات👇🏻 http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
مشاهده در ایتا
دانلود
"عدم خشونت" 💎می دانی چرا اسمش را عدم خشونت گذاشته اند و ضد خشونت نگذاشته اند. زیرا ضد خشونت نیز خود خشونت است. آن که بخواهد خشونت را با خشونت از بین ببرد، خود فردی خشن است. و فرد خشن، نمی تواند خشونت را از بین ببرد، او فقط جای خشونت را عوض می کند. قرآن می فرماید؛ بدی با بدی از بین نمی رود، بدی ها تنها با خوبی ها از بین رفتنی اند "اِنَّ الحَسنات یُذهِبنَ السَیّئات". و این آیه ی شریفه اتفاقاً با دو تأکید هم آمده، یکی "اِنَّ" و دیگری "ن" در "یُذهِبنَ". اگر جهان اسلام فهیمانه عامل به این آیه ی شریفه گردند، این خود بالاترین تبلیغ برای اسلام که همانا تسلیم بودن به خدای بخشنده و مهربان است، خواهد بود. و بی شک چهره خشنی که امروزه بسیاری از اسلام تصوّر کرده اند، از اذهان، محو و زدوده خواهد شد. مسعود ریاعی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
امام کاظم(ع) گفت و امام رضا(ع) عمل کرد (پرهیز از نصیحت اشخاص به خاطر تلخی و خشونتِ آن) شماری در خراسان نزد [امام] رضا(ع) رسیدند و گفتند عده‌ای از اهل‌بیتت رو به کارهای قبیح می‌آورند، کاش نهی‌شان کنی. امام رضا(ع) پاسخ داد : نهی نمی‌کنم. گفته شد چرا؟ امام رضا(ع) پاسخ داد : زیرا شنیدم پدرم [امام موسی‌ کاظم(ع)] می‌گفت : نصیحت (کردنِ دیگران، امری) خشن است. جاء قوم بخراسان الی الرضا(ع) فقالوا إنّ قوماً مِن اهل بیتک یتعاطون اموراً قبیحة فلو نَهَیتَهُم عنها، فقال لا أفعل. فقیل وَلِمَ؟ قال لِأنّی سمعت أبی یقول : النصیحة خَشِنةٌ. (عیون اخبار الرضا ج ۱ باب ۲۸ حدیث ۳۸) http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
"نکات قرآنی" (۳۶۲) "روم" سوره ی "روم" و واژه ی آن در قرآن را، اغلب مفسران به معنای کشور روم قدیم گرفته اند و به شرح شکست و پیروزی هایشان پرداخته اند. خب، این یک وجهی است. اما بیایید در وجهی دیگر از معنا نیز سیر کنیم. چه قرآن کتابی اسراری، بس شگرف، و فی الواقع مرامنامه سلوک سالکان حق است. "روم" در لغت عرب تنها به معنای آن کشور نیست. اصل آن به مفهوم نرمی، درنگ کردن، توقف نمودن، پذیرش و طلب کردن و رام بودن است. بر این اساس، مراد از روم و رومیان، کسانی اند که در کیفیت نرمی و پذیرش قرار دارند. این نرمی هر چند در ابتدا در جدال با سختی، شکست خورده جلوه می کند "غُلِبَتِ الرُّومُ"، اما عاقبت بر سختی پیروز می شود "وَ هُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبُونَ". در این وجه از معنا، حکایت پیروزی نهاییِ نرمی و مدارا، بر سختی و خشونت مستتر است. از این منظر، "روم" یک کیفیت از بودن است که اهل خود را دارد. در فرهنگ مفاهیم سالکانه، رومیان اهل صیقل زدن اند، کسانی اند که به نرمی و صفا می روند. زیرا نیک می دانند که در نرمی، قدرتی شگرف نهفته است و نرمیِ آنان، عاقبت شکافنده ی سختی صخره های سخت است. لذا از منظر این وجه، "رام" شدگان و "تسلیم" گشتگان، اهل "روم" حقیقی اند. اهل نور اند و برخوردار از وجهی درخشان اند. و اینان اند که پیروزی، عاقبت محتومشان است. بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
اما "شکار"، صید انرژی است و انواعی دارد که دانایان از آن سخن گفته اند. پس آنچه را که دیگران گفته اند تکرار نمی کنم. میروم بر سر اصل مطلب، و آن شکاری است مرموز که همواره بر فراز است؛ بدانید بزرگترین صیاد آن است که خود اجازه می دهد تا شکارش کنند! خود را در معرض خورده شدن قرار می دهد! گاه فریاد میزند بیائید" از گوشت و خون من بخورید"! مسیح(ع) را ببینید که چه می گوید! به واقع اینان صید نیستند، همان صیادان بزرگند. اینان آموخته اند که چگونه از درون غلبه نمایند. پس گاه چون غزالی زیبا، رخ می نمایند و خود را در معرض تیرهای مستقیم صیادان قرار می دهند. بیچاره صیاد صوری! بطرف آنان نشانه میرود حتی آنها را به خاک و خون می کشد و از گوشت و خون شان می خورد! اما چون زمانی بگذرد، خواهید دید "چه کسی خورنده است و چه کسی خورده شده!" ... انرژی های غلبه، حتی اگر خورده شوند، باز غالب اند! اینبار از درون! و این قوی ترین نوع غلبه است... گاه حکومت بر دل ها اینگونه محقق می شود! ... بر گرفته از کتاب "روح ربانی" مسعود ریاعی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
"نکات قرآنی" (۴۵۱) "قالَ عِیسی بنُ مَریمَ لِلحَوارِیّینَ مَن اَنصارِی اِلَی اللهِ قالَ الحَوارِییونَ نَحنُ اَنصارُ اللهِ" (عیسی بن مریم گفت: چه کسی یاری دهنده ی من بسوی خداست؟! حواریون گفتند: ما یاوران خداییم!) به آیه دقت کن! حواریون عیسی (ع)، آن دوازده شاگرد نخبه و مقدس، همگی یاوران خدایند! در میانشان هیچ خائنی وجود ندارد! آنان که یهودا اسخریوطی را خائن می دانند باید در برداشت شان تجدید نظر کنند. باید دوباره این واقعه ی اسراری را بدون پیش ذهنی های قبلی مرور کنند. انبیاء و اولیاء عظام چشمانشان باز است، ذات افراد را می بینند، از گذشته و آینده شان با خبرند، آنها به خائن آموزشهای اسراری نمی دهند! در میان حواریون خائنی وجود ندارد. آن دوازده نفر هر کدام نقشی در این ساخت و ساز اسراری دارند که باید ایفا کنند! دوباره به آیه دقت کن، کسی قرار است بسوی خدا برود! اگر او طبق برنامه اسراری اش برود، میتواند "فارقلیط" را، آن روح آگاه و تسلی بخش را به این جهان تاریک و رو به احتضار برگرداند. و این برنامه ی حیات بخش، نیازمند "انصار" است. یاور فهیم و صادق می طلبد. و اتفاقاً یهودا اسخریوطی مهمترین نقش را دارد. او باید نقش منفی را بازی کند. هر کسی حاضر به قبول این نقش نیست. یک ایثارگر از جان گذشته می خواهد. و این یهودا از نزدیکترین و قابل اعتمادترین اشخاص به عیسی است. تمام وقایع لو دادن عیسی، دقیقاً طراحی شده و با برنامه قبلی است. و تنها این دو از آن با خبرند؛ عیسی(ع) و یهودا. وقتی عیسی نان را در ظرف، ترید می کند و می گوید این را به کسی می دهم که به من خیانت می کند! و یهودا آن را در میان بهت دیگر حواریون می گیرد! آن یک برنامه ی طراحی شده است. چیزی قرار است متولد شود، یک جسم لطیف انرژیایی! و این نیازمند یک قابله ی قابل است و آن قابله کسی نیست جز یهودا اسخریوطی. جالب است بدانی که بسیاری از مفسران از جمله علامه طباطبایی (المیزان ج ۱) و صاحب بحارالانوار (ج ۱۴)، و مؤلف البرهان، و نیز مؤلف تفسیر روایی قمّی، همگی نظریه خیانت یکی از حواریون را رد کرده اند. نه تنها آنها بلکه برخی از حکمای اسراری و پژوهشگران نامی دهه های اخیر همچون گرجیف در قصه های بلزباب، و جوزف کمبل اسطوره شناس نیز بر همین باورند. بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی (لطفا برای دریافت توضیحات بیشتر در باب تولد دوباره به کتاب "کیمیاگری باطنی" مراجعه فرمایید.) http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
"نکات قرآنی" (۳۸۹) "وَ اَنَّا لا نَدرِی اَشَرٌّ اُرِیدَ بِمَن فِی الاَرضِ اَم اَرادَ بِهِم رَبُّهُم رَشَداً" [سوره جن، آیه دهم] (و ما نمی دانیم آیا شرّی برای زمینیان اراده شده، و یا اینکه ربّ شان خواهان رشدشان شده است!) گاه نشانه های بلا و سختی چنان از زمین و آسمان بارز می شود که حتی موجودات غیر ارگانیک هم سر در نمی آورند که چه قصدی برای زمینیان شده است! آیا قرار است هلاک شان کنند و یا رشدشان دهند؟! با این وجود از منظری میتوان گفت که هر دو حالت جاری است. چه واقعه الهی چونان امری دو وجهی است؛ در وجهی، بسیاری به حضیض ذلت سقوط می کنند، و در وجهی دگر، قلیلی عروج کرده به رشد خویش نائل می شوند. زیرا واقعه ی الهی"خافِضِةٌ رافِعَةٌ" است. هم پایین کِشنده است و هم بالابرنده. اهل دروغ و باطل و تباهی، هبوط می کنند، و اهل راستی و درستی و محبت، به رشد خویش نائل می گردند. و خوشا بحال "مُخلَصِین". بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
"ملائکه مُهَیمَنه" 💎 خدا را نیروهایی است مستقل و توانا که عضو هیچ دین و تشکیلاتی نیستند. اینان صرفاً تحت امر خود خدایند و تنها به خدا پاسخگویند. "یَفعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ" اند. ماموریت شان از سوی خداوند تعیین می گردد، و تنها فرمان او را عامل اند. جایگاهشان فراتر از عوالم هفتگانه است. اَقرَبُ المُقَرَّبین اند. با آنکه بالا و والایند لکن برای انجام ماموریت های الهی شان، براحتی از همه ی عوالم گذر می کنند، به همه ی ادیان سر می زنند و همه ی قلمروها را زیر نظر دارند. مهمانانی که بر ابراهیم(ع) وارد شدند، از این نیروهای خاص بودند. کارشان، کارستان است. نیروهای غالب اند. "مُهَیمَنه" به همین معناست. هر جا بروند موفق اند، شکست در ماموریت شان معنا ندارد. حتی اگر قرار باشد شهری مثل شهر لوط را زیرو رو کنند، و یا سونامی های بزرگ براه اندازند، برایشان کاری ساده و پیش پا افتاده است. هم تخریب شان، عالی است و هم آباد کردنشان. اسحاق(ع) را همینها به ساره ی سالخورده، همسر ابراهیم(ع) بشارت دادند. توانمندند و بسیاری از ناممکن ها، برایشان ممکن و شدنی است. در خفا کار می کنند و اگر خود نخواهند، حتی پادشاهان اقالیم هفتگانه نیز آنها را نخواهند شناخت. همچنانکه ابراهیم(ع) نشناخت. در پایان هر دوره، ماموریت هایشان، بیشتر، سریعتر و شدیدتر می شود. زیرا معبر گذر به مرحله ی بعدی حیات را اینان می گشایند. "عالِیَها سافِلَها" کار خودشان است. خوب می دانند که چگونه "خافِضَةٌ رافِعَةٌ" ایجاد کنند و هر جماعتی را به همانسو، سوق دهند که لیاقتش را دارد. مسعود ریاعی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
"رقیم" 💎 از قدیم الایام مفسران بر آن بوده اند تا بفهمند "رقیم" در آیه (اصحاب کهف و الرقیم)، چیست و به چه معناست. آنها از اصحاب کهف، همان جوانمردان که در غار بخواب طولانی برده شدند، نسبتا آگاهند اما در معنای "رقیم" همچنان در حیرتند و اشاره ی روح نوازی ندارند. برخی گفته اند که رقیم به آن لوح یا تابلوی یادبودی گویند که به یاد اصحاب کهف بر سردر غار نصب کرده اند! عجب ذوقی! ماشاء الله! اگر کسی این تعبیر را بپذیرد، معنای آیه ی " أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا" چنین می شود " آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و تابلوی یادبودشان بر سردر غار از آیات عجیب ماست؟"! برخی گفته اند که مراد از رقیم، سگ شان است! ما هر چه کنکاش کردیم تا ببینیم این معنا را از کدام لغت گرفته اند و این ذوق را از کجا آورده اند، نیافتیم! برخی گفته اند که رقیم، اسم آن منطقه ای است که در آن بودند! اگر کسی این تعبیر را بپذیرد، ترجمه آیه چنین می شود "آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و اسم منطقه ای که در آن بوده اند از آیات عجیب ماست؟"! باید بگویم اینچنین تعبیراتی به قول قرآن تیر به تاریکی انداختن است. مُشتی ذوقیات است که ما را به حقیقت رهنمون نمی کنند. حتی بعضی از مستشرقین گفته اند که رقیم در اصل رُقود(خفتگان) بوده است و در کتابت و قرائت آن اشتباه شده است! خلاصه هر کس چیزی گفته است. و این همه کار ذهن تاریک است. آنکه نتواند قرآن را آنچنانکه هست ببیند، سرنوشتش همین تعابیر ذهنی است. حال آنکه خودِ آیات قرآن در این مورد واضح و گویاست و لازم نیست کسی خود را به در و دیوار بکوبد. جز اصحاب کهف، کسان دیگری نیز در غار بوده اند. همان کسانی که آنها را بخواب کرده اند " فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ" (ما آنها را در غار بخواب کردیم). و برای این خواب کردن از اصطلاح عجیب "بر گوشهایشان زدیم" استفاده کرده اند و معلوم است که این یک خواب عادی نبوده است. متاسفانه کمتر کسی به این نکات توجه کرده است. اینان اسماء الله اند و بارها گفته ام که اسماء الله بی شمارند‌. "رقیم" از اسماء الله است. راقم، رقم زننده، مرقوم کننده. آنکه از نکات ریز و درشت مطلع است. چه کسی مرقوم کننده است؟! آنکه آگاه و هشیار است. در آن غار، آگاهان و هشیاران وجود داشته اند. "فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ ... ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ" (ما خوابشان کردیم ... و ما بیدارشان نمودیم). نیروهای بزرگی در کار بوده اند که با آگاهی، توانایی به خواب کردن جمعی را آن هم بمدت بیش از سیصد سال بدون آنکه زوال یابند، داشته اند و آنگاه به سلامت بیدارشان کرده اند. حتی از این دنده به آن دنده شان می کردند تا جریان خونشان متوقف نگردد. این گونه اسرار در علوم باطنی به آن اشاره شده است و محققان این علوم از آن مطلع اند. این کار، بدون وجود نیرویی الهی میسر نیست. آن محیط کاملا کنترل شده بوده است. قوانین عادی طبیعت نباید در آنجا سیطره داشته باشند. و این مهم از انسان کامل، یعنی از تجلی اسماء الله بر می آید. به تعبیری وجود اولیاء الله ضروری است. مسعود ریاعی بر گرفته از کتاب کیمیاگری باطنی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei
فهم درست يك حديث نبوي يك حديث شريف نبوي(ص) است كه يقين دارم چنانچه بدرستي فهم شود بسياري از مشكلات و نابسامانی هاي جهان اسلام حل شده است. و بدون ترديد تكفيرها، كشت و كشتارها، غارتها، خشونتها و نامهرباني ها به پايان ميرسد و جهان روي آرامش خواهد ديد. به آنچه ميگويم ايمان دارم و كوچكترين ترديدي در گفته ام نيست. حديثي است كه اگر بخوبي درك شود حيات بخش و رهاننده است. و در عين حال چنانچه اسير نافهمي يا بدفهمي گردد، خونبار و اسارت آميز است. بيچاره كننده است و هر جامعه اي را به استيصال و اضمحلال معنوي ميكشاند. اين حديث شريف را كتب مشهوره شيعه و سني به طرق مختلف نقل كرده اند؛ از سُنن ترمذي، ابن ماجه، نسايي، ابي داود، جامع الصغير، مشكات المصابيح گرفته تا روضه كافي و معاني الأخبار صدوق و بيان الاديان و كشف الحقايق و بسياري دگر كه آن را در كتب تفسيري خود اشاره داشته اند . و آن حديث اين است؛ "ستَفرَقُ اُمتي علَي ثَلاثَه و سبعينَ فرقَه كُلُّهم في النّارِ إلّا واحده." "امت من، هفتاد و سه فرقه خواهند شد كه تمام اين فرقه ها در آتش اند مگر يكي!" اما اين يكي كيست؟! همه فكر ميكنند كه آن يكي خودشانند. در طول تاريخ همين تلقي حاكم بوده است. و اين از آثار تمامي فِرَق پيداست. اگر اين حديث به درستي فهم شود جامعه بزرگ مسلمانانِ جهان گامي بزرگ و حيات بخش برداشته است. و اكنون به تو واضح و صريح ميگويم كه آن يكي كيست. آن يكي فرقه نيست. در عرض آن ديگران نيست. كُل است. "واحده" است. پيكره كُل است. شامل همه بخش هاست. كُل نگري است كه همه را در آغوش گرفته است. زيرا نجات يك امر جمعي است نه جزئي. تو نميتواني جزئي از يك انسان را نجات دهي و اسمش را نجات انسان بگذاري. دست يا پايش و يا فقط سرش را نجات دهي. اين نجات نيست. نجات يك انسان، نجات يك پيكره واحد، نجات تمامي اجزاء اوست. پيامبر(ص) در اين حديث ميفرمايند إلا واحده. به "واحده" اشاره دارند. به وحدت بخش. به آنكه كُل نگر است. به آنكه همه را مينگرد. همه براي او مهم اند . به آنكه يكسان نگريستن را آموخته است. به آنكه خودخواه و منيت پرست نيست. فقط در انديشه نجات خود نيست. زيرا ميداند كه نجات، امر جزوي نيست. اين يكي، "كُل" است. تمام پيكره بايد نجات يابد. جز اين باشد يك چيز ناقص است. رحمة للعالمين نيست. و پيامبر رحمة للعالمين است. رحمتي براي همه جهانيان است. فرقه نيست. او نيامده كه فرقه تشكيل دهد. او جهاني است. زيرا رحمت، امري جهاني است. اينجا و آنجا ندارد. همه جايي است. كُل است. همه را در برميگيرد. و اصحاب اين انديشه اند كه در اين حديث، به هفتاد و سوم تعبير شده است. زيرا جمع هفت و سه دوباره يك را ميسازد، اشاره به ده دارد! قصد شرح اين اعداد را در اين مقال ندارم. جايش نيست. فقط اين را بگويم كه اينها اعداد اسراري است كه پيامبر(ص) بكار ميبرند. او خوب ميداند كه در هر زمان چه كلمه اي و كدام اعداد را بكار گيرد. سخنش بيهوده نيست. تصادفي نيست. كاملا كاربردي است. اعداد بكار گرفته شده در اين حديث هر كدام بار محتوايي خود را دارند. اعدادي كه مكاتب باطني از ديرباز مورد استفاده قرار ميداده اند . يك كُل كه محيط بر آن هفتاد و دو است. هفتاد و سوم، اين كُل است. نه چيزي هم عرض آنان. بلكه محيط بر آنان. پيكره اي است كه همه را در بر گرفته است. انديشه اي كُل نگر، صبور، مدارا كننده، نوراني، حيات بخش، مملو از رحمانيت و رحيميت. نه اينكه يك فرقه ايست مثل فِرَق ديگر. اينچنين تعبيرات سخيف و بي ارزش جز از كساني كه پُر از منيت اند، صادر نميشود. اين تعبير خودخواهان است. از اين فرقه ها و مشرب ها كه پيامبر اشاره دارند هر كدام كه بخواهد تكروي كند، تكخوري كند، مرده و زنده ديگران برايش علَي السوِيه باشد، به آتش در خواهد آمد بدون شك. زيرا پيامبر(ص) فرموده اند "كُلُّهم في النّارِ". اما آنكه داراي انديشه اي كُل نگر است و نجات خود را در نجات جمع ميداند و خود را از اين پيكره با تمام تفاوت هاي اجزايش جدا نمي انگارد؛ يك فهيم واقعي است. اينچنين كسي باجهان در "صلح كُل" است. او يك مُصلح تمام عيار است. رسيده به اُلوهيت خويش است، هركجا كه باشد. امام علي(ع) يك كُل نگر است. نجات همه را نشانه رفته است. و اين از بيست و پنج سال سكوتش بخوبي هويداست. او بخوبي ميداند كه نجات، امري جمعي است و همه اعضاء پيكره را شامل ميشود. او بدنبال نجات ناقص نيست، نجات تام را هدف گرفته است. براي همين است كه براحتي از حق خود ميگذرد. فهم درست اين حديث شريف، نجات بخش است، وحدت آفرين است. "واحده"، وحدت بخش است. همه را شامل ميشود. دغدغه من، نجات پيكره انساني است. و اين پيكره در مرتبه اعلی يش شامل همه مسلمين، همه مسيحيان، همه يهوديان، همه بودائيان ... و همه نسل هاي فرهيخته در سراسر زمين است. مسير الهي، چنين سمت وسويي دارد. نجات كُل پيكره. نه نجات گروهي و فرقه اي. "واحده" كارش اينست. دغدغه اش
جز نجات كُل نيست. پس اي دوست، فهم درست اين حديث ميتواند تو را رستگار كند همچنانكه بدفهمي اش ميتواند تو را به حضيض ذلت پرتاب كند. پس وحدت انديش باش. كُل نگر باش. تب و تابت براي نجات كُل باشد. زيرا نجاتِ جزء، رنج است. ناقص الخلقه است. وظايف ات را همواره در چنين مسيري و با چنين هدفي به انجام رسان. نجات همه را نشانه داشته باش؛ كه اين نشان "موحدان" است. يقين دارم كه اگر همه مفهوم نجات كُل را دريابند از خود خواهي خود دست بر خواهند داشت. زيرا خواهند دانست كه در اين پيكره، نجات خود به نجات ديگران وابسته و پيوسته است. چه جزء، بدون اعضاي ديگر نميتواند به حيات خويش ادامه دهد. حيات واقعي از آنِ كُل است. اگر قضاوت هاي سخيف و خودخواهانه را به دور بيندازيم و همه نسبت به يكديگر چنين مهربانانه و با رحمانيت رفتار كنيم، جهان روي آرامش خواهد ديد و نجات در دسترس خواهد بود. نجات كُل پيكره. در پايان اين حديثِ شريف، نكته اي عميق مستتر است كه تو را بيش از پيش به آنچه كه گفته ام رهنمون ميكند. كسي از پيامبر(ص) ميپرسد كه اين "واحده"، اين "يكي"، كيست كه نجات مي يابد "قيلَ يا رسولَ اللهِ و ما تِلك الواحده؟! قالَ : ما أنَا علَيه و أصحابِي". و ايشان پاسخ ميدهند: همين كيفيتي كه من و أصحابم در آن واقع ايم!" اينچنين پاسخي كاملا نشانگر اينست كه پيامبر به فرقه اي دگر اشاره ندارد. زيرا پيامبر(ص) كه فرقه نيست. رهبر هيچ فرقه اي هم نيست. او و پيامش جهاني است. و همه اين را ميدانند. او به يك كُلِ وحدت آميز اشاره دارد. و معناي "واحده" جز اين نيست و نميتواند باشد. مسعود ریاعی بر گرفته از کتاب کیمیاگری باطنی http://www.masoudriaei.com https://eitaa.com/masoudriaei